یعنی من اینجوری ام که خب اوکی بریم مدرسه بچه هارو ببینم کنارشون کیف کنم ولی دیگه بعدش برگردم خونه.
من کلاسارو بر نمیتابم حقیقتا
باگ خواهر یا برادر کوچکتر داشتن فقط اونجا که شبا واسه اینکه اون بخوابه توام مجبوری یا بخوابی یا خودتو بزنی به خواب
هدایت شده از کَلِّمینـے
نظم و نظم و نظم...
چیزی ک ذرهیی تو زندگی من نیست و همیشههههه بدون استثنا ازش ضربه میخورم
یک ساعت دیگه باید راه بیفتم برم مدرسه و هنوز دارم نمیتونم که قبول کنم شروع شدن مدارسو