eitaa logo
مکتب آل الله علیهم السلام 110
134 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
635 ویدیو
7 فایل
اجرای مسابقات و نشر معارف پاسخ به احکام پاسخ به شبهات @hosseinsalimi110
مشاهده در ایتا
دانلود
شناسنامه علیه السلام
لحظات شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
یا حجت ثانی عشر یا اباصالح گریه کـن از داغ پدر یا اباصالح امــام مظلــوم                    گردیده مسموم  آجرک الله بقیةالله
📜 🔴 راه نجات در آخرالزمان در کلام امام حسن عسکری علیه السلام 🔵 (ع) فرمودند: 🌕 کسی در از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمی کند، مگر این که او را به برای تعجیل و موفق بگرداند. https://eitaa.com/hhss110 https://eitaa.com/hhss110 https://eitaa.com/hhss110
📜 🔴 راه نجات در آخرالزمان در کلام امام حسن عسکری علیه السلام 🔵 (ع) فرمودند: 🌕 کسی در از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمی کند، مگر این که او را به برای تعجیل و موفق بگرداند. https://eitaa.com/hhss110 https://eitaa.com/hhss110 https://eitaa.com/hhss110
‍ 🔰 سفر امام حسن عسکری علیه‌السلام به گرگان 💰 جعفر بن شريف گرگانى گويد: سالى به مشرف شدم؛ در راه به سامرا نزد عليه‌‏السلام رفتم؛ زيرا دوستان حضرت، همراه من مقدارى پول برای‌شان فرستاده بودند. مى‏‌خواستم بپرسم آنها را به چه كسى دهم؛ هنگامى كه نزد ايشان رسيدم، قبل از اين‌كه سخنى گويم فرمود: آن‌چه همراه دارى به «مبارک» خادمم بده! من نيز همان كار را انجام دادم سپس گفتم: شيعيان شما در گرگان سلام رساندند! ☑ حضرت فرمود: آيا بعد از حج به گرگان باز مى‏‌گردى؟ گفتم: بله! فرمود: تو بعد از صد و هفتاد روز به گرگان مى‌‏رسى؛ اول روز جمعه سوم ماه ربيع الثانى داخل شهر مى‌‏شوى؛ به مردم بگو آخر همان روز به شهرتان می‌آيم. به سلامتى برو كه تو و مالت سالم باز مى‌‏گرديد؛ نزد خانواده و فرزندانت برو و براى پسرت فرزندى متولد مى‏‌شود كه نام او را «صلت» بگذار؛ خداوند او را بزرگ مى‌‏كند و از دوستان ما خواهد بود... 🌄 جعفر بن شريف گويد: از نزد حضرت عليه‏‌السلام رفتم و حج به‌جا آوردم و به گرگان بازگشتم؛ همان گونه كه امام عسكرى عليه‌السلام فرموده بود، اول روز جمعه سوم ربيع الثانى به گرگان رسيدم؛ دوستان به استقبالم آمدند و آن‌ها را خبر دادم كه امام عليه‌السلام وعده فرمود آخر امروز نزد ما بيايد، سؤالات و خواسته‏ هايتان را آماده كنيد. ❇️ هنگام عصر همگى در خانه من جمع شدند؛ به خدا قسم مدتى نگذشت كه ناگهان ديدم حضرت عليه‌السلام وارد شد و به ما سلام كرد؛ فورا به استقبال حضرت رفتيم و دستش را بوسيديم. ✋🏻 فرمودند: به جعفر بن شريف وعده داده بودم كه در آخر اين روز نزد شما آيم؛ نماز ظهر و عصر را در خواندم و به سمت شما آمدم تا تجديد عهد كنيم؛ سؤالات و خواسته‏ هايتان را بيان كنيد. ◼️ اولين شخصى كه سؤال كرد نضر بن جابر بود؛ گفت: اى پسر رسول اللّه‏! فرزندى دارم به نام «جابر» كه چند ماه است ديدگان خود را از دست داده، دعا كن خداوند چشمانش را به او باز گرداند. ✨ حضرت فرمود: او را بياور؛ هنگامى كه حاضر شد، حضرت با دست روى چشمش ماليد؛ فورا بينا شد. ✅ سپس بقيه افراد يكى يكى آمدند و خواسته‌هایشان را بيان كردند و امام عسكرى عليه‌‏السلام تمامى آن‌ها را بر آورده كرد و بعد از آن برايشان دعاى خير نمود و همان روز بازگشت. 📚 خرائج و جرائح، ج۱، ص۴۲۴. ◻️ ☑️ @Fatemyeh_ValiAsr
