#معرفی_کتاب
📚 کتاب زلال
🔸این کتاب حاوی روایتی مستند است از مجاهدتهای درونی و بیرونی شهید سیدرضا پورموسوی برای رسیدن به محبوبش، امام زمان (عج).
محتوای این کتاب بر اساس یادداشت ها و دستنوشتههای خود شهید بوده که پس از شهادتش آشکار شده است. نویسنده آن را در قالب داستان به تصویر کشیده است.
💡فرازی از کتاب زلال:
... یک فکری در ذهنش خزید: مگر جهاد بر مومنین واجب نیست؟ پس امام عصر چرا در جبهه نیست؟
- امام عصر کجاست؟
تسبیحش را از جیبش درآورد و شروع به استغفار کرد: این چه فکر شیطانیه که اومده تو سره من! اما افکار دست از سرش بر نمیداشتند.
... سیدرضا توجهش جلب شده و سرش را بالا برد. چشمش به جوان بسیجی که پشت سر آن چند نفر ایستاده بود، افتاد. بسیجی خوشرو و خوش هیکلی که شال سیاه دور گردن انداخته و شالی هم دور کمر بسته بود. جوان لبخند دلنشینی بر لب داشت و چهره ای که در عین غریبه بودن، برای سیدرضا آشنا آمد. او با فاصله دورتری از جمعی که کنار سیدرضا بودند ایستاده بود. سیدرضا که بخاطر پوشاندن صورتش با چفیه، سرش پایین بود، سریعتر قدم برداشت تا خودش را به او که از شالش معلوم بود از سادات است، برساند. سرش را که بلند کرد، بسیجی جوان را ندید. همه اطراف را گشت، اما اثری از جوان نبود.
... امام با این دیدار چند ثانیه ای جواب همه سوال های او را به یکباره داده بود. ایشان با حضورشان، بودنشان را به سیدرضا نشان داده بود. اینکه در جبهه حاضر و با لباس بسیجی که بر تنشان بود، حضور رزمنده ها را هم تایید نموده بود.
✅ لینک خرید نسخه الکترونیکی:
B2n.ir/zolal
🔍 سایت معرفی شهید پورموسوی:
zolal.ir
@heyatalzahra_ir