eitaa logo
حࢪ‌یم‌؏شـ♥️ـق‌تا‌شھادٺ
779 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
4.3هزار ویدیو
35 فایل
به‌نامِ‌خداوندِچشم‌انتظارانِ‌بی‌قرار..!!💔 سفر عشق از آن روز شروع شد ڪہ خدا ✨ مهــر یڪ بے ڪفن انداخت میــانِ دل ما .💔 #اندکی‌ا‌زمـا↯ @shorotharim #مدیر↯ @Babasadgh وقف‌بانوی‌بی‌نشآن🌱 وقف‌آقاامام‌زمان🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
به‌نٰامِ‌خدایی‌که‌درهمین‌حوآلےست!💚
💫صبح‌ خود را با سلام‌ به‌ چهارده‌ معصوم‌ شرو؏ کنیم💫 💖ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ‌ﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﺭﺳﻮﻝَﺍﻟﻠﻪوعلی اهل‌بیتک‌الطیبین‌الطاهرین🖐🏻 💖ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦو رحمه‌الله‌وبرکاته🖐🏻 💖ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡﻋﻠﯿﮏِﯾﺎﻓﺎﻃﻤﺔُﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀو رحمه‌الله‌وبرکاته🖐🏻 💖ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﺣﺴﻦَﺑﻦَﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽورحمه‌الله‌وبرکاته🖐🏻 💖ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﺣﺴﯿﻦَﺑﻦَﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀورحمه‌الله‌وبرکاته🖐🏻 💖اﻟﺴﻼ‌ﻡﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﻋﻠﯽَّﺑﻦَﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦورحمه‌الله‌وبرکاته🖐🏻 💖ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﻣﺤﻤﺪَﺑﻦَﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮورحمه‌الله‌وبرکاته🖐🏻 💖ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﺟﻌﻔﺮَﺑﻦَﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕورحمه‌الله‌وبرکاته🖐🏻 💖ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﻣﻮﺳﯽﺑﻦَﺟﻌﻔﺮٍ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُﻭﺭﺣﻤﺔﺍﻟﻠﻪﻭﺑﺮﮐﺎته🖐🏻 💖ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﻋﻠﯽَّﺑﻦَﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎﻭﺭﺣﻤﺔﺍﻟﻠﻪﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🖐🏻 💖ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﻣﺤﻤﺪَﺑﻦَﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩورحمه‌الله‌وبرکاته🖐🏻 💖ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﻋﻠﯽَّﺑﻦَﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼورحمه‌الله‌وبرکاته🖐🏻 💖ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﺣﺴﻦَﺑﻦَﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼورحمه‌الله‌وبرکاته🖐🏻 💖السَّلامُ‌علیکَ‌یابقیَّةَاللهِ‌یا اباصالحَ‌المهدی‌یا‌خلیفةَالرَّحمنُ‌ویا شریکَ‌القران‌ایُّهاالاِمامَ‌الاِنسُ‌و الجّانّ‌سیِّدی‌ومَولایْ‌الاَمان‌الاَمان.. ﻭﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🖐🏻
حࢪ‌یم‌؏شـ♥️ـق‌تا‌شھادٺ
•| #اَبـــٰاعꪲبـــــدِاللّٰھ عاشقے گفت: آنچه میخواهد دل تنگت بگو : با دلی غم بار گفتم:کربلا🙂💔 گفتم
