#صبحتبخیرمولایمن💚
خدا کند این رمضان،
پایان دلتنگیها باشد...
آغاز دیدارها...
بهار منتظران...
خدا کند این رمضان،
ناگهان لبهای روزه دارمان
پر از گل لبخند شود
و شما بازآیید و
زندگی آغاز شود...
سلام فرمانده🤚
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ الَّذِى يَهْتَدِى بِهِ الْمُهْتَدُونَ ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ🌸
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
دعای+روز+ششم+ماه+مبارک+رمضان+.mp3
92.4K
⚡️دعای روز ششم ماه رمضان ⚡️
اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِیتِکَ ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ وزَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنّکَ وأیادیکَ یا مُنْتهى رَغْبـةَ الرّاغبینَ
خدایا در این روز مرا به نفس سرکشم، وامگذار تا پی طغیان و نارضایتی تو روم و مرا با تازیانه خشم و غضبت ادب مکن، مرا از موجبات ناخرسندیت، بر کنار بدار، به حق مهربانی و نعمت نوازیت، ای نهایت آرزوی مشتاقان.
التماس دعا 🤲🏻
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
🌸 🌸 #ایده_خلاقیت
خلاقیت با چوب بستنی
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
تا ابد حق😂
#خنده_حلال
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
اگر یخچالها اهل تلافی بودند
شب که ما خوابیدیم
هر یک ساعت یکبار بیدارمون می کنند
و میگن چه خبر!😅😅
#خنده_حلال
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
+ گفت:اصل بده!😁_گفتم:مادرم كنيز رباب....(:
بابام هم غلام عباس.....
برادرم غلامــ على اكبر..
خودمم كنيز زينب....(★_★)
مااصل و نصبمون غلامـ در خونه حسينهــ....
جد در جدمون نوكرش بودن.
غلامـ خانه زادشيم....☺️
+گفت:تُ دنيا چى دارى؟😃
_گفتم:يه چادر كه رنگش مِشكيه
چون تا ابدعزادارحسيــنِ
ويه سَر كه اگه لايق باشـه
افتاده زيرپاشون....🙂
+خنديدوگفت: روانى خداشفات بده😂
_گفتم:بيمارِ حسـيــنم شفا نميخواهم
و جز حسـيـــ♥️ــن وكربــ✨ـــلا
از خــ😍ــدا چيزى نميخوام..😊🌹🍃.
#یاحسین
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
مدافعحرمشدن شهید بابک نوری
آقایمهدوی:بابکیکروزگفت:
برایرفتنبهسوریهرضایتپدرومادرواجبه❓
گفتم:بلهچونرضایتپدر🧔🏻ومادر🧕🏻
واجبکفاییاست،بایدپدرومادرراضیباشند.🌱
گفت:فضایخانهطوریهستکهفکرنکنم🚶🏻♂
رضایتبدهند🥺گفتم:
۱۰۰صلواتبهروححضرتزهرا(س)هدیهکن
انشاءاللهحضرتزهرا(س)دلپدرومادرت
رونرممیکنند❤️
دوستشهید:یکیازدلایلیکهبابکرفتسوریه
اینبودکهمیخواستزمینهساز🙂
ظهورامامزمان(عج)باشهدررابطهبارفتن🚶🏻♂
بهسوریهومدافعحرمشدنبهشگفتمکهبابت
خانوادهو..نمیتونمبیام😓
بابکجوابخیلیخوبیداد👏🏻
گفت:زمانکربلاهمهمینقضیهبود،💔
یکیمیگفتخانوادم،یکیمیگفتکارم،
یکیمیگفتزندگیم.🌏
همینشدکهامامحسین(ع)تنهاموند.😔
الانهمدقیقاهمونجوریه.
#داستان_کوتاه
#مذهبی
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
عمردارهمیشهتباهخدایاببخش!
