هنر مجاهد
📖#برشی_از_کتاب «علیکم بدین العجائر» سخت خوب گفت که ای عاجز که تو سر و طاقت عشق نداری، ابلهی اختیا
#تمهیدات عینالقضات همدانی تعبیرها و توصیفهای جالبی داره، میخونمشون و قلبم رقیق میشه، از یک زاویهای مسائل رو تشریح میکنه که برام تازگی داره، مثلا در مورد معراج پیامبر میگه وقتی محمد به معراج میره، خدا بهش میگه این همه سال من حرف زدم و تو گوش دادی، من نماینده بودم و تو نظارهگرم بودی، حالا که به اینجا اومدی بایست تا خوب نگاهت کنم و حرف بزن تا گوش کنم، اینجا نوبت من است که گوش کنم و نوبت توست که حرف بزنی. عینالقضات میگه؛ محمد(ص) به مقام معشوق رسیده بود و عاشق دوست دارد کلام معشوق را بشنود. برای همین خدا از او میخواهد برایش حرف بزند.
[چقدر به محمدی غبطه میخورم که به مقام حرف زدن رسیده است.]
@hibook🌱
📖#برشی_از_کتاب
برخلاف آنچه که تصور کردهای، حرف تازهای ندارم. حقیقت این است که حرفها فراوان است و دردها گران؛ اما جایشان در این یک وجب کاغذ نیست. کاغذ نمیتواند دردی دوا کند و گرهای از عقدهی فشرده باز نماید.*
#همراهبااحمدمحمود
*از نامهی احمد محمود به احمد آقایی
.@hibook🖋
📓#برشی_از_کتاب
«همیشه همان داستان است؛ بعد از هر جنگی نسل جوان علیه قهرمانی قیام میکند، علیه ایثار و عقاید والا، علیه مرگ و از جان گذشتگیهای قهرمانانه. جوانها همیشه به یک روش واکنش نشان میدهند: با انزجار از شجاعت، از آرمانهای اصیل و عالی. هیچ میدانی جوانهایی مثل تو چگونه عمل میکنند؟ آسانترین راه را انتخاب میکنند: لش بودن را، بیقیدی روح را. خودعاشق و خودمحور از آب در میآیند و در فکر و خیالشان مثلا یاغی میشوند، آزاد و رها و نیهیلیست... در حالی که فقط فاحشه شدهاند.»
📚#پوست
📘#کورتزیومالاپارته
📖#ترجمهیقلیخیاط
@hibook📖
📚#معرفی_کتاب:
📘#پوست
کورتزیو مالاپارته، نویسندهی ایتالیا، از لحاظ سیاسی و عقیدتی چرخشهای زیادی داشته، این کتاب هم مجموعهای از روایتهاییست که در طی جنگ جهانی با آنها روبرو بوده و سعی کرده با تعریف آنها خواننده را هم در این تجربهی وحشتناک شریک کند، و به دلیل این چرخش در عقاید است که میتوانیم روایتهای او را باور کنیم، داستان او داستان ناپل بعد از موسولینی و نجاتیافته توسط آمریکاییهاست، اما اینبار نه تاریخ فاتحان که تاریخ را از زاویهی دید مغلوبین میخوانیم، «این مغلوبین هستند که همیشه بر دنیا حکم میرانند. همیشه بعد از هر جنگی، همین بوده است. این مغلوبین هستند که همیشه تمدن را به سرزمین فاتحان میبرند.»
اینبار داستان مردمی را میشنویم که رنج میبرند، کشته میشوند، میمیرند، میکشند تا پوست خود را از مهلکه نجات دهند و چه دهشتناک است سرنوشت بشری که فقط در فکر نجات پوست خودش است، مالاپارته یک جایی از داستان میگوید نسل او به خاطر ترس و نسل معاصر به خاطر گرسنگی فروخته شدند اما بیچارهتر نسل بعدی اروپا خواهد بود که به چیزی بدتر از ترس و مرگ فروخته خواهند شد.
@hibook📚
📖#برشی_از_کتاب
«الفبچه بودم عاشقت شدم.دارم دالبچه میشوم شازده!برگرد.»
📓#گچپژ
📚#محسنرضوانی
@hibook🖋
#اسیر_شهرستانی توی یه غزل همون اول کار میگه:
تاوانِ عمرِ رفتهی ما را که میدهد؟
بعد که حسابی با این سوال آتیشت زد، یه سوال مهمتر رو مطرح میکنه و میپرسه:
فردا جوابِ حسرتِ ما را که میدهد؟
#اسیر_شهرستانی
#در_شکایت
@hibook🌱
شروع #کتاب خیلی مهم است، اینکه نویسنده برای مطرح کردن موضوع روایت از کجا شروع کند یکی از مراحل سخت نوشتن است، یکی از تکاندهندهترین شروعهایی که خواندهام مربوط میشود به #کتاباستالینمخوف نوشتهی مارتین ایمیس، کتاب با نقل قولی از رابرت کانکوئست در مورد شوروی استالین آغاز میشود:
«برای آنکه حق مطلب در مورد بحث حاضر ادا شود شاید بتوان گفت در عملیاتی که در این کتاب به ثبت رسیده برای نه هر کلمه، بلکه هر حرف الفبا که به کار رفته، در حدود بیست جان آدمی تباه شده است.»
همین جمله شاخص ۲۸۳۷ جان بشر است. کتاب کانکوئست ۴۱۱ صفحه دارد، کلی توضیح میدهد تا میرسد به کلمهی فاشیست و مینویسد: «خود کلمهی فاشیست، یکصد و بیست جان آدمی.»
#کتابها
@hibook🌱
📖#برشی_از_کتاب
«میدانم که تنها چیزی که برایم مانده کلمههایند، و میدانم که گهگاه وقتی آنها را در آغوش میگیرم کمتر احساس تنهایی میکنم.»
📖#کمونیسم_رفت_ما_ماندیم_
#و_حتی_خندیدیم
🖋#اسلاونکا_دراکولیچ
@hibook
📖#برشی_از_کتاب
آزادی، مثل آب، مثل هوا، مثل نان برای انسان واجب است؛
امّا انسان باید آب را برای فرونشاندنِ تشنگی بخواهد نه خود را غرق کردن در آن، و هوا را برای تنفّس بخواهد نه برای آلودنِ آن و مسموم کردنِ آدمیزاد، و نان را برای سیر کردنِ شکم، نه نهادن و کپکزده کردن و دور ریختن.
آزادی باید مایهٔ خوشبختیِ آدمها باشد نه اسباب بدبختیِ آنها. پس آنچه که بدبخت میکند یقین بدانید که آزادی نیست، چیزیست شبیه آزادی.
📕 #سه_دیدار
✍🏽 #نادر_ابراهیمی
#حجاب
@hibook📚