حیف که این تن "بدهکار" است.
اگر این تن "بدهکار" نبود ، بدهکارِ این همه نعمتی که حرام میکند ؛ چه راحت میشد کنار نشست و تماشاچی بود و خیال بافت و به شعر و عرفان پناه برد...
اما حیف که جبران این همه نعمت به «سکون» ممکن نیست.
#جلال_آل_احمد
@hibook
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آدم زندگیشو از ننه باباش داره، حالا بد یا خوب...
مملکت آدم هم مثل ننه بابای آدم میمونه
نمیشه ولش کرد
هر قدر هم وضعیت مملکتمون بد باشه
باید بمونیم درستش کنیم. حالا هرکی به وسع خودش..
🎥 برشی از فیلم تختی
@hibook
پسر، وقتی یکی میمیره، حسابی مرتبش میکنن. امیدوارم اگه واقعا مردم، یه نفر پیدا شه که عقل تو کلهش باشه و پرتم کنه تو رودخونه، یا نمیدونم، هر کاری بکنه غیر گذاشتن تو قبرستون. اونم واسه اینکه مردم بیان و یکشنبهها گل بذارن رو شکمم و این مزخرفات. وقتی مردی گل میخوای چیکار؟
کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۵۱
@hibook
نصرالله منشی در یک جایی از دیباچهی کلیله و دمنه مینویسد: «و چون روزگار بر قضیّت عادت خویش در بازخواستن مواهب آن جمع را بپراگند و نظام این حال گسسته شد، خویشتن را جز بمطالعتِ کتب مُتَهَدّی ندانستم، و خیر جلیس فیالزمان کتاب.»
کلیله و دمنه کی نوشته شده است؟ هزاران سال پیش. از آن موقع تا حالا، زمانه هیچ چیزی تغییر نکرده است، همنشین و پناهی بهتر از کتابها نبوده و نخواهد بود.
#کتابها
@hibook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باور کن تو را دوست دارم
صدای مرا نقاشی کن
دلتنگ توام اندوهِ مرا نقاشی کن
به تو می اندیشم در غم
پندارِ مرا نقاشی کن
گفتی در خلایی که هوا نیست
نه من تو را می خوانم
نه تو مرا می شنوی
برایم چراغی بیاور
بی نور
چگونه نقاشی کنم ؟
محمدابراهیم جعفری
@hibook
(تولستوی) در یک روز ملالآور در دوران پیری، سالها بعد از اینکه دیگر دست از رماننویسی کشیده بود، کتابی را برداشت و از وسطش شروع به خواندن کرد و به آن علاقهمند شد و خیلی از آن خوشش آمد و بعد به عنوان کتاب نگاه کرد؛ این را دید: آنا کارنین نوشته لئون تالستوی.
- درسگفتارهای ادبیات روس
@hibook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- شما خوشبین هستید؟ به آینده دارم میگم.
احمد محمود: نباشم که باید برم بمیرم. باید خوشبین بود. به هر جهت باید بدبینی رو راهشو سد کرد. هر چند با قدرت هجوم میاره به آدم. ولی باید جلو راهشو گرفت. راهی نیست. همهی اینا رو که گفتم جمع کنی بذاری رو هم دیگه، یه تهرنگ خوشبینی پیدا میشه در من اون وقت. خب هست. باید زندگی کرد. زندگی رو ساخت. زندگی رو دگرگون کرد. نه که زندگی رو کشف کرد. باید زندگی رو دگرگون کرد.
- از مستند «احمد محمود؛ نویسندهی انسانگرا»؛ ساختهی بهمن مقصودلو.