خسـتمازبارگنـاه،خــدایاببخش
#ماه_مبارک_رمضان
#رمضان_الکریم
#الهی_العفو
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️ ° 📕 )
📚| #عشق_ودیگرهیچ
✍| #نرجس_شکوریان_فرد
📖| #قسمت_شصت_و_سوم
روز نهم
نور چراغهای حرم وقتی که روی سطح آب میافتد، تلألویی دیگر پیدا میکند. من و شاهرخ ایستادهایم یک گوشۀ صحن و زل زدهایم به انعکاس آب و نور و گوش سپردهایم به صدای صلوات خاصهای که از بلندگوهای حرم پخش میشود؛ اللهم صلّ علی علیبنموسی الرضا المرتضی الصدیق الشهید...
ساعت هشت است و همۀ اعداد به احترام امام رضا سر خم میکنند؛ این حس من است وقتی که زیر لب زمزمه میکنم و عالم و آدم را قدردان و خاضع مقابل امام میدانم. صدای بلندگو که قطع میشود خیس شدهایم زیر باران رحمتش اما هردوتایمان آنقدر داغ هستیم که باز هم بخواهیم زیر باران راه برویم و باز هم حرارت وجودمان کم نشود.
شاهرخ برمیگردد رو به من. میایستم تا حرفش را بزند:
- فرهاد، من قبول دارم خداوند عادله. خب؟
صدایش میلرزد و اشک در چشمانش مثل چشمان من موج برمیدارد. در حال خودمان نیستیم؛ الآن هر دو برگشتهایم به اصالتمان که همان فطرت اولیه است.
حس میکنم اینقدر پاک شدهایم که رگ گردن و نزدیکتر بودن خدا دارد آراممان میکند و الّا که مثل زمینخوردهها حال برخواستن نداریم.
خداست که پایۀ حال خرابمان شده است و در این بیکسی کنارمان است و بهترین احساس را برایمان رقم میزند.
انسان وقتی که خدا داشته باشد ناامیدی ندارد. تازه حال پدر و مادر مهدی، وقتی که در نوزادی خبر بیماری لاعلاج او را دادند حس کردم.
کسی که خدا دارد تمام نمیشود چه برسد به اینکه امیدش قطع بشود.
کسی که خدا دارد، چون وصل به یک بینهایت است، تمام حد و حدودها برایش بیمعنی میشود؛ چون نهایت ندارد که بخواهد حد داشته باشد.
اینها را دوست دارم برای شاهرخ بگویم اما حس میکنم که خودش الآن از من عارفتر است.
⏳ادامه دارد... ⏳
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین
@heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️ ° 📕 )
📚| #عشق_ودیگرهیچ
✍| #نرجس_شکوریان_فرد
📖| #قسمت_شصت_و_چهارم
نگاه میکنم به صورت برافروختهاش و تنها اسمش را زمزمه میکنم.
- شاهرخ!
دست میگذارد روی سینهام و میگوید:
- صبر کن حرفمو بزنم. آدم باوجدانی هستم. خودم میدونم چه کارایی کردم که غلط و درست داشته، خوب میدونم. یعنی از مهدی فهمیدم که با داراییهایی که خدا بهم داده بود، خیلی غلطا کردم و اونم چیزی نگفته. میفهمم که زندگی هرکس دست خودشه، والّا اون آمریکائیه نمیومد مسلمون بشه. اون که دورتره از اصل، وصل میشه؛ من که وسط وسط نعمت اسلامم، دارم مثل اون لامصّبا سگدو میزنم.
دست میگذارد روی شانهام و فشار میدهد، هرچند که فشار نگاهش بیشتر است.
- میدونی من کیم؟ شاهرخم... شاهرخ. من یه محله رو زیرپام نگه داشته بودم. همه از من میترسیدن، چون وقتی زهرماری میخوردم و حالم خراب میشد عربدههام همه رو میلرزوند. من همونیم که نوچههام از ترسشون خودشون رو گم میکردن. من همونیم که باج اگر بهم نمیدادن، پدرشون رو میسوزوندم. من خون به دل ننم کردم. اما به ولای علی، حسین رو دوست داشتم. یه دهه محرم مرام جَوونمردی داشتم که میذاشتم وسط. میفهمی فرهاد... من همونیم که...