؏⛅ صبحت را زیبا ڪݩ با سلام دادݩ به اقا ابا عبدالله🌻 قلبٺ را با نام خدا ارام ڪݩ❤️ صݕح شد و یڪ سلامے با هم به اقامون بدهیم... ان شالله بین الحرمیݩ سلام بدیم..ڪناࢪ حࢪم اقا 🌿 صبحټون امام حسیݩے🌿 ❥•|𔓘حࢪ‌یـم؏شق‌تـا‌شہادتـ ➺@herimashgh
زيارت امام علی عليه السلام :🌸 السَّلَامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ، وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ، الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ، الْمُونِعَةِ بِالْإِمَامَةِ. السَّلَامُ عَلَيْكَ، وَ عَلَى ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَ نُوحٍ، السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى الْمَلَائِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ وَ الْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ. يَا مَوْلَايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، هَذَا يَوْمُ الْأَحَدِ، وَ هُوَ يَوْمُكَ وَ بِاسْمِكَ، وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ جَارُكَ، فَأَضِفْنِي يَا مَوْلَايَ وَ أَجِرْنِي، فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ، وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ، فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ وَ رَجَوْتُهُ مِنْكَ، بِمَنْزِلَتِكَ وَ آلِ بَيْتِكَ عِنْدَ اللَّهِ، وَ بِمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ، وَ بِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلَيْكُمْ أَجْمَعِينَ زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها :🌸 السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ، امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً، أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ، صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ وَ وَصِيُّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا، وَ أَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلَّا أَلْحَقْتِنِي بِتَصْدِيقِي لَهُمَا، لِتُسَرَّ نَفْسِي، فَاشْهَدِي أَنِّي طَاهِرٌ بِوَلَايَتِكِ، وَ وَلَايَةِ آلِ نَبِيِّكِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه وآله وسلم.  
•|❥⇠ ⛔️ هرگز و هرگز و هرگز به اسم خواهر و برادری در فضای مجازی خودمونو گول نزنیم‼️ واقعیت اینه که هرگز شما با نامحرم خواهر یا برادر نیستین و نخواهید شد!! لطفا این خط قرمز رو در دنیای مجازی برای خودتون قرار بدین‼️ نود درصد دخترای مذهبی ابتدای ارتباط اشتباهشون با خطاب قرار دادن برادر یا داداشی به ناکجا آباد رسیدن!!😔 ⛔️گناه ممنوع⛔️ ❥•|𔓘حࢪ‌یـم؏شق‌تـا‌شہادتـ ➺@herimashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماز پر فصیلت ماه ذی‌القعده ♥️☺️ ❥•|𔓘حࢪ‌یـم؏شق‌تـا‌شہادتـ ➺@herimashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میــدونۍ چـه ڪسـۍ لایق ریاسـت جمهــوریه!⇡ ❥•|𔓘حࢪ‌یـم؏شق‌تـا‌شہادتـ ➺@herimashgh
|•📚•|❥⇠ 🌺 امام علی (ع) فرمودند: از دوستی با بخیل (خسیس) بپرهیز؛ زیرا زمانی که بیشترین نیاز را به او داری، از کمک به تو، باز می‌ایستد. 📚 قسمتی از حکمت ۳۸ نهج البلاغه ❥•|𔓘حࢪ‌یـم؏شق‌تـا‌شہادتـ ➺@herimashgh
رفیق.. به‌تموم‌نداشته‌هات‌فکرکن! خب‌‌! حالا‌بشین‌ببین‌داشته‌هات‌چقدره؟ حالا‌میتونی‌ازخداگله‌کنی؟ معلومه‌که‌نه! اون‌قدرنعمت‌داری اون‌قدردارایی‌باارزش‌هست‌ که‌نداشته‌هات‌توش‌گم‌میشن! پس‌به‌جای‌شکایت‌ازنداشته‌هات‌ به‌داشته‌هات‌فکر‌کن🎈'! ❥•|𔓘حࢪ‌یـم؏شق‌تـا‌شہادتـ ➺@herimashgh
حࢪ‌یم‌؏شـ♥️ـق‌تا‌شھادٺ
تَعْلَمُ‌مَافِی‌نَفْسِی‌وَتَخْبُرُحَاجَتِی ‌وَتَعْرِفُ‌ضَمِیرِی... بين‌همه‌آشوبهاى‌زندگـى، دلم‌خوش‌است‌که‌ازحالم‌باخبرى🌿! ❥•|𔓘حࢪ‌یـم؏شق‌تـا‌شہادتـ ➺@herimashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❄️5صلوات❄️برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان(عج) بفرستین تا انشاالله رمان بارگذاری بشه.🌸🌿
حࢪ‌یم‌؏شـ♥️ـق‌تا‌شھادٺ
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ 🔻 قسمت #صد_چهل_دو سمانه روی
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° °○❂ 🔻 قسمت سمانه سکوت کرد و سرش را پایین انداخت تا کمیل حرف های دلش را مثل همیشه از چشمانش نخواند. ــ سمانه من همه چیزو برات توضیح دادم،ولی نمیدونم چرا نمیخوای باور کنی سمانه پوزخندی زد،که کمیل عصبی گفت: ــ به جای پوزخند زدن برای من حرف بزن،بگو چته؟ ــ من حرفمو زدم،اینجا دیگه جای من نیست،میخوتم برم خونمون ــ مامان هم گفت که اینجا خونه ی تو هستش،خونه ی شوهرت یعنی خونه ی تو ــ من شوهری ندارم ،شوهرم چهارسال پیش شهید شد کمیل عصبی به سمتش رفت و بازویش را در دست گرفت و فشرد! ــ من محرمتم ،من شوهرتم سمانه اینو بفهم سمانه بازویش را از بین دست کمیل بیرون کشید و عصبی فریاد زد: ــ نیستی ،تو شوهر من نیستی،اگه بودی چرا گذاشتی تو همین خونه بیان خواستگاری من،اگه بودی چرا باید چهارسال من زجر بکشم،چرا باید تکیه گاه نداشته باشم،چرا چهارسال از ترس چهار ستون بدنم شب و روز بلرزه،چرا؟؟ از کمیل دور شد و به بیرون اشاره کرد و با صدای لرزان فریاد زد: ــ اگه شوهر دارم چرا باید هر شب از نگاه کثیف مرد همسایه وحشت کنم،چرا باید از مردم حرف بشنوم،چرا وقتی کمک خواستم،تکیه گاه خواستم نبودی میتونی جواب این چراهارو بدی ??? سمانه در سکوت به چشم های سرخ کمیل خیره شده بود،تنها صدایی که در اتاق میپیچید،صدای گریه های سمیه خانم بود. سمانه نتوانست جلوی بارانی نشدن صورتش را بگیرد،اشک هایش را پاک کردو با بغض گفت: ــ وقتی اومدم خونه و فهمیدم خاله مراسم خواستگاری برام راه انداخته،با خودم میگفتم اگه کمیل زنده بود گردن این خواستگارو میشکوند،کل این خونه رو با دادهایش روی سرش میگذاشت که چرا اجازه دادید خواستگار پا به این خانه بگذارد. خنده ی تلخی کرد وگفت: ــ اما ای دل غافل،شوهرم بود و کارد نکرد،شوهرم بود و حرفی نزد هق هق اش امانش را برید و نتوانست حرفش را ادامه بدهد. به دیوار تکیه داد،شانه هایش از شدت گریه میلرزیدند،و صورتش را با دو دست پوشانده بود. کمیل که با شنیدن حرف های سمانه دیگر پاهایش او را برای ایستادن یاری نمی کردن.روی دیوار تکیه داد و کم کم نشست،چشمانش می سوخت،دستانش مشت شده برو روی زانوانش بود. سمانه وسط گریه گفت: ــ تو این چهار سال کارم شده بود شبا که خاله و صغری میخوابیدن بیام تو اتاقت و تا شب با عکست حرف بزنم و گریه کنم،قلبم میسوخت احساس می کر دم داره میترکه ،همیشه منتظره اومدنت بودم ،باور نمی شد که رفتی. ↩️ ... ○⭕️ ✍🏻 : فاطمه امیری
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° °○❂ 🔻 قسمت ــ همه ی این چهارسال برای من زجراور بود،کار من شده بود گریه های شبانه تو اتاقت،حتی نمیتونستم راحت گریه کنم جلوی دهنمو محکم با دست میگرفتم تا خاله نشنوه تا دوباره حالش بد نشه. دوباره با دست اشک هایش را پاک کرد وادامه داد: ــ مریض شدم تو نبودی،درد داشتم تو نبودی خاله حالش بد شد بستری شد اما تو نبودی،صغری ازدواج کرد بچه دار شد اما باز هم تو نبودی کمیل تو،تو مهمترین لحظات زندگیموم نبودی،چرا؟کارت مهمتر بود؟نجات دادن ارش مهمتر بود سمیه خانم که نگران سمانه شده بود با چشمان اشکی به سمانه نزدیک شد و گفت: ــ قربونت برم مادر آروم باش الان حالت بد میشه ــ بزار بگم خاله بزار پسرت بشنوه تو این چند سال چی به من گذشته بزار بدونه دردم چیه نگاهش را به سمت کمیل که نگاهش را به زمین دوخته بودسوق داد. ــ منو نگاه کن،دارم میگم منو نگاه کن کمیل چشمان سرخش را دو چشمان سمانه گره زد. ــ میدونی درد من چیه؟ کمیل آرام زمزمه کرد: ــ چیه قطره ی اشکی از چشمان سمانه بر روی گونه های سردش نشست و با صدای لرزان گفت: ــ تو هیچوقت منو دوست نداشتی،از اول هم به خاطر عذاب وجدان و مواظبت از من پیش قدم شدی ،حرف های اون شبت درست بود،خاله و صغری تورو مجبور به این وصلت کردن کمیل از جایش بلند شد و به طرف سمانه آمد ،با خشم هر دو بازویش را در مشت گرفت و غرید: ــ بفهم چی میگی؟فهمیدی.هزار بار بهت گفتم تورو من انتخاب کردم نه کسی دیگه،دوست دارم سمانه ،اون چند سال سکوتم هم بخاطر تو بود والا زودتر از اینا پیشقدم می شدم ــ بسه نمیخوام بشنوم به طرف چمدان رفت و قبل از اینکه دستش به ان برسد سمیه خانم با گویه جلویش ایستاد ــ کجا میری دخترم ــ اینجا دیگه جای من نیست کمیل که دیگر تحمل بحث با سمانه را نداشت،گفت: ــ من میرم تو بمون ↩️ ... ○⭕️ ✍🏻 : فاطمه امیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به کوتاهی آن لحظه‌ی شـادی که گذشـت غصه هم میگــذرد آنچنـانے کـه فقـط خـاطـره‌ای خواهـد مانـد به تن لحـظه خـود جامـه اندوه مپوشـان هـرگـز🔐🌿ـ ❥•|𔓘حࢪ‌یـم؏شق‌تـا‌شہادتـ ➺@herimashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر طور گمان داشته باشی خدا اون طور باهات رفتار میکنه:) ❥•|𔓘حࢪ‌یـم؏شق‌تـا‌شہادتـ ➺@herimashgh
شهید‌گمنام،خوشنام‌تویۍگمنام‌منم کسی‌که‌لب‌زد‌بر‌جام‌تویۍناکام‌منم‌.🌿.' ❥•|𔓘حࢪ‌یـم؏شق‌تـا‌شہادتـ ➺@herimashgh
حࢪ‌یم‌؏شـ♥️ـق‌تا‌شھادٺ
شهید‌گمنام،خوشنام‌تویۍگمنام‌منم کسی‌که‌لب‌زد‌بر‌جام‌تویۍناکام‌منم‌.🌿.' ❥•|𔓘حࢪ‌یـم؏شق‌تـا‌شہادتـ ➺@h
شهيد گمنام.mp3
1.84M
دلم‌گرفته‌بازم‌چشام‌بارونیه خبر‌آوردن‌بازم‌تو‌شهر‌مهمونیه شهید‌گمنام‌دوباره‌زائرت‌شدم😭 شهید‌گمنام‌سلام✋🏻 خوش‌اومدی‌مسافر‌من‌خسته‌نباشی‌پهلوان😢 ❥•|𔓘حࢪ‌یـم؏شق‌تـا‌شہادتـ ➺@herimashgh