eitaa logo
حرف دل❤️‍🔥
2.2هزار دنبال‌کننده
27.5هزار عکس
24.3هزار ویدیو
86 فایل
بر شانه هایم تکیه کن تا باورم باشد یک خشت هم از من بماند باز "دیوارم" @hhhrfadal @ashganaman پراز گیف. وکلیپ اهنگ ‌‌💫﷽💫
مشاهده در ایتا
دانلود
من و مدير 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂 همين الان يهويى...... به خدا بری دق می کنماااااا😐😢😐 ‌‌‎‌‌‌ 😂😂😂😂میرم🤣🤣🤣🤣
داره به مدیر فحش میده 😳😂 😳🙄😳🙄😳🙄😳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگرکسی‌از‌من‌بپرسه‌جهنم‌چیه؟ من میگم فاصله‌ی بین آدمایی که همدیگرو دوست دارن... (: ♥️🥺🐬👩‍❤️‍👨🐠
شاید حضورم به ڪسے آرامش نده ولے 😂😂😂😂😂😂 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا .... دلم مرهمی می خواهد از جنس خودت ! نزدیـــک! بی خطــــر! بخشــــنده! بی منّــــــــت خدایا........دوستت دارم.....دوستت دارم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال همه ما خوب است اما، تو باور نکن😔 یاد و خاطره اش گرامی باد😔😔🙏
مزن زخم زبان جبران ندارد دلی چون بشکند درمان ندارد مکن جانم قضاوت بنده ای را مکن گریان لب پر خنده ای را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺🍃🕊🌺‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎❤️🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ پرهیز از غضب : بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم مردی خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: یا رسول الله! مرا چیزی بیاموز که باعث سعادت و خوشبختی من باشد. حضرت فرمود: «برو و غضب نکن و عصبانی مباش!» مرد گفت: همین نصیحت برایم کافی است. سپس نزد خانواده و قبیله اش بازگشت. دید پس از او حادثه ناگواری رخ داده است؛ قبیله او با قبیله دیگر اختلاف پیدا کرده [و] مقدمه جنگ میان آن دو آماده است و کار به جایی رسیده که هر دو قبیله در برابر یکدیگر صف آرایی کرده، اسلحه به دست گرفته اند و آماده یک جنگ خونین هستند. در این حال، مرد برانگیخته شد و بی درنگ لباس جنگی پوشید و در صف بستگان خود قرار گرفت. ناگاه اندرز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرموده بود: غضب نکن، به خاطرش آمد. فوری سلاح جنگ را بر زمین گذاشت و به سوی قبیله ای که با خویشان او آماده به جنگ بودند، شتافت و به آنان گفت: مردم! هرگونه [ضرر و زیان] مثل زخم و قتل... [که] از جانب ما به شما وارد شده و علامت ندارد (ضارب و قاتلی معلوم نیست)، به عهده من است و من آن را به طور کامل از مال خود می پردازم و هرگونه زخم و قتل که ضارب و قاتلش معلوم است، از آنها بگیرید. بزرگان قبیله پیشنهاد عاقلانه او را شنیدند، دلشان نرم شد و شعله غضبشان فرو نشست و از او تشکر کردند و گفتند: ما هیچ گونه نیازی به این چیزها نداریم و خودمان به پرداخت جریمه و عفو و گذشت سزاوار هستیم. بدین گونه، با ترک غضب، هر دو قبیله با یکدیگر صلح و آشتی کردند [و] آتش کینه و عداوت در میانشان خاموش گردید.(1) 1- داستان های بحارالانوار، قم، دارالثقلین، 1377، ج 3، ص 277.