『•رایـة الهدے•』
داستانِ تلخِ جداییِ زهرایِ حیدر!💔
با حال مناسب گوش بدید...
『•رایـة الهدے•』
فقط اونجا که مادر میگه چیزی نیست....
حیدر میگه اگر چیزی نیست چرا بسترت خونیه:)💔
『•رایـة الهدے•』
فقط اونجا که مادر میگه چیزی نیست.... حیدر میگه اگر چیزی نیست چرا بسترت خونیه:)💔
حرفِرفتننزنعلیمیمیره..🥀💔
『•رایـة الهدے•』
میگن : یه طوری مادر و زدن که دستشو نمی تونست بلند کنه ..
امام علی کنار بستر خانم نشسته بود گریه میکرد یه لحظه چشم تو چشم شدن خانم با سختی زیاد دستو بالا آورد اشکارو پاک کرد
گفت : بمیرم برا غربتت علی ..
علی جان تو غریبی...
بعد من تو خیلی غریبی...
ولی غریب تر از تو حسینمونه:)💔😭
حسنمونه😭💔
زینبمونه😭...
علی جان قرار بعدیمون تو شیب گودال...
منو ۴۰ مرد جنگی زدن...
حسین رو چندین مرد جنگی...💔😭
『•رایـة الهدے•』
آخہدلتمیادتنہامبذاری...💔
زهرا کجایی ببینی حیدرت تنها شده...😭💔
『•رایـة الهدے•』
بازهم تکرار قصه💔
مادر
در نیم سوخته
چادر خونین
پهلوی شکسته
#فاطمیه
『•رایـة الهدے•』
نه آتیش کم شد
نه دشمن فهمید
در افتاد
زدن زهرا رو
ولی حیدر افتاد(((((((((((:💔
مـَنمـَاندَموتـآبوتِتـووفِڪروخیـٰالـَت
یِڪچـٰادرآغـِشتہبـِہخونِپـَروبـٰالـَت…!
#فاطمیه
『•رایـة الهدے•』
مـَنمـَاندَموتـآبوتِتـووفِڪروخیـٰالـَت یِڪچـٰادرآغـِشتہبـِہخونِپـَروبـٰالـَت…! #فاطمیه
تنها برایش گریہ کرد..
بعد آرام درون ِکفن گفت
زهرا . . منم علی:))💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-نُوکربودنفَقطواسِهیحُسینفٰاطمهخوبه((:
#فاطمیه
《@heyatee_raytoalhoda》
هدایت شده از -اڪـیـپـمـون|𝐀𝐤𝐢𝐩𝐞𝐦𝐨𝐧-
هستین یکم حرف بزنیم..؟
https://harfeto.timefriend.net/16704317916348
ببین میتوانی بمانی ، بمان ..
عزیزم تو خیلی جوانی .. :)"💔
#فاطمیه
《@heyatee_raytoalhoda》
『•رایـة الهدے•』
ببین میتوانی بمانی ، بمان .. عزیزم تو خیلی جوانی .. :)"💔 #فاطمیه 《@heyatee_raytoalhoda》
حیدر بی تو دیگه حیدر نمیشه !💔
#فاطمیه