eitaa logo
🇮🇷حزب الله سایبری🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
74.8هزار عکس
22.4هزار ویدیو
1.1هزار فایل
بسم الله الرحمن الرحيم 🌹اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹 🇮🇷 @hizbollahsyberi رسانه جامع مجازی و اجتماعی . ولایی . تحلیلی . روشنگری . سیاسی. بصیرت افزایی و افسران جنگ نرم https://eitaa.com/hizbollahsyberi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸الگو برداری از شهداء روايتى از شهيد مدافع حرم مهندس سيد ميلاد مصطفوى شهیدی که دواعش دست و پا و سرش را از هم جدا کردند در روز تاسوعای حسینی۹۴ 🔴«مراقبه و محاسبه نفس» 🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷 🔻سيد اهل و بود. از خود مراقبت مى‌كرد و از خودش مى‌كشيد. اما اين مسائل در زندگى او هيچ نمودى نداشت. يعنى در مقابل ديگران و در كنار دوستان، بسيار و ظاهر مى‌شد. مى‌گفت، شوخى مى‌كرد، مى‌خنديد. بى‌رياى بود. بايد با سيد رفت و آمد مى‌كرديد تا متوجه در و محاسبه و مراقبه او مى‌شديد. 🔸این از پاى و سخنران‌هاى هيئت و ارتباط قوى با بدست آمده بود. او مرتب به مى‌رفت و از بزرگان استفاده مى‌نمود. 🔹يكبار همراه سيد و چند نفر از دوستان، رفتيم سراغ يكى از شهر. مغازه محقرى داشت. داخل مغازه مشغول كارش بود. سلام داديم و در مقابلش ايستاديم. با حرص و ولع، مشتاقانه دو زانو نشستيم پاى اين پير فرزانه. ايشان تك‌تك بچه‌ها را مى‌كرد. نوبت به من كه رسيد جمله بسيار زيبايى گفت. همه‌مان شديم. رو كرد به ما و گفت: «جوانان عزيز نكنيد، نكنيد!!» جمله‌اى كه فرمود مثل پتكى بر سر ما فرود آمد. من خيلى شدم. بعد از نصيحت‌هاى آن همگى از محضرش خداحافظى كرديم و برگشتيم. براى سيد يك كافى بود كه راهش را پيدا كند و همين‌طور هم شد. 🔺يك روز ديدم سيد دستش كمى و شده! گفتم سيد دستت چى شده؟! گفت چيز مهمى نيست. مطمئن بودم كه حتماً اتفاق خاصى براى سيد افتاده، اما هر چه‌قدر كردم چيزى نگفت. شصتم خبر داد چى شده!! بعدها از دوستان شنيدم كه براى خودش اين كار را كرده. برخى مسائل چيزى بود بين خودش و خداى خودش كه ما متوجه نشديم. همين مراقبت‌ها بود كه سيد را كرد. 📚 برشى از كتاب مهمان شام، زندگى‌نامه و خاطرات شهيد مدافع حرم مهندس سيد ميلاد مصطفوى 🇮🇷حزب الله سایبری @hizbollahsyberi
🔻 بمناسبت حماسه نهم دی 1388 دستور چنین بود که غوغا شود مخروبه ی هر و بلوا شود ایران دستور چنین بود که با رمز شیطان برسد باز در ایران به گفتند که از سرو تنان پشته بسازند روباه داد کمی بسازند آلات قماری شده بودند رقاصه عروسک شده بودند به میدان خوش رقصی و خوش نقشی و بد مستی ایشان خلقی کند انگشت به لب ، واله و حیران شیرانِ شبِ جنگ ، چه روبه شده بودند از لقمه ی همه فربه شده بودند با وعده ی ری شد چو عمر طاغی سرکش باید که بسوزد پس از این در آتش میخواست به مقتل بکشد باز حسین را در خون بکشد نائب دلدار را اما سپر سینه عباس نمی دید در سینه ی ما این همه احساس نمی دید چرخاند سر و دید که در پای آماده رزم اند دلیران طوفان نکَند ریشه سروی که بلند است این مقدس شده، ایمن ز گزند است هر قدر کند روبهکان کوشش بیجا مغلوب به یک پنجه است به هیجا آغشته شد این خاک به خون دوصد عاشق دشتی است پر از لاله و نسرین و شقایق در هر وجبش شیر نری خفته بدانید تا عاقبت امر خود آشفته بدانید جز خط ولایت همه محکوم زوال است تسلیم شرارت شود احرار ، خیال است با تیشه ی قدم فتنه شکستیم ما خانه ی پوشالی گسستیم 🇮🇷حزب الله سایبری @hizbollahsyberi