🏴 ◼️ دسته عزاداری شهادت پدر امام زمان، حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام ◼️ همگام با مرجع عالیقدر جهان تشیع آیت الله العظمی وحیدخراسانی ◼️ سخنران: حجت‌الاسلام هاشمی گلپایگانی ◼️ مادحان: آقایان انصاریان / میریزدی ◼️ بانوای کربلایی حسین عینی فرد ◼️ پنجشنبه ۲۲ شهریورماه || از ساعت ۱۰ صبح حرکت به سمت حرم مطهر ساعت ۱۱ ◼️ خیابان صفاییه/کوی ۲۳/فاطمیه حضرت ولی‌عصر‌صاحب‌الزمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف ◼️ علیه‌السلام ☑️ https://eitaa.com/husseinwahid
‍ 🔰 سفر امام حسن عسکری علیه‌السلام به گرگان 💰 جعفر بن شريف گرگانى گويد: سالى به مشرف شدم؛ در راه به سامرا نزد عليه‌‏السلام رفتم؛ زيرا دوستان حضرت، همراه من مقدارى پول برای‌شان فرستاده بودند. مى‏‌خواستم بپرسم آنها را به چه كسى دهم؛ هنگامى كه نزد ايشان رسيدم، قبل از اين‌كه سخنى گويم فرمود: آن‌چه همراه دارى به «مبارک» خادمم بده! من نيز همان كار را انجام دادم سپس گفتم: شيعيان شما در گرگان سلام رساندند! ☑ حضرت فرمود: آيا بعد از حج به گرگان باز مى‏‌گردى؟ گفتم: بله! فرمود: تو بعد از صد و هفتاد روز به گرگان مى‌‏رسى؛ اول روز جمعه سوم ماه ربيع الثانى داخل شهر مى‌‏شوى؛ به مردم بگو آخر همان روز به شهرتان می‌آيم. به سلامتى برو كه تو و مالت سالم باز مى‌‏گرديد؛ نزد خانواده و فرزندانت برو و براى پسرت فرزندى متولد مى‏‌شود كه نام او را «صلت» بگذار؛ خداوند او را بزرگ مى‌‏كند و از دوستان ما خواهد بود... 🌄 جعفر بن شريف گويد: از نزد حضرت عليه‏‌السلام رفتم و حج به‌جا آوردم و به گرگان بازگشتم؛ همان گونه كه امام عسكرى عليه‌السلام فرموده بود، اول روز جمعه سوم ربيع الثانى به گرگان رسيدم؛ دوستان به استقبالم آمدند و آن‌ها را خبر دادم كه امام عليه‌السلام وعده فرمود آخر امروز نزد ما بيايد، سؤالات و خواسته‏ هايتان را آماده كنيد. ❇️ هنگام عصر همگى در خانه من جمع شدند؛ به خدا قسم مدتى نگذشت كه ناگهان ديدم حضرت عليه‌السلام وارد شد و به ما سلام كرد؛ فورا به استقبال حضرت رفتيم و دستش را بوسيديم. ✋🏻 فرمودند: به جعفر بن شريف وعده داده بودم كه در آخر اين روز نزد شما آيم؛ نماز ظهر و عصر را در خواندم و به سمت شما آمدم تا تجديد عهد كنيم؛ سؤالات و خواسته‏ هايتان را بيان كنيد. ◼️ اولين شخصى كه سؤال كرد نضر بن جابر بود؛ گفت: اى پسر رسول اللّه‏! فرزندى دارم به نام «جابر» كه چند ماه است ديدگان خود را از دست داده، دعا كن خداوند چشمانش را به او باز گرداند. ✨ حضرت فرمود: او را بياور؛ هنگامى كه حاضر شد، حضرت با دست روى چشمش ماليد؛ فورا بينا شد. ✅ سپس بقيه افراد يكى يكى آمدند و خواسته‌هایشان را بيان كردند و امام عسكرى عليه‌‏السلام تمامى آن‌ها را بر آورده كرد و بعد از آن برايشان دعاى خير نمود و همان روز بازگشت. 📚 خرائج و جرائح، ج۱، ص۴۲۴. ◻️ ☑️ @Fatemyeh_ValiAsr