نفسش میگیرد از یکباره حرف زدن. خم میشود و دست به زانو میگیرد. شانهاش را میگیرم و بلندش میکنم. به من ربطی ندارد که شاهرخ که بوده. هر که هست حالش حالا اینجا خوب نیست.
راست میایستد و زار وار مینالد:
- مهدی این ده روز حالیم کرده همه چیزو... همه چیزو فرهاد، همه چیزو... فقط، فقط من یه حرفی دارم.
رو برمیگرداند از من و میان صحن خلوت شده از زائر، زیر باران شدید رو میکند به آسمان و فریاد میزند:
- خدا تو خودت راضی شو!
میگیرمش در بغل و میگذارمش تا زار بزند. روزهای پایانی انتظار چه سخت میگذرد! یا شاید هم شیرین.
چند ساعتی که مهمان ارباب هستیم، خوش میگذرد؛ نه در خلأ میگذرد، نه مبهم! برای هر دوی ما آب است که بدیهای وجودمان را میشوید و میبرد. شاید هم مرهم است که شفا میدهد.
ساعت زودتر از خواهش ما تمام میشود و موعد برگشت است و وداع. نه من میخوانم دعای وداع را و نه شاهرخ جز سلام بر امام رئوف کلامی میگوید. آهسته از حرم بیرون میزنیم.
نه بیرون نمیآییم چون کسی که مقیم حرم میشود دیگر دنیا برایش حرم میشود. این را حس میکنم که مینویسم. دنیا برای من حرم شده، هرچند که قابل این درک نیستم اما با قابلیت امام که بسنجی دیگر تعجب نمیکنی. راهت که بدهند، بیرونت نمیکنند؛ مگر خودت بخواهی که نخواهی بمانی و من دیگر خواستهای ندارم جز اینکه برای همیشه مقیم بمانم! امکان ندارد نپذیرند.
اتوبوس آهسته میرود یا من کلافهام؟ چشمِ بستهام را باز میکنم و میدوزم به انتهای جادهای که مقابلمان کشیده شده است و انتهایی ندارد.
شاهرخ بعد از آرام شدن خوابید و من حالا که تازه بیدار شدهام ناآرام شدهام. خودم را به خواب زده بودم، نه اینکه خوابم پریده باشد.
تازه دارم میبینم که زندگیم آشفته بازاری بیش نبوده است.
با خودم و خدایم چه کردهام! شاید بهتر باشد اینطور فکر کنم که خدایا؛ با خودم و ثانیههایم چه کردهام؟
⏳ادامه دارد... ⏳
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین
@heyatjame_dokhtranhajgasem
اگر قرارست خوشبخت باشی همین امروز شروع کن
منتظرِ هیچ معجزهی عجیب و غریبی نباش
رویِ پایِ خودت بایست و
لحظههایت را زیباتر از همیشه بساز
آدمهایِ بیهمت همیشه "شانس" را بهانه میکنند
اجازه نده با بهانههایشان ناامیدت کنند
قوی باش و هدفهایت را دنبال کن...
به قلهی خوشبختیات که رسیدی
برایشان دست تکان بده
ثابت کن که هیچ توانستنی اتفاقی نیست
باید هم بخواهی ، هم تلاش کنی
برای رسیدن به قله باید صخرههایِ بلندی را
پشتِ سر گذاشت.باید به ترسهایِ زیادی غلبه کرد
و با سختیهایِ زیادی جنگید ، باید جسورانه ادامه داد...
یادت نرود آدمهایی که از ارتفاع میترسند
هیچ وقت به قله نخواهند رسید.
