چشماتو ببند
خیال کن الان تو راه کربلایی ، داری چای عراقی میخوری 🫖☕️
یک دفعه یک صدای ریزه میگه :
حجّی بتشرف هلا بالزّوّار 🧆
میگردی زیر دست و پاها کوچولویی رو می بینی که سینی خرما رو سرشه و بهت تعارف می کنه ...
بقیه شو خودت خیال کن ...
#سفرنامهاربعینی
#مواظبباشیهوقتجانمونی
┏━━━━━✨━━━━━
➥https://eitaa.com/heyate_maktabolhasan
♡༺◍⃟💫჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
ــــهیئت مکتبــــ الحســــن ➤───╰
➥@heyate_maktabolhasan
┗━━━━━♡━━━━━
از سینی خرمای خادم کوچولو یه خرما برداشتم و در دهان گذاشتم 🧆
مزه ی بهشت میداد 🍃
به مسیرم ادامه دادم ...
تقریبا نصف راه پیاده روی رو اومدم
هوا داره کم کم رو به تاریکی میره
میدونم که باید جایی رو برای استراحت پیدا کنم
تو همین افکار بودم که یک خادم خانم زد روی شونه م و گفت : ...
فکر میکنی چی بهم گفت !؟ ...
#سفرنامهاربعینی
#مواظبباشیهوقتجانمونی
┏━━━━━✨━━━━━
➥https://eitaa.com/heyate_maktabolhasan
♡༺◍⃟💫჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
ــــهیئت مکتبــــ الحســــن ➤───╰
➥@heyate_maktabolhasan
┗━━━━━♡━━━━━