eitaa logo
مکتب آل الله علیهم السلام 110
138 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
585 ویدیو
7 فایل
اجرای مسابقات و نشر معارف پاسخ به احکام پاسخ به شبهات @hosseinsalimi110
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🔰 سفر امام حسن عسکری علیه‌السلام به گرگان 💰 جعفر بن شريف گرگانى گويد: سالى به مشرف شدم؛ در راه به سامرا نزد عليه‌‏السلام رفتم؛ زيرا دوستان حضرت، همراه من مقدارى پول برای‌شان فرستاده بودند. مى‏‌خواستم بپرسم آنها را به چه كسى دهم؛ هنگامى كه نزد ايشان رسيدم، قبل از اين‌كه سخنى گويم فرمود: آن‌چه همراه دارى به «مبارک» خادمم بده! من نيز همان كار را انجام دادم سپس گفتم: شيعيان شما در گرگان سلام رساندند! ☑ حضرت فرمود: آيا بعد از حج به گرگان باز مى‏‌گردى؟ گفتم: بله! فرمود: تو بعد از صد و هفتاد روز به گرگان مى‌‏رسى؛ اول روز جمعه سوم ماه ربيع الثانى داخل شهر مى‌‏شوى؛ به مردم بگو آخر همان روز به شهرتان می‌آيم. به سلامتى برو كه تو و مالت سالم باز مى‌‏گرديد؛ نزد خانواده و فرزندانت برو و براى پسرت فرزندى متولد مى‏‌شود كه نام او را «صلت» بگذار؛ خداوند او را بزرگ مى‌‏كند و از دوستان ما خواهد بود... 🌄 جعفر بن شريف گويد: از نزد حضرت عليه‏‌السلام رفتم و حج به‌جا آوردم و به گرگان بازگشتم؛ همان گونه كه امام عسكرى عليه‌السلام فرموده بود، اول روز جمعه سوم ربيع الثانى به گرگان رسيدم؛ دوستان به استقبالم آمدند و آن‌ها را خبر دادم كه امام عليه‌السلام وعده فرمود آخر امروز نزد ما بيايد، سؤالات و خواسته‏ هايتان را آماده كنيد. ❇️ هنگام عصر همگى در خانه من جمع شدند؛ به خدا قسم مدتى نگذشت كه ناگهان ديدم حضرت عليه‌السلام وارد شد و به ما سلام كرد؛ فورا به استقبال حضرت رفتيم و دستش را بوسيديم. ✋🏻 فرمودند: به جعفر بن شريف وعده داده بودم كه در آخر اين روز نزد شما آيم؛ نماز ظهر و عصر را در خواندم و به سمت شما آمدم تا تجديد عهد كنيم؛ سؤالات و خواسته‏ هايتان را بيان كنيد. ◼️ اولين شخصى كه سؤال كرد نضر بن جابر بود؛ گفت: اى پسر رسول اللّه‏! فرزندى دارم به نام «جابر» كه چند ماه است ديدگان خود را از دست داده، دعا كن خداوند چشمانش را به او باز گرداند. ✨ حضرت فرمود: او را بياور؛ هنگامى كه حاضر شد، حضرت با دست روى چشمش ماليد؛ فورا بينا شد. ✅ سپس بقيه افراد يكى يكى آمدند و خواسته‌هایشان را بيان كردند و امام عسكرى عليه‌‏السلام تمامى آن‌ها را بر آورده كرد و بعد از آن برايشان دعاى خير نمود و همان روز بازگشت. 📚 خرائج و جرائح، ج۱، ص۴۲۴. ◻️ ☑️ @Fatemyeh_ValiAsr
پیامبر اخلاق
یکشنبه های علوی صدها گره وا می شود با گفتن یا فاطمه یک قطره دریا می شود با گفتن یک یا علی امروز متعلق به ساحت مقدس حضرت امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما نثار روح مطهرشان صلوات🌹🌷
🌷 اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمودند : 🖌 بيچاره فرزند آدم! اجلش پنهان ، بيمارى هايش پوشيده ، و اعمالش همه نوشته شده ، پشه اي او را آزار مى دهد و جرعه اى گلوگيرش شده او را از پاى در آورد و عرق كردنى او را بدبو سازد. 📚 نهج البلاغه ، حكمت ٤١٩
