🔰چرا برادر خاتمی سند همکاریشان با آمریکا را منتشر کرد؟!
اسنادی بالاتر از جاسوس بودن لیدرهای اصلاح طلب
✍برای همراهی برخی اصلاح طلبان با بدترین طراحی دشمن نیازی به ارائه سند نیست. چهرههایی که خود از مسئولین امنیتی و سیاسی این مملکت بودند، وقتی با خواست دشمن همراهی می کنند، این افراد دیگر در زمره فریب خوردگان معمولی محسوب نمی شوند و بلکه در درون خود دقیقا از عمق اقداماتشان مطلع هستند. آنها به خاطر سوابق و تجارب اجراییشان دقیقا میدانند که همکار و همراه دشمن شدهاند.
🔹🔹اما با این وجود هستند افرادی در جریان اصلاحطلب که سندهای آشکارتری از همراهی خود با دشمن به جای می گذارند! محمدرضا خاتمی، مصطفی تاجزاده، محسن امینزاده، و عبدالله رمضانزاده سخنگوی کابینه اصلاحات چند روز قبل سندی از همکار و همراه بودن با آمریکا را آنهم به صورت آشکار در یک رسانه آمریکایی منتشر کردند.
آنها در آن یادداشت از قریب الوقوع بودن جنگ آمریکا با ایران سخن گفته و همچنین به صراحت گفتهاند که حمله آمریکا سبب نابودی اصلاحات! شده و تذکر دادهاند که اگر دولت ترامپ با آنها همکاری نکند در انتخابات آتی شکست خواهند خورد!
👈اما در اینباره بیشتر بخوانید:
🔷یک: در مقاطع بسیاری از تاریخ همواره یکی از بزنگاه های که بزرگترین و بیشترین جاسوسان فعال و یا دستگیر شده اند، مقاطعی بوده که القای جنگ، القای برتری نظامی دشمن در جنگ و نهایتا زمینه سازی تسلیم شدن یک کشور در برابر دشمن، اتفاق افتاده. اساسا در این مقاطع فعالیت جاسوسان و همکاران دشمن چندین برابر می شود و کسانی که این جاسوسان و همکاران را استخدام میکنند، بیشتر از هر موقعی از آنها میخواهند که در چنین مقاطعی فعال باشند.
🔷دو: طی چند ماه اخیر متعدد سخنرانیها، نامهها از طرف چهره های اصلی و تصمیم گیر اصلاحطلب مشاهده شده که چه رسانه ای و چه غیر رسانهای هم القای جنگ با آمریکا را کرده اند و هم نابودی و شکست ایران در صورت حمله آمریکا به ایران را جار زدهاند. اما یک جاسوس حرفهای و یک همکار و اجیر شده مستقیم آمریکا در ایران، غیر از این چه ماموریت تمام عیار دیگری می تواند در این شرایط داشته باشد؟ مگر معتبر سازی حمله آمریکا به ایران و القای نابودی و شکست سنگین ایران در صورت حمله آمریکا، در تمام این سالها بخش اصلی طراحی عملیات روانی اتاق فکرها و دولتمردان آمریکایی و عوامل آنها نبوده است؟!
🔷سه: بالاتر از جاسوسی و یا عامل دشمن بودن، مسئولین و یا چهرههای