eitaa logo
حس مادرانه
125.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
24.8هزار ویدیو
6 فایل
🍃بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم🍃 💠همراهے مخاطبان خاصے چون شما دوستان گرامے موجب افتخـــــار ماست. (کپی مطالب کانال بدون ذکر منبع مورد رضایت نیست ) تبلیغات مادرانه https://eitaa.com/joinchat/237371989Cf59b8daa4d
مشاهده در ایتا
دانلود
2.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواهر داشتن با ڪل حسهاے دنیا فرق داره . . . هم خواهرم هم مادرم رفتن و تنهام گزاشتن😔 خوش به حال اونایی که دارن قدرشونو بدونین👌❤️ •┈••✾•🦋•✾••┈• @hEseMaDAr •┈••✾•🦋•✾••┈• ⁦
712.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زن بودنم را دوســت دارم نه اینڪه همیشه خشنود باشم اما دوسـت دارم… همین ڪه از یک دستبند رنگے رنگے سرخوﺵمیشوم🌸🍂 همےن ڪه مے توانم ارغوانے وآبے وزرد وصورتے وقرمز بپوشم همین همدم مادر بودن مورد اعتماد پدر بودن را همین ڪه میتوانم مادرے ڪنم آسان اشــک بریزم آسان بخنــــدم همین نیرومند بودن را همین نازک بودن و شڪیبایے را دوست دارم ….🌸🍂 🌸تقدےم به تمام بانوان •┈••✾•🦋•✾••┈• @hEseMaDAr •┈••✾•🦋•✾••┈• ⁦
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌ ‌‌‎‌ بالای آسمانِ این شهر خدای مهربانی را دیده ام که هر ناممکنی را ممکن میسازد👌❤️ •┈••✾•🦋•✾••┈• @hEseMaDAr •┈••✾•🦋•✾••┈• ⁦
بخیر که توی خوابیدن با لباس مدرسه توی رختخواب بین ساعات ۷:۰۰ تا ۷:۱۵ وجود داشت توی هیچ چیزی دیگه وجود نداشت و ندارد و نخواهد داشت بخیر؛ در به در دنبال یکی میگشتیم کتابامونو جلد کنه تو مدرسه عادت داشتم همکلاسی هامو بشمرم تا ببینم کدوم پاراگراف برای خوندن به من می فته 😄 بخیر یکی از استرس های زمان مدرسه این بود که زنگ ورزشمون چه روزیه و چه ساعتی ؟!!😉 زنگ ورزش اونم دو زنگ آخر پنجشنبه از انتصاب به عنوان مدیر کل شرکت مایکروسافت هم بالاتر بود 😂 مدرسه که میرفتم همیشه سر کلاس به این فک میکردم که اگه پنکه سقفی بیفته کله کیا قطع میشه !🤔😐 سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال بتراشیم مدرسه آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن😆 میاد اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می کردیم !!!!!!!!!! به خير........ چه زود بزرگ شدیم و آرزوها و خاطرات زیبای کودکیمون رو فراموش کردیم . تقدیم به همه دوستان🤔 یادش بخیر، ﺑﭽﻪ که ﺑﻮﺩﯾﻢ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻧﻮ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ تا ﮔﻢ .ﻧﺸﯿﻢ.😘 نیست عکس برگردون میخریدیم و با آب دهن میچسبوندیم تو دفترمون یا عکس آدامس خرسی رو با آب دهن میچسبوندیم ساق دستمون کلی هم کیف میکردیم میاد؟؟؟ وقتی کوچیک بودیم تلویزیون با شام سبک با پنکه شماره 5 مشقاتو مینوشتی خط خط از بالا به پایین////////😌 اون وقتا زندگی شیرین بود و طعم دیگه ای داشت😍 میاد؟؟؟ وقتی ک صدای هواپیما رو میشندیم می پریدیم تو حیات براش دست تکون میدادیم نشستیم به انتظارکلاس چهارم تا با خودکار بنویسیم میاد؟؟؟ وقتی مامان می پرسید ساعت چنده میگفتیم بزرگه رو6 و کوچکه رو4😊 میاد؟؟؟ وقتی نقاشی میکردی خورشیدو رو زاویه برگه میکشیدی؟ میاد؟؟؟ فکرمیکردی قلب انسان این شکلیه♡❤️ میاد؟؟؟🤔 در یخچالو کم کم میبستی تا ببینی لامپش چه جور خاموش میشه👀 میاد؟؟؟🤔 اگه کسی بهت میگفت برو آب برام بیار اول خودت از سر لیوان میخوردی😅 و دهنتو با دستت پاک میکردی😋 به اشتراک تا لبخند رولب همه جاری کنی.😊😉 •••🍃🌺JOiN👇🏻 •••••••❥•  @hesemadar