@hibook
💠چند داستان کوتاه به همراه تحلیل و بررسی
۱- زیباترین غریق جهان - نقد
گابریل گارسیا مارکز
۲- جناب آقای رئیس جمهور - نقد
گیب هادسون
۳- تپههایی چون فیلهای سفید - نقد
ارنست همینگوی
۴- هر وقت کارم داشتی زنگ بزن - نقد
ریموند کارور
۵- کلیسای جامع -
ریموند کارور
۶- خوبی خدا - نقد
مارجوری کمپر
۷- دیدار نامنتظر
یوهان پتر هبل
۸- فقط اومده بودم یک تلفن بزنم - نقد
گابریل گارسیا مارکز
۹- شرطبندی - نقد ۱، نقد ۲
آنتوان چخوف
۱۰- گربه سیاه -
ادگار آلن پو
۱۱- یک روز خوش برای موزماهی -
جی. دی. سلینجر
۱۲- یک گل سرخ برای امیلی -
ویلیام فاکنر
۱۳- گربه زیر باران -
ارنست همینگوی
@hibook
حدود ۱۵ خرداد ۴۲ بود که درس معرفت سیدروحالله خمینی وجهه عمومی پیدا کرد. درست وقتی شروع شد که قاسم سلیمانی ۶ ساله بود، حسن باقری و مهدی باکری ۸ ساله بودند، مرتضی آوینی هنوز به بلوغ نرسیده بود، مهدی زینالدین ۴ سال بیشتر نداشت، محمد جهانآرا تازه خواندنْ نوشتن یاد گرفته بود، محمود کاوه هم ۲ ساله بود و به گمانم تازه لب به سخن گشوده بود. خیلی از خاکیپوشان فکه و شلمچه و مجنون که جز حماسه از ایشان برنمیآمد اصلا هنوز پا به عرصه وجود نگذاشته بودند و احتمالاً در عالم ذر مشغول «قالوا بلیٰ» گفتن بودند، تا یاد بگیرند با خون خود کنار بیایند و با او نجوی کنند که در مرحلهی وجود، دنبال «مرگ خونین» خود بگردند و صدق گفتار را آنجا به منصهی ظهور برسانند که بیخیالِ جانِ شیرین به دنبال «محبوب گمگشته» خود میگردند.
هیچ کس خبر نداشت درس معرفت سید، به جایی میرسد که حتی تا چند ده سال بعدتر مجنونانی فارغالتحصیل کند که پای نامه اعمالشان را با خونی که دَرِش میغلتانند امضا کنند و خوب اگر دقت کنی همه با خونشان حدیث «کَزُبَرِ الحدید» را قلم زدند. چرا؟ چون از دلهایی که همچون آهنْ محکم نشده نباشد خون بیرون نمیجهد...
میخواهید قاسم سلیمانی را بشناسید؟ بگردید دور سید روحالله خمینی.
✏️#ناشناس
#جان_فدا
@hibook
زیاد مطالعه میکرد. غالبا ساعتهای متمادی در قرائتخانۀ باشگاه مینشست مجله و کتاب ورق میزد. در این حال از وجناتش هویدا بود که مطالب کتاب یا مجله را قرائت نمیکرد بلکه هنوز کاملا نجویده قورتشان میداد. باید چنین تصور کرد که مطالعه یکی از عادات بیمارگونهاش بود زیرا هرچه که را که به دستش میرسید -از روزنامۀ کهنه گرفته تا تقویم پارساله- با حرص و ولعی کمنظیر مطالعه میکرد. در خانۀ خود همیشۀ خدا دراز میکشید و به مطالعه میپرداخت.
- اتاق شماره ۶
- آنتوان چخوف
- نقاش: پل فریس نیبو
@hibook
Alim_Ghasim_-_Sari_Gholin_(128).mp3
6.25M
لابلای کتابخوانی روزانهام، به جملهای رسیدم که نقل قولی از انجیل بود، نوشته بود: «رحمت بر آنان که سوگواری میکنند، آنان آرامش خواهند یافت.»، بعد یاد خودم افتادم که همهی روزهای دههی سوم زندگیام را با آهنگ #ساری_گلین سوگوارِ خودِ فرورفتهام بودهام و هی با خودم تکرار میکردم: پس کی این آرامش فرا میرسد؟ آیا گاه آمدنش را خواهم فهمید؟ و دیدم این همه سال سوگواری هم نتوانسته به آرامش برساندم. جملههای کتب مقدس همینطوری هستند، چشم انتظارت میگذارند، آنقدری که به شک بیفتی و هی با خودت کلنجار بروی که هست یا نیست؟ در #برزخ خودساختهای #خودت را به پای میز #محاکمه بکشانی... و در این میان هیچ چیزی دردناکتر از محاکمه کردن #خودت به دست #خودت نیست، باور کنید.
#موسیقی
#ساری_گلین
@hibook🌱