امام عسكرى عليه السلام : ما مِن بَلِيّةٍ إلاّ وللّه ِ فيها نِعمَةٌ تُحيطُ بِها . هيچ گرفتارى و بلايى نيست مگر آن كه نعمتى از خداوند آن را در ميان گرفته است . بحارالانوار جلد ۷۸ ص ۳۷۴ ح ۳۴
ولادت امام حسن عسکری علیه السلام مبارک اسعدالله ایامکم🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام حسن عسکری علیه السلام پناه عالمیان پیشنهاد میکنم حتما گوش کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 شرط بندی در بازی رایانه ای ❇️ سوال: دو گروه در کلوپ، بازی رایانه ای انجام می دهند و شرط می کنند که هر گروهی که باخت، هزینه این بازی را به صاحب رایانه بپردازد، حکمش چیست؟ ✳️ پاسخ: حرام است.. --- آیت الله خامنه ای- پایگاه اطلاع رسانی .leader.ir ➖➖➖➖➖ ⭕️♻️⭕️♻️⭕️♻️ ✳️ شناسه پایگاه تخصصی فقه و احکام در ایتا، روبیکا، تلگرام، اینستاگرام و... 🆔 @ask_ahkam
رسوا شدن جاثلیق مسیحی در زمان امام حسن عسکری علیه السلام در سامرا قحطي سختي پيش آمد، معتمد خليفه وقت فرمان داد مردم به نماز استسقاء (طلب باران) بروند، مردم سه روز پي در پي براي نماز به مصلي رفتند و دست به دعا برداشتند ولي باران نيامد، روز چهارم جاثليق (پيشواي اسقفان مسيحي) همراه مسيحيان و راهبان به صحرا رفت، يکي از راهبان هر وقت دست به سوي آسمان بلند مي‏کرد باراني درشت فرو مي‏باريد. روز بعد جاثليق همان کار را کرد و آن قدر باران آمد که مردم ديگر تقاضاي باران نداشتند؛ همين موجب شگفتي و نيز شک و ترديد و تمايل به مسيحيت در ميان بسياري از مسلمانان شد و جامعه‏ ي اسلامي در آستانه‏ ي يک بحران سرنوشت‏ساز و خطرناک قرار گرفت. اين وضع بر خليفه ناگوار بود، پس به دنبال امام عسکري عليه ‏السلام فرستاد و آن گرامي را از زندان آوردند. خليفه به امام عرض کرد: امت جدت را درياب که گمراه شده ‏اند! امام فرمود: از جاثليق بخواه که فردا سه شنبه به صحرا بروند. خليفه گفت: مردم باران نمي‏خواهند بنابراين به صحرا رفتن چه فايده ‏اي دارد؟ امام فرمود: براي آنکه انشاءالله شک و شبهه را برطرف سازم. خليفه فرمان داد و پيشواي اسقفان همراه راهبان سه‏شنبه به صحرا رفتند. امام عليه‏ السلام نيز در ميان جمعيت عظيمي از مردم به صحرا آمدند. آنگاه مسيحيان و راهبان براي طلب باران دست به سوي آسمان برداشتند، آسمان ابري شد و باران آمد. امام فرمان داد دست راهب معيني را بگيرند و آنچه در ميان انگشتان اوست بيرون آورند. در ميان انگشتان او استخوان سياه فامي از استخوان‏هاي آدمي يافتند، امام استخوان را گرفت و در پارچه ‏اي پيچيد و به راهب فرمود: اينک طلب باران کن. راهب اين بار هم دست به آسمان برداشت اما ابر کنار رفت و خورشيد نمودار شد. مردم شگفت زده شدند. خليفه از امام پرسيد: اين استخوان چيست؟ امام عليه ‏السلام فرمود: اين استخوان پيامبري از پيامبران الهي است که از قبور برخي از پيامبران برداشته‏اند و استخوان پيامبري ظاهر نمي‏شود جز آنکه باران مي ‏آيد. امام را تحسين کردند و استخوان را آزمودند ديدند همانطور است که امام مي‏فرمايد. جوهر الکلام،ص154 و اخبار الدول،ص117،