خوبی #خواندن این است که کلمات میتوانند حس مشترکی را به تصویر بکشند که همان لحظه تشنه هستم برای شنیدنشان، مثلا این چند روز گذشته مسالهای داشت آزارم میداد که یک چیزی بود مثل حس گرفتار شدن بین دو راهی که تهش یا سقوط است و یا هبوط، یا پیروزیست و یا شکست و احساس میکردم باید حرف بزنم یا چیزی بنویسم، تا اینکه رسیدم به اینجای مرگ وزیر مختار نوشتهی یوری نیکلایویچ تینیانوف:
《و سرانجام برای اولین بار، با آسودگی نفس عمیقی کشید. کسی که شکست بزرگی نخورده باشد نمیداند شکست چگونه موجب میشود آدمی نفس عمیق و راحتی بکشد. بارهای سنگین از دوش آدم فرو میافتد. آدم سبکبال میشود و به پرواز در میآید. آزاد، آزاد!》
آرام شدم.
#کتابها
@hibook💫
شروع #کتاب خیلی مهم است، اینکه نویسنده برای مطرح کردن موضوع روایت از کجا شروع کند یکی از مراحل سخت نوشتن است، یکی از تکاندهندهترین شروعهایی که خواندهام مربوط میشود به #کتاباستالینمخوف نوشتهی مارتین ایمیس، کتاب با نقل قولی از رابرت کانکوئست در مورد شوروی استالین آغاز میشود:
«برای آنکه حق مطلب در مورد بحث حاضر ادا شود شاید بتوان گفت در عملیاتی که در این کتاب به ثبت رسیده برای نه هر کلمه، بلکه هر حرف الفبا که به کار رفته، در حدود بیست جان آدمی تباه شده است.»
همین جمله شاخص ۲۸۳۷ جان بشر است. کتاب کانکوئست ۴۱۱ صفحه دارد، کلی توضیح میدهد تا میرسد به کلمهی فاشیست و مینویسد: «خود کلمهی فاشیست، یکصد و بیست جان آدمی.»
#کتابها
@hibook🌱
«هر زمان که درد خیلی کُشنده و شدید باشد، #مطالعه، چاقوی درد را کُند میکند.
برای منحرف کردن ذهنم از افکار مأیوس کننده، صرفاً نیاز دارم به #کتابها پناه ببرم.»
📕 تسلی بخشی های فلسفه
@hibook
در بدترین روزها و شرایط، ادبیات رو دارم. چیزی که درست همونطوری که نیل گیمن راجع به حمام گرم بعد از یک ساعت گیر کردن در سیل و سرما مینویسه «زندگی و گرما رو به استخونهات برمیگردونه.» یا همونطور که کامو میگه مثل «آفتاب هست که استخوانهای ما را گرم میکند.»
قدردانم. هربار کتابی رو ورق میزنم، هربار شعری رو زیر لب زمزمه میکنم، هربار که چیزی من رو یاد یک قطعه، یک داستان، یک جمله از یک نویسنده میندازه، قدردانم. متشکرم، ادبیات! ممنونم، انسانها!
#ادبیات
#کتابها
@hibook