Ali Faniزیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
زمان:
حجم:
28.44M
💬 قرائت "زیارت عاشــورا"
🎧 با نوای علی فانی
هیئتجامعدخترانحاجقاسم
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ▪️روز نوزدهم : به نیـت شهید مجید قربانخانی♥️ #محرم #چلهزیارت
🥀 زندگینامه شهید مجید قربانخانی
شهید «مجید قربان خانی» متولد ۳۰ مرداد ۱۳۶۹ و تک پسر خانواده است. مجید از کودکی دوست داشت برادر داشته باشد تا همبازی و شریک شیطنتهایش باشد؛ اما خدا در ۶ سالگی به او یک خواهر داد.
لقبهایی است که در فضای مجازی به مجید دادهاند مجید سوزوکی که به دلیل شباهت نام شهید قربانخانی با مجید فیلم اخراجیها رویش گذاشتهاند. اما مجید بربری، داییهای پدرش نانوایی بربری دارند، مجید عصرها که از سرکار برمیگشت، پشت دخل بربری فروشی میرفت و نان دست مردم میداد. یکی میگفت مجید دو تا نان بده، آن یکی میگفت مجید چهار تا هم به من بده. سه تا هم به من و. . . همین طور شد که در محله نامش را مجید بربری گذاشتند. وگرنه کار و بار مجید چیز دیگری بود.
مجید یک نیسان داشت که با آن کار میکرد و روزیاش را در میآورد. پشت دخل نان بربری هم تنها به این دلیل میرفت تا اگر مستمندی را میشناسد، نان مجانی به دستش بدهد. آقا مجید از آن دست بچههای جنوب شهری لوطی مسلکی بود که دست خیرش زبانزد است. مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت. غیر از نیسان، یک زانتیا هم برای سواری خودش داشت. اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را میدید، هرچه داشت به او میبخشید. فکر هم نمیکرد که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند. گاهی طی یک روز کلی با نیسانش کار میکرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من میگرفت! ته توی کارش را که درمی آوردی میفهمیدی کل درآمد روز قبلش را بخشیده است. واقعاً دل بزرگی داشت، تکه کلامش این بود که «خدا بزرگ است میرساند.»
و اما ماجرای خالکوبیاش که این خالکوبی نهایتاً مربوط به پنج ماه قبل از شهادتش بود. و میگفت دوستانم اصرار کردند و من هم جوگیر شدم. بعد حتماً پاکش میکنم. مجید ۲۵ سالش بود که شهید شد. بزرگ شده یک محله جنوب شهری که نوسان زیادی را در دوران جوانی تجربه میکرد. آن خالکوبی هم یک احساس زودگذر بود.
و امروز مجید به حر مدافعان حرم شهرت پیدا کرده است.
پیکر مطهر "حر مدافعان حرم"، شهید مجید قربانخانی بعد از گذشت سه سال از شهادتش به وطن بازگشت. هویت شهید مجید قربانخانی که بیش از 3 سال پیش در خان طومان به شهادت رسید توسط گروه های تفحص شهدا کشف و توسط آزمایش دی ان ای شناسایی شد.
مراسم وداع با پیکر مطهر این شهید در روز پنجشنبه(5 اردیبهشت) ساعت 15 در معراج شهدای تهران برگزار شد.
تاریخ شهادت: 21 دی 1394
شهادت: خان طومان سوریه
#شهیدانه
#زندگینامه
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
*میلاد حضرت معصومه (س) گرامی باد*
📸گزارش تصویری از:
💪مسابقه مادر و دختری:بادکنک سرعتی
🏅مسابقه دختری:کشش نفس باذکر یا خدا
🌈حلقه دختران غدیر،علیتبار
🗓شنبه،۳۰اردیبهشت ماه
💎پایگاه خواهران مهدیه
🔸کانون پرورشی فکری
#تشکل_بسیج_خواهران_مهدیه
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
#گزارش_تصویری
برگزاری کلاس کاراته آزاد(کیوکوشین) با مربیگری سرکار خانم کرمانی برگزار گردید.
💥هیجان بخش و با نشاط
💥معرفت زا و مهارت افزا
💥ظریف و هنرمندانه
#تشکل_مقاومت_بسیج_نجمه
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خلاقیت خوشگل گل با روبان 😍🌸
#ببین_و_بساز
══◄••❀••►═══
╚❀https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
76.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آب را شگفت انگیز کنید
آب+زنجبیل: بهبود هضم
آب+ دارچین: تنظیم قند خون
آب+ عسل: ضد سرطان و عفونت
آب+لیموترش: افزایش ایمنی بدن
آب+ تخم شربتی:تقویت استخوان
#پیامسلامت
══◄••❀••►═══
╚❀ https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
هر چی بیشتر میگذره
بیشتر می فهمم که
خدا چقدر هوامونو داره ..
#دلانه
❤️🧡💛💚💙💜
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
🌸🌸🌸🌸🌸
💖#راهنمایسعادت💖
#پارت16
میخواست بره که گفتم:
- میشه از طرف من از خدا تشکر کنید؟!
میشه بگید که نیلا روش نمیشه نماز بخونه چون خیلی شرمندتونه؟!
اینجاش که رسید دوباره گریه کردم
لبخند دلنشینی زد و گفت:
- بعضیا میگن که ما چون گرفتار فلان گناه شدیم دیگه رومون نمیشه نماز بخونیم یا دیگه سودی نداره نماز بخونیم..!
اما اینطور نیست تو منجلاب گناهم بودی
بازم نماز رو بخون تا نماز نجاتت بده.
دوباره گفتم:
- یعنی اگه الان من توبه کنم خدا میبخشه؟
گفت:
- معلومه که میبخشه..!
شما که با پای خودت اومدی، خدا دنبال اونایی میگرده که فرار کردن تا اونها رو هم ببخشه
با حرفاش دلگرمیه خاصی گرفتم و دوباره گفتم:
- ممنونم اما شما کی هستی؟! میشه اسمتون رو بدونم؟ اما مطمئنم هرکی هستین حتما خیلی پیش خدا عزیزید
چشمی روی هم گذاشت و با همون لبخند همیشگی روی لبش ناپدید شد..!
به یکباره از خواب پریدم که دیدم صورتم پر از اشکه!
یعنی اون مرد کی بود؟!
فکر و خیال از سرم نمیرفت!
ساعت رو نگاه کردم دیدم ۴:۳۰ صبح هست خیلی جالب بود آخه من هیچوقت این ساعت بیدار نشده بودم و جالبتر اینکه الان دارن اذان میگن!
الله اکبر به این برنامه ریزی دقیق خدا
وجودم سرشار از انرژی شد و از روی تخت بلند شدم و رفتم وضو گرفتم.
جانماز و چادر نماز گل گلی مادرم رو برداشتم که بوی مادرم توی فضا پیچید خیلی خوشحال بودم حالا دیگه مادرم رو هم در کنارم حس میکردم.
از طرفی هم احساس میکردم خدا داره بهم نگاه میکنه و لبخند میزنه خیلی عجیب بود اما حس میکردم!
با عشق شروع کردم به نماز خوندن و چنان غرق در نماز بودم که فضای اطراف برام بی اهمیت و تار شده بود.
بعداز نماز رفتم سجده و بماند که چقدر اشک ریختم و از خدا طلب بخشش این چند سال رو کردم.
جانماز و چادر رو سر جاش گذاشتم.
دیگه چیزی نموده بود به اینکه فاطمه بیاد دنبالم پس بلند شدم که حاضر بشم.
🌸🌸🌸🌸🌸
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem