سوال میکُند از خود هنوز ، آهویی ...
که بین دام و نگاهت ، کدام صیّاد است:)!
#فاطمیه 💔
《@heyatee_raytoalhoda》
『•رایـة الهدے•』
با دستای خودش..
غسلش داد
کفنش کرد
تنها نشست و براش گریه کرد...💔🖤😭
『•رایـة الهدے•』
فقط اونجا که مادر میگه چیزی نیست....
حیدر میگه اگر چیزی نیست چرا بسترت خونیه:)💔
『•رایـة الهدے•』
فقط اونجا که مادر میگه چیزی نیست.... حیدر میگه اگر چیزی نیست چرا بسترت خونیه:)💔
حرفِرفتننزنعلیمیمیره..🥀💔
『•رایـة الهدے•』
میگن : یه طوری مادر و زدن که دستشو نمی تونست بلند کنه ..
امام علی کنار بستر خانم نشسته بود گریه میکرد یه لحظه چشم تو چشم شدن خانم با سختی زیاد دستو بالا آورد اشکارو پاک کرد
گفت : بمیرم برا غربتت علی ..
علی جان تو غریبی...
بعد من تو خیلی غریبی...
ولی غریب تر از تو حسینمونه:)💔😭
حسنمونه😭💔
زینبمونه😭...
علی جان قرار بعدیمون تو شیب گودال...
منو ۴۰ مرد جنگی زدن...
حسین رو چندین مرد جنگی...💔😭
『•رایـة الهدے•』
آخہدلتمیادتنہامبذاری...💔
زهرا کجایی ببینی حیدرت تنها شده...😭💔
『•رایـة الهدے•』
بازهم تکرار قصه💔
مادر
در نیم سوخته
چادر خونین
پهلوی شکسته
#فاطمیه
『•رایـة الهدے•』
نه آتیش کم شد
نه دشمن فهمید
در افتاد
زدن زهرا رو
ولی حیدر افتاد(((((((((((:💔