📓#برشی_از_کتاب
«اینجا سرد است نایی. توی تاریکی سرما سردتر است نایی. چرا اینهمه فرق می کند تاریکی با تاریکی؟ چرا تاریکی ته گور فرق می کند با تاریکی اتاق؟... فرق می کند با تاریکی ته چاه؟... فرق می کند با تاریکی زهدان؟ چرا وقتی دایی با آن دو حفره ی خالی چشم ها برگشت طرف درخت انجیر وسط حیاط طوری برگشت که انگار می بیند؟ طوری برگشت که من ترسیدم؟ تو بگو نایی. چرا تاریکی ازل فرق می کند با تاریکی ابد؟ چرا تاریکی پشت چشم هام سوزن سوزن می شود نایی؟ تو که از ستاره ی دیگر آمده ای... تو بگو نایی... تن ات بوی کاج می داد. عطر نمی زدی. پناهم بده به آن تاریکی خیس سوزنده. پناهم بده به آن بهترین تاریکی ها، آه نایی...»
📖#چاه_بابل
🖊#رضا_قاسمی
@hibook📖