🦋🍃 🌸 💕 🍃 🌸 🌸
شبتون بخیر
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
#سلام صبحت بخیرمولایمن🤚♥️
ای کاش قلبم
همچون گلهای آفتابگردان،
همواره رو به سوی شما باشد ...
ای کاش دلم
تنها به یاد شما خوش باشد ...
ای کاش وجودم
سرزمین مهر شما باشد ...
ای کاش ذره ذرهی هستیام
از جذبهی قدرتمند
و زندگی آفرینِ یاد شما
سرشار باشد ...
ای کاش ...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
سلام رفقا جان 🤚
صبحتون بخیر و شادکامی
طاعات و عبادات قبول درگاه حق
التماس دعا
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
دعای+روز+هفتم+ماه+رمضان.mp3
1.35M
🤲 #دعای_روز_هفتم_ماه_رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم. اللهمّ اعنّی فیهِ علی صِیامِهِ وقیامِهِ وجَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ بتوفیقِکَ یا هادیَ المُضِلّین.
خدایا یاری کن مرا در این روز بر روزه گرفتن و شب زنده داری و از لغزش ها و گناهانش دورم بدار و ذکرت را همواره روزی ام کن، به توفیقت ای راهنمای گمراهان.
#التماس_دعا🤲🏻
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
ســلام🤝🏻
امروز را با یڪ دید مثبت☺️
و سخنان انرژی بخش 🤩
شروع ڪنیم
ڪافے است
به خودمان بگوییم
امروز بهترین روز است🩵
تا بهترین شود🩷
صبحتون زیبا و دلنشین❤️
@heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️آقای مهربانم😍بطلب مارا حضرت عشق
#چهارشنبه_های_امام_رضایی_علیهالسّلام
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
استادمگفت:
وابستہ خدا بشید
گفتم:
چجوری؟
گفت:
چجوری وابستہ یہ نفر میشی؟
گفتم:
وقتی زیاد باهاش حرف میزنم
زیاد میرم، میام..
تویہ جملہ گفت:
رفت و آمدتو با خدا زیاد کن..🦋
#خدا🩵🩷🩵
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
منتخبین پویش امام عصر(عج)،دختر ایرانی🎁😍
۱.دختر مهدوی فاطمه خانم دهقان دردانه شهید مدافع حرم عضو افتخاری هیئت (از کاشان)🌻
۲.دختر مهدوی نازنین فاطمه شاهیدفر (از تهران)🌻
۳.دخترمهدوی فاطمه شاهیدفر (از تهران)🌻
۴.دختر مهدوی نفیسه اذرنگ (از کاشان)🌻
هدایای این عزیزان در ایام ولادت امام حسن مجتبی (ع)تقدیم خواهد شد.🎁
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین👇
@heyatjame_dokhtranhajgasem
#تلنگرانه
✅ همیشه با افرادی که از خودتان
آگاهتر و موفقترند، معاشرت کنین
هر نشستی، تاثیری دارد
این افراد ناخودآگاه، جوانه رشد و پیشرفت را در وجودتان بارور میکنند ...
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
سر شلوغ بودن مشکل خیلی از پدراست و بخاطر همین سر شلوغ بودن کمتر به خانواده میرسن ولی فکر نمیکنم خیلیا اندازه مارک زاکربرگ صاحب فیس بوک و اینستاگرام سرشلوغ باشن! این مرد چند وقت پیش سومین بچه اش بدنیا اومد و تو مصاحبهاش گفته جوری جلسات و کاراش رو تنظیم میکنه که سه روز در هفته رو به خانواده و بچههاش برسه
بعد شما فکر میکنید این مرد بیشتر به چی افتخار میکنه؟ به شرکتاش و سرمایهاش؟ نه. خودش گفته من به خانوادهام بیش از همه چیم افتخار میکنم و علت خوشبختیم همین خانواده است!
جالب بود که خودش مسئول حموم بردن بچههاست و گفته بارها وسط جلسات روزانه مجبور میشم تایم خالی کنم که بچهها رو ببرم حموم و بعد برگردم سرکار. آدمی که برای انتخاب لباس خودش وقت نمیذاره برای حموم بردن بچههاش وقت میذاره
داشتم فکر میکردم یکی مثل زاکربرگ قطعا میدونه چی براش بیشتر ارزشمنده. اصلا اینهمه پیشرفت بخاطر همین بوده که میفهمیده چیو اولویت خودش بذاره. اینکه همچین آدمی خانوادهاش رو میذاره تو اولویت معنیش اینه که اونایی خانوادهشون براشون اولویت نیست هنوز ارزش خانواده رو نفهمیدن
✍️ مجید میرزایی
🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین 👇🏻
@heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️ ° 📕 )
📚| #عشق_ودیگرهیچ
✍| #نرجس_شکوریان_فرد
📖| #قسمت_شصت_و_پنجم
نالهام بیرون نیامده کسی کنار گوشم میگوید؛ اما این روزها را دوست بدار. میان آشفتگیها، برق گنجها پیداتر است. تو تازه میفهمی یک عالمه هیچ، برای خودت جمع کرده بودی و فقط همینها که رنگ خدا دارد ارزشمند است. من در سختی این روزها دارم تمام میشوم از خودم و ساخته میشوم با او!
این روزهای حیرانی و تنهایی و آشوب زندگی من و شاهرخ تمامی دارد یا نه؟ از همان روزی که از دادگاه آمدهام تا به حال هیچ خبری از سلما نداشتهام. هیچ! تلفنش خاموش است و مادر هم که هرچه تماس با خانهشان گرفته، برنداشتند. به مادر تاکید کردهام که نه تنها سراغش را نگیرد که به کسی هم پیغام ندهد. این یک امتحان است برای خانوادهاش که بین ما جدایی انداختهاند، امتحان اینکه ببینند یک مجرم را میخواهند یا نه! و البته هرچه کمتر مرا ببیند، سروش کمتر اذیتش میکند.
فکر اینکه سروش با حرفها و کارهایش آزارش بدهد، دیوانهام میکند. همهاش دلم میخواسته بروم در خانهشان و نجاتش بدهم. اما مثل مرغ بسمل بال بال زنان جان کندهام تا این حماقت را نکنم. «میسپارمش به امان خدا!»
اتوبوس که میایستد، شاهرخ هم چشم باز میکند و میپرسد:
- کجائیم؟
سرش را میخوابانم روی شانهام و میگویم:
- جایی که نه دل تو بندش است و نه بند از دل من باز میکند.
دوباره سر صاف میکند و این بار از پنجره بیرون را دید میزند و میگوید:
- راست میگی، برای یه آدم دربهدر جا و مکان مهم نیست! اما من گرسنمه.
پیاده میشویم. من که خوراکخور اینجاها نیستم. میروم سمت سوپر کناری و شاهرخ میرود سمت دستشوییها. دو تا کیک و آب میخرم و برمیگردم کنار ماشین. شاهرخ دیر کرده است. نگاهم دور و اطراف را میگردد، نیست. تمام محوطه را که میبینم ایستاده کنار نمازخانه. کیک و آب را میدهم دستش. میگیرد و سر پایین میاندازد. میگویم:
- بخور خب.
میگوید:
- فرهاد.
- هوم.
- من هنوز نماز رو یاد نگرفتم!
خندهام میگیرد و کیک میپرد توی گلویم. دستانش که بین کتفم میخورد، نجاتم میدهد. از سرفه که خلاص میشوم، میگوید:
- آدمی که اول به وجودش میرسه، بعد به سجودش حقشه خفه بشه. بدو بریم نماز.
یعنی خدا میدانست به چه کسی... لااله الّاالله.
همراهش میروم. نماز که میخوانم یک حالت بین امید و ناامیدی دارم. نه میفهمم چه میخوانم که امید به اثرش داشته باشم، نه... فقط اینکه وقتی شروع میکنم به خواندن، حال خوب سالهای قبلم مثل خاطره در سلولهایم زنده میشود. حالا این حال خوب اصالت دارد یا فقط القاء است و هیچ نیست را نمیدانم. نمیتوانم رابطۀ بین خودم و خدا را تعریف کنم. از ابتدا همیشه مرا ترساندهاند از خدایی که سهراب میگفته: در همین نزدیکی است... و من این نزدیکی را دوست نداشتم. چون حس خوبی به آن نداشتهام.
این چند جملۀ آخر را برای شاهرخ وقتی مینشینیم توی اتوبوس میگویم.
⏳ادامه دارد... ⏳
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین
@heyatjame_dokhtranhajgasem
( ♥️ ° 📕 )
📚| #عشق_ودیگرهیچ
✍| #نرجس_شکوریان_فرد
📖| #قسمت_شصت_و_ششم
میگوید:
- ادامه بده. این حرفهاتو دوست دارم.
با مشت میکوبم روی پایش و میگویم:
- کفریات من رو میبره جهنم اونوقت تو دوست داری.
برمیگردد سمت صورتم و میگوید:
- همین هم باعث میشد که ما خیلی از حرفا و سوالامون رو از دیگران نکنیم. میترسیدیم بگن کفریاته بعد هم بشیم کافر. بعد هم انگشتنما.
فرهاد خدا همینقدر سختگیره؟ همینقدر ترسناک؟
من این را نمیدانم. من خیلی چیزها را نمیدانم. من نه خدا را میدانم. نه میتوانم بخوانم و نه تا به حال برایم بحث رفاقت و رابطه بودهاست! اما میدانم که خودم از سر جهل است که دارم سئوال میکنم و حرفی میزنم، فرق است بین منِ جوان پر سئوال با مغرضی که فضای مجازی را با شبههها آلوده کرده است. من میخواهم بدانم و او میخواهد جوان را با شبهه و مسخره کردن دین، از خدا جدا کند. شاهرخ میگوید:
- از خودمان بگذر و از مهدی بنویس. بلندتر از همیشه بنویس. حرفهای نگفته را بلند بگو. اصلاً ذکر مهدی عبادت است. بیا تا برسیم کرمان ذکر مهدی بگوییم.
من و شاهرخ یک حرفهایی از مهدی شنیدهایم که نوشتنش باعث میشود تحقیقمان متفاوت بشود.
تا حالا هم ننوشتم، اما در حرم دیدم خیانت است نگفتن اندیشۀ مهدی. اندیشه و راهش را نباید تحریف کرد. نمیشود سانسور کرد، چون ممکن است به بعضی بر بخورد، یا عدهای بگویند وقت این حرفها گذشته است، یا اگر بگویی به تو وصلهای بچسبانند و شاید حتی در غوغای کثیف فضای مجازی نگذارند که گفته و نوشتۀ حق تو به گوش کسی برسد. بالاخره یک سری سلبریتی و مغرض بیسوادتر از من هم هستند که پول از دشمن ایران، دشمن منِ جوان میگیرند و پدر هر کسی که اهل حق است را در میآورند؛ اما من و شاهرخ داریم زیر سایۀ مهدی زندگی میکنیم پس حداقل باید کمی دل و جرأت او را داشته باشیم.
دارم فکر میکنم من که فهمیدهتر از مهدی نیستم. او هر چه من به زحمت در آیینه میبینم با یک نگاه در خشت خام میدیده است. پس بهتر است اعتراف کنم که نه سطح دینم در حد مهدی است و نه سطح علمم. پس مینویسم از مهدی که معتقدم جز راست نزیسته و جز راست نگفته و خدا راستگویان مجاهد را دوست دارد!
⏳ادامه دارد... ⏳
پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین ایران زمین
@heyatjame_dokhtranhajgasem