🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
#حریم_عشــق_تا_شهادت
#رمان
#از_روزی_که_رفتی
#پارتهفتادوپنجم
حاج على : فدک حق بود که ضایع شد .
فدک حق امامت بود و خلافت ، اصلا خلافت و امامت جدا از هم نبود
، از هم جدا کردنش ؛
حق رو از حق دارش گرفتن ،
فدک یعنی حکومت مطلق امیرالمومنین ،
حکومت امام حسین ( ع )
ارميا : این که شد موروثی و شاهنشاهی مردم باید انتخاب کنن !
حاج علی : اونا آفریده شدن برای هدایت بشر
اونا بالاترین علم رو برای هدایت بشر دارن ،
تو اگه بخوای یک نقاشی بکشی وقتی یه طرحی جلوته که از همه طرف بهش اشراف داری بهتر رسمش می کنی یا وقتی که فقط یک نقطه کوچیک از اون رو میبینی ؟
اونا مشرف به تمام دنیا هستن ،
مشرف به همه ی حق و باطل ها ؛
به همه ی هستها و نیستها ،
به همه دروغ ها و راستیها ؛
شاید سوریه آزاد نشه ،
اما مهم تلاش ما برای کمک به مظلومه
مهم تلاش ما برای حفظ حریم ولايته ،
امام حسین ( ع ) میدونست اونجا همه ی مردها کشته و زنها اسیر میشن .
رفت تا به هدف بزرگترش برسه ؛
از عزیزترین چیزها و کسانش گذشت برای ما اسلام رو نگهداره ،
اصلا بحث تکلیف و وظیفه ست ؛
نتيجهش به ما ربطی نداره البته اگر نتیجه ظاهری منظور باشه ،
ما مامور به وظیفه ایم نه نتیجه
ارميا : من گم شدم توی این دنیا حاجی ، هیچ کسی به دادم نمیرسه !
حاج علی : نگاه کن !
چهارده چراغ روشنای دنیات هستن و چهارده دست به سمتت دراز شدن ،
تمام غرق شده های این دنیا اگه اراده کنن و دست دراز کنن بی برو برگرد قبولشون میکنن و نجانشون میدن !
خدا توبه کارا رو دوست داره .
آیه در سکوت نگاهشان می کرد .
" چه می کنی سیدمهدی ؟
یارکشی میکنی ؟
مگر یاد کودکیهایت کرده ای که یار جمع میکنی برای بازی ای که برایمان ساخته ای ؟
" **** *
سال نو که آمد ، احساسات جدید در قلب ها روییده بود
. صدرا دنبال بهانه بود برای پیدا کردن فرصتی برای بودن با زن و فرزندش .
محبوبه خانم هم از افسردگی درآمده و مهدی بهانهی خنده هایش شده بود ؛
انگار سینا بار دیگر به خانه اش آمده بود .
.. شب کنار هم جمع شده و تلویزیون می دیدند که محبوبه خانم حرفی را وسط کشید
دونم رسمش اینجوری نیست و لیاقت رها بیشتر از اینه