_♥️✨_
سلامـ اربابــ✋
نشود صبح اگر
عرضِ ارادتــ نڪنمـ
نامِـ زیباے تو را
صُبح تلاوتــ نڪنمـ
السَّلامُ عَلی الحُسٓين
وَ عَلی عٓلی اِبن الحُسٓين
وَعَلی اولادِ الحُسٓين
وعلی اصحاب الحسین
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
ـ-----------------------------❥
بیابانهمڪہباشے
حسینآبادتمۍڪند
مثلڪربلا...!ジ
ـ-----------------------------❥
<♥️>|⇜ #ڪربلا
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
[°•🌼🍋°•]
💛] #امامزمان
🌱] #تلنگر
ـــــ ـ ـ ـ ـ ـــــ ـ ـ ـ ـ ـــــ ـ ـ ـ
تمامدلخوشۍامیکنگاهکوچکاوست
زچیستیارمنازمنکنارمۍگیرد؟!
ـــــ ـ ـ ـ ـ ـــــ ـ ـ ـ ـ ـــــ ـ ـ
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
••
یهچیزیبگمقولبدین
همیشهباخودتونتکرارشکنید!!
یهروزیتمامحسابای
بانکیومجازیماخالیمیشه..؛
تنهایهحسابباقیمیمونه..
اونمحسابِماباخداست..
#دستخالینریرفیق🖐🏻!
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
حࢪیم؏شـ♥️ـقتاشھادٺ
_♥️✨_ سلامـ اربابــ✋ نشود صبح اگر عرضِ ارادتــ نڪنمـ نامِـ زیباے تو را صُبح تلاوتــ نڪنمـ السَّ
«🧡🍁»↯
-امام حسین:)💚
یه خواهش دارم ازت...
مڹ بلد نیستم گناه نکنم
بلد نیستم خودمو و حفظ کنم
خودت سر به راهم نکن!💛
¦⇢ #ڪربلا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎𑁍•
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
میگفت ؛
" إله " یعنی دلبـر
حالا هۍ بگو " الهی "
دلبـــرم~~
ببین چقدر عاشقانهست ؛
وقتی که میگی " لاإلهإلاالله "
یعنے هیچ دلبرۍجزخدایِمننیست
اصلا مگه میشه از این
عاشقانهتر صداش بزنیم؟!
عاشق #خدا شدن سخت نيست،
مقدمه ی آندشواراست...
مقدمه ی عشقبهخدا،
دلبريدنازدنياوديگراناست...
مقدمه ی عشقبه خدا،
گذشتنازخودوسپردنامور به اوست...🍃
#استادپناهیان
#استادفاطمۍنیا:
گفت;حاجآقا؟
-منتوبہکردم!
خدامیبخشه!؟🤔
+گفتچۍمیگی!؟
توڪہباپاۍخودتاومدۍ
مگہمیشہنبخشہ😇
_خدادنبالفرارکردههافرستاده:)♥️👌🏻
#بیابرگردخدامنتظرهها☝🏻
حࢪیم؏شـ♥️ـقتاشھادٺ
[°•🌼🍋°•] 💛] #امامزمان 🌱] #تلنگر ـــــ ـ ـ ـ ـ ـــــ ـ ـ ـ ـ ـــــ ـ ـ ـ تمامدلخوشۍامیکنگاهکو
🌸⃟⃟🍃
وَأَنتَلاتَعرِفُماذافَعَلتَبِقَلبِالمَهدی
•
+ و شما نِمیدانید
که با [ قلبِ مهدی ] چه کَردید 💔😭😭😭
⟩════════
یهنگاهبهکانالتبکن؛
ببینوقتمردمومیگیرهـ..
یامفیده(:
مفیدیم؟
حࢪیم؏شـ♥️ـقتاشھادٺ
⟩════════ یهنگاهبهکانالتبکن؛ ببینوقتمردمومیگیرهـ.. یامفیده(: مفیدیم؟
اعضای عزیز کانال لطفا به نظر سنجی جواب بدین
https://EitaaBot.ir/poll/iakfnu
حࢪیم؏شـ♥️ـقتاشھادٺ
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ 🔻 قسمت #چهل محمد بعد از سلام
❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
🔻 قسمت #چهل_ویک
ــ درمورد این گروه چیزی میدونی؟
ــ خیلی کم
محمد نفس عمیقی کشید و شروع کرد به تعریف:
ــ گروه ضدانقلابی که صهیونیست اونو ساپورت میکنه،کارشون و روش تبلیغشون با بقیه فرق میکنه،اونا دقیقا مثل زمان انقلاب کار میکنن،مثل پخش نشریه یا سخنرانی وبعضی وقتا نوشتن روی دیوار
ــ دقیقا مثل نشریه هایی که تو اتاق کار سمانه پیدا کردیم
محمد به علامت تایید تکان داد؛
ــ دقیقا،الان اینکه هدفشون از این کار دقیقا چیه،چیز قطعی گیرمون نیومده
ــ عجیبه ،الان دنیای تکنولوژیه،مطمئن باشید یه نقشه ی بزرگی تو ذهنشونه
ــ شک نکن،وقتی از سهرابی گفتی ،فرداش یکیشون اعتراف کرد که سهرابی رو برای کار تو دانشگاه گذاشته بودند،اما کسی به اسم بشیری رو نمیشناسن،البته اسم سمانه رو پرسیدم هم نشناخت و گفت که اصلا همچین شخصی تو گروشون نبوده.
ــ خب این خیلی خوبه که اعتراف کرده سمانه تو گروه نبوده
ــ اما کافی نیست
ــ چه کاره ی گروه بوده؟؟اصلا از کجا میدونید راست میگه؟
ــ کمیل،خودت مرد این تشکیلاتی،خوب میدونی تا از چیزی مطمئن نشدیم انجامش نمیدیم
کمیل کلافه دستانش را درهم فشرد و گفت:
ــ فک کنم لازم باشه به سمانه حرف بزنم
ــ آره ،ازش بپرس روز انتخابات دقیقا چی شد؟با بشیری حرف زده؟آخرین بار کی بشیری رو دیده
کمیل سری تکان داد و نگاهی قدرشناس به دایی اش خیره شد:
ــ ممنون دایی
ــ جم کن خودتو،به خاطر سمانه بود فقط
هردو خندیدند،محمد روی شانه ی خواهرزاده اش زد و گفت:
ــ ان شاء الله همین روزا سمانه رو بکشی بیرون از این قضیه بعد بشینیم دوتایی روی این پرونده کار کنیم.
ــ ان شاء الله
ــ من برم دیگه
کمیل تا سالن محمد را همراهی کرد،بعد از رفتن محمد به امیرعلی گفت که سمانه را به اتاق بازجویی بیاورند...
↩️ #ادامہ_دارد...
○⭕️
✍🏻 #نویسنده: فاطمه امیری
❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
🔻 قسمت #چهل_دو
ـــ خوبید؟
سمانه سرش را بالا آورد و نگاهی به کمیل انداخت لبخند خسته ای زد و گفت:
ــ خوبم
ــ چندتا سوال میپرسم ،میخوام قبل از جواب خوب فکر کنید
سمانه به تکان دادن سر اکتفا کرد:
ــ پیامی که از گوشیتون فرستاده شد،به چندتا از فعالین بسیج بود که ازشون خواسته بودید که اگه نامزد مورد نظر رای نیورد ،بریزن تو خیابون و به بقیه خبر بدید
ــ من نفرستادم
ــ میدونم،مضمونو گفتم، ساعت دقیق ارسال یازده ونیم ظهر روز انتخابات بوده،دقیقا اون ساعت کجا بودید؟؟
سمانه در فکر فرو رفت و آن روز را به خاطر آورد،ساعت ده مسجد بود که بعد رویا زنگ زده بود بعدشم
ــ یادم اومد،یکی از بچه ها دفتر زنگ زد گفت که سیستم مشکل داره بیاد،منم رفتم
ــ مشکلش چی بود؟کی بود؟
ــ چیز خاصی نبود ،زود درست شد ،رویا رضایی
ــ اون جا رفتید کیفتون پیشتون بود
سمانه چند لحظه فکر کرد و دوباره گفت:
ــ نه قبلش رفتم از تو اتاقم Cd برداشتم برای نصب،کیفمو اونجا گذاشتم
ــ کار سیستم چقدر طول کشید؟
ــ نیم ساعت
ــ اون روز دقیق کی تو دفتر بودن؟
ــ من،رویا،اقای سهرابی،
ــ بشیری رو آخرین بار کی دیدید؟
ــ روز انتخابات،وسط جمعیت
ــ حرفی زدید
ــ نت فقط کمی بهاش بحثم شد
ــ و دیگه ندیدینش؟
ــ نه
ــ سهرابی چی؟ روز انتخابات بود
ــ نه نبود
کمیل سری تکان داد و پرونده را جمع کرد و در حالی که از جای بلند می شد گفت:
ــ چیزی لازم داشتید حتما بگید
ــ نه لازم ندارم،اما مامان بابام
ــ نگران نباشید حواسمون بهشون هست
اینبار کمیل او را تا بند همراهی کرد،سخت بود،اما نمی توانست با این حال بد سمانه را تنها بزارد،دیگر بر راهروی آخر رسیدند که ورود آقایون ممنوع بود،کمیل لبخندی برای دلگرمی او زد،سمانه لبخندی زد و همراه یکی از خانم ها از کمیل دور شد....
↩️ #ادامہ_دارد...
○⭕️
✍🏻 #نویسنده: فاطمه امیری
#شهیدانہ💔
همه دوست دارند که به بهشت بروند
اما کسی دوست ندارد بمیرد !! بهشت رفتن ...
جرأت مُردن میخواهد !
و #شهـدا چه زیبـا
تفسیر کردند جرأت را...
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
هشدار رهبر کبیر انقلاب اسلامی، در
آستانهی انتخاب اوّلین رئیسجمهور:
یک وقتی آنها که درصدند،
و اشخاص منحرف درصددند،
که یک منحرفی را...تعیین کنند!...
اینها یک همچو اشخاصی [را]
ذخیره دارند! ممکن است،
یک اشخاصی خودشان را
اگر ما #غفلت بکنیم،❗️
جا بزنند و یک مقامی را بگیرند!
#دولت_جوان_انقلابی
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh