یه جایی از #فیلم «ناگهان درخت» مادر مشغول ظرف شستنه و همزمان با پسرش حرف میزنه. شیر آب که باز میشه، صدای مادر گم میشه و پسر بیخیال به روزنامه خوندنش ادامه میده.
صدای پسر رو میشنویم که سالها بعد با غم و حسرت روی همین تصویر که حالا تبدیل به یه خاطرهی گنگ شده میگه: «به حرفای #مادر درست گوش ندادم، نشنیدم چی گفت و ازش نپرسیدم. چون میدونستم مثل همیشه حرفش رو تکرار میکنه. اما اونبار تکرار نکرد»
و خاطره پسر همینقدر ساده و تلخ تا ابد نیمهکاره موند.
مامان باباها رو زیاد نگاه کنیم. زیاد بشنویم. درست و کامل. نذاریم یه روزی حتی یک تصویر نیمهکاره، یک جملهی ناتموم که ادامهشو نشنیدیم قلبمون رو به درد بیاره.
#فیلم_ناگهاندرخت
@hibook🎞
#برشی_از_کتاب
وقتی که برای مدت زیادی تنها باشید دیگر نمیدانید که چه باید بگویید؛ داستان های زیبا،درست به همراه دوستانتان ناپدید می شوند.
#تهوع
@hibook
#برشی_از_کتاب
الان اگر خدا و شیطان بیایند و یک نگاهی به این بچه های حضرت قابیل بیندازند، شیطان سرش را بالا نمیگیرد و سینهاش را جلو نمیدهد؟؟ آن رجز فتبارک الله احسن الخالقین ! برای همین ها بود؟!
#هبوط
#دکترشریعتی
@hibook
هنر مجاهد
نوستالژی رو که ما اغلب به غم گذشته معنا میکنیم، یه کلمهی یونانیه مرکب از دو تا کلمهی nostos و al
- یجا ی متن دیدم خیلی قشنگ بود نوشته بود :
بعضی ها معتقدن وقتی دوگوش انسان رو کنار هم قرار بدیم شکل #قلب ایجاد میشه ، و کلمه #قلب به انگلیسی میشه ( Heart )که در وسطش کلمه گوش( Ear ) وجود داره و میگن برای تصاحب قلب کسی ابتدا باید یاد بگیرید بهش گوش بدید !🤍'🍃🍃
#کلمهبازی
@hibook☘
#برشی_از_کتاب
شاید انسان ترجیح میدهد درکش کنند تا اینکه دوستش داشته باشند.
📖 کتاب ۱۹۸۴
👤جورج اورول
@hibook📚
•📕💛•
#برشی_از_کتاب
پیروز و کامل زندگی کن!
اگر آدم زندگی کرده باشد،
اگر کامل زندگی کرده باشد،
از مرگ وحشتی نخواهد داشت،
اگر بموقع زندگی نکند،
نمیتواند بموقع هم بمیرد . . .!
#اروین_یالوم
@hibook📚
📎 #برشی_از_کتاب
میگویند: زمین خوردنهای مکرر، آدمیزاد را پوست کلفت میکند.
بله ... بعضی از زمین خوردنها واقعاً آدم را پوست کلفت میکند؛ امّا فقط بعضی از زمین خوردنها، نه همه آنها، و نه در هر شرایطی و روی هر زمینی.
زمین خوردنهایی هم هست که پوست زانوی آدمیزاد را بدجوری میبَرد و پوست آرنج ها را، و تن را مجروح میکند و روح را... شاید بهطورِ دائم.
#ابوالمشاغل
#نادرابراهیمی
@hibook📚
عطار برای #عشق، هفت مرحله ترسیم میکند: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا. آقای لطفی معلم ادبیاتمان همیشه در مورد این هفت مرحله حرف میزد، از مرغهایی که به طلب سیمرغ راهی کوه قاف میشوند و آخر سر بعد از گذشتن از تمام مراحل میرسند به خودشان که سیمرغ شدهاند (همان فنا شدن). عرفان اسلامی از آن موضوعهایی هست که همیشه مرا سر شوق میآورد، اما تا حالا که این همه در مورد این مراحل خوانده بودم هیچکسی نتوانسته بود مثل ابوالحسن خرقانی با آن زبان ساده و صمیمیاش مرحلهی تحیر یا حیرت را به تصویر بکشد. محمدرضا شفیعیکدکنی، در صفحهی 48 کتاب نوشته بر دریا از قول شیخ مینویسد: «و گفت: تحیر چون مرغی بود که از ماوای خود بشود به طلب چینه و چینه نیابد و دیگر باره راه ماوا نداند.»
#تحیر
#ابوالحسن_خرقانی
#hibook
ظاهرا استارنونه میخواهد بگوید بهرغم همهی دیوارهای محکم و بناهای اطمینانبخشی که دور خود میسازیم هیچ جایی نیست که در آن احساس امنیت کنیم، زندگی چیزی است که به ظرفِ خود خیانت میکند، چیزی است که از آن سرریز میشود. یاد چزاره پاوهزه، رماننویس و شاعر ایتالیایی، میافتم؛ در داستان کوتاهش خودکشی میگوید «زندگی سراسر خیانت است.» به عبارتی، زمان به ما خیانت میکند، آدمهایی که میشناسیم و نمیشناسیم به ما خیانت میکنند، ما با زندگی کردن، با پیر شدن، و سرانجام با مُردن به خودمان خیانت میکنیم.
جومپا لاهیری در نقد داستان بندها نوشتهی دومنیکو استارنونه، ترجمهی امیرمهدی حقیقت، نشر چشمه، صفحهی ۱۵۶
#بندها
@hibook