#شهادت_امام_رضا
#امام_رضا
نیست عاقل هرکسی دیوانه ی مشهد نشد
گویی از دروازه ی خوشبختی اصلا رد نشد
صحن و سقاخانه و سرتاسر ایوان تو
هرکه دیده تا دم مرگش؛ دگر او بد نشد!
خادمان درگهت را باده نوشان پای بوس
خاکساری مانعی از مستی بیحد نشد
تا طلوع صبح آرامش دو خط عشق ست عشق
ظلمت و تاریکی دنیا به ما ممتد نشد
محضر سلطان فقط باید سجود عشق کرد
زائر مشهد مگر محو رب سرمد نشد؟
محض عرض بندگی زائر شدم با چند بیت
گرچه ابیات ضعیفم آنچه می باید نشد. ...
#بچه_شیعه
💠 پسر جناده
❇️ پسرک گوشه ای نشسته بود و زانوی غم بغل گرفته بود، مادرش دست روی شونه اش گذاشت و گفت: پاشو برو! نوبت تو شده.
🟡 با خوشحالی زره پدرش رو تن کرد و به سمت امام رفت.
🟢 با لباس رزم بیشتر از یازده سال به نظر می رسید، قبل از حرف زدنش امام گفت: هنوز یک ساعت از شهادت پدرت نمی گذره، مادرت شهادت دو نفر رو نمی تونه تحمل کنه.
🟡 عمرو اشکاشو پاک کرد و گفت: مادرم خودش زره تنم کرده و گفته به میدون برم.
🟢 اون سوار اسب شد و با اجازه امام به میدان رفت. وسط معرکه شمشیر بالای سر می چرخوند و فریاد می زد: امیر و فرمانده ام حسین است که بهترین امیر است.
📌كتاب الفتوح، ج 5، ص 110
📎 #داستان_دانش_آموزی
📎 #کودکانه
📎 #عزاداری
📎 #بچه_شیعه