«چون مطمئن شده بود، جوابم مثبت است.تیر خلاص را زد...»
#طبع شاعری شهید👌😍😅
#کتاب
#قصهدلبری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
@herzshohada
«دلم را برد،
به همین سادگی.
پدرم گیج شده بودکه به چه چیز این آدم دل خوش کرده ام.نه پولی، نه کاری، نه مدرکی، هیچ.
تازه باید بعد از ازدواج می رفتم تهران.پدرم با این موضوع کنار نمی آمد.برای من هم دوری از خانواده ام خیلی سخت بود.زیاد میپرسید: تو همه اینا رو می دونی و قبول میکنی؟!»
قصه دلبری/ ص۲۰
#کتاب
#قصهدلبری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
@herzshohada
«اگه اسلام دست و پایم را نبسته بود، دلم می خواست شما را یک کتک مفصل بزنم»😅
حکایت این صفحه جالب بود ولی قبول دارین امتحان سختیه...
#سربلند از یک امتحان...
#کتاب
#قصهدلبری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
@herzshohada
به شهید چمران انس و علاقه خاصی داشت.بخصوص به مناجات هایش.شهید محمد عبدی را هم خیلی دوست داشت.اسم جهادیش را گذاشته بود:«عمار عبدی» عمار را از کلید واژه« این عمار» حضرت آقا و عبدی را هم از شهید عبدی گرفته بود.بعضی ها می گفتند: از نظر صورت، شبیه محمد عبدی و منتظرالقائم هستی.» ذوق میکرد تا این را می شنید.
قصه دلبری/ ص۴۲
#کتاب
#قصهدلبری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
@herzshohada
کاش کرمی بشه وگرنه من یادم میره اوس کریمی هم هست!
بعضی وقتا فکر میکنم خیلی تنها شدم در این عالم امکان، ولی باز یادم میاد که نفسم منو از همه چی غافل کرده، از همه کس از همه ی خوبا و از همه ی خوبی ها، ای خوب ترین خوبان، خوبم کن.
عشق: میگن عشق از مصدر عشق گرفته شده که به گیاهی میگن که وقتی دور چیزی می پیچه، اونو توی خودش حل میکنه و با خودش یکی میکنه.پس هنوز نه عاشق شدم و نه بلدم عاشقی کنم.عشق بعد از وجد، عرف و احب آمده، ولی من توی کدومش گیرم.
از دلنوشته های شهید برای امام زمان(عج)
قصه دلبری، ص۱۳۰
#کتاب
#قصهدلبری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
@herzshohada