کاسه آبی را به پشتم،مادرم پاشیدو رفت
تا که برگردم شنیدم ،از غمم نالیدو رفت
دیده بودم خواب مادر را شب میلاد من
لحظه ای آمد کنارم،صورتم بوسیدو رفت
مادرم چندین ماه است،ازکنارم رفته است
مثل مامور از بهشت،آمد مرا زایید و رفت
قوم وخویشانم مکرر، این خبر را میدهند
مادرت درخواب ما،حال توراپرسیدورفت
من به قربانت ،که هرجا رفته ای یاد منی
یادتو هرنیمه شب،روی مرا پوشیدورفت
شعرزیبایی به عشقش گفته بودم که ندید
آمد او اما شبی بر شعر من بالید و رفت
مادرم رفته ولی،در خاطراتم مانده است
روز مادر،چشم او ،آمد بمن خندیدو رفت
🎊تقدیم به روح آسمانی مادر عزیز سردار شهید محمد مهدی حمیدی که در بین ما نیستن...امشب به نیابت از برادر شهیدم محمد مهدی روز مادر را به مادر آسمانی اش تبریک میگم🎊
♥️روحش شاد و یادش گرامی♥️
💓روزت مبارک مادر نازنین محمد مهدی عزیز💓
🎊🎈🎊🎈🎉🎈🎊🎈🎊
@Shamim_best_gift
مادر ای پرواز نرم قاصدک
مادر ای معنای عشق شاپرک
ای تمام ناله هایت بی صدا
مادر ای زیباترین شعرخدا
🎊روز مادر را به نیابت از برادر شهیدم محمد مهدی عزیز به مادر آسمانیش تبریک میگم🎊
🎊زیباترین شعر خدا روزت مبارک🎊
@Shamim_best_gift
زیباترین گل دنیا
تو هستے مـادر
خوش بوترین گل دنیا
تو هستے مـادر
زیباترین روز سال روز
توست مـادر
🌻عطرتمام گلها تقدیم
به تو مـادر🌻
🎊 روز مادر مبارک🎊
@Shamim_best_gift
🌹سیاستهای همسرداری
"مذاکـره صحیـح با همسـر...!"
1⃣ عذرخواهی نه به هر قیمتی!!!
زنان بیشتر از مردان میل به عذرخواهی دارند. حتی زنانی كه اعتماد به نفس دارند، گاهی در حرفهایشان ناآگاهانه از چنین ابزارهایی استفاده میكنند.
👈 اگر چیزی برای گفتن دارید به خاطر به زبان آوردنش عذرخواهی نكنید.
2⃣ مختصر حرف بزنید
مردان زیاد حرف نمیزنند. ممكن است اطلاعات مهمی كه میخواهید مرد مقابلتان بشنود؛ در این جزئیات كم شود.
👈 در مذاكره با مردان مراقب نشانههای رفتاری آنها باشید و هرگاه احساس كردید كه این نشانهها میگویند مرد مقابلتان در حال خسته شدن است، بیدرنگ به اصل موضوع بپردازید.
3⃣ رک حرف بزنید
مطمئن باشید كه روشن و واضح حرف میزنید. مردان بیشتر از زنان به پیامهای روشن و در عین حال مختصر نیاز دارند. كنایهزدن درباره آنچه میتوانید مستقیما به زبان بیاورید، احتمالا به دلیل ترس از عدم پذیرش است.
👈 اگر روشن و واضح سوالی را بپرسید، پاسخی روشن و واضح دریافت خواهید كرد.
5⃣ از ابراز هیجانات و احساسات دوری كنید
ابراز احساسات و هیجاناتی مثل گریه كردن در مذاكرات میتواند به سادگی جایگاهتان را به خطر بیندازد.
👈 مردان در اجتماع فرا گرفتهاند كمتر از زنان احساساتشان را به نمایش بگذارند. شاید مردان بیش از اندازه خشك و جدی هستند.
💚💓💚💓♥️💓💚💓💚
@Shamim_best_gift
♥️اگر خواهان رابطه متعادلی با همسرتان هستید، نباید انتظار داشته باشید آن هم مطابق میل شما رفتار کند. هرکس خلق وخوی خاص خود را دارد و دیدگاهش با شما متفاوت است.
@Shamim_best_gift
راه محبت به مرد،
قدردانی و تشکر ازاو و نادیده گرفتن اشتباهاتش است.
تشکر و قدردانی از تصمیمات و اقدامات مرد و نادیده انگاشتن اشتباهات او،
راه مستقیم نفوذ به قلب مرد است!
@Shamim_best_gift
🌸داستان شب
روزی دکتر سرشناسی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار میشد، باعجله به فرودگاه رفت.
بعد از پرواز ناگهان اعلان کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه، که باعث از کارافتادن یکی از موتورهای هواپیما شده، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم.
دکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها گفت : من یک پزشک متخصص جهانی هستم و هر دقیقه برای من برابر با جان خیلی انسانها هاست و شما میخواهید من 16ساعت تو این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم ؟
یکی از کارکنان گفت : جناب دکتر، اگر خیلی عجله دارید میتونید یک ماشین کرایه کنید، تا مقصد شما سه ساعت بیشتر نمانده است.
دکتر با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد که ناگهان در وسط راه اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد بطوری که ادامه دادن برایش مقدور نبود.
ساعتی رفت تا اینکه احساس کرد دیگه راه راگم کرده خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی به راهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد.
کنار اون کلبه توقف کرد و در را زد، صدای پیرزنی راشنید : بفرما داخل هرکه هستی، در باز است …
دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند.
پیرزن خنده ای کرد و گفت : کدام تلفن فرزندم ؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی، ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تاخستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری.
دکتر از پیرزن تشکر کرد و مشغول خوردن شد، درحالی که پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود که ناگهان متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود، که هرازگاهی بین نمازهایش او را تکان میداد.
پیرزن مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود، که دکتر به او گفت :
بخدا من شرمنده این لطف و کرم و اخلاق نیکوی شما شدم، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود.
پیرزن گفت : شما، رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش شما را کرده است ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا...
دکتر گفت : چه دعایی ؟
پیرزن گفت : این طفل معصومی که جلو چشم شماست نوه من است که نه پدر دارد و نه مادر، به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا از علاج آن عاجز هستند.
به من گفته اند که جراح بزرگی هست که او قادر به علاجش هست، ولی او خیلی از مادور هست و دسترسی به او مشکل است و من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم.
میترسم این طفل بیچاره و مسکین خوار و گرفتار شود پس از الله خواسته ام که کارم را آسان کند.
دکتر در حالی که گریه میکرد گفت :
دعای شما هواپیما را از کارانداخت و مستجاب شد که من اینجام.
♻️🔹♻️🔹🌸🔹♻️🔹♻️
@Shamim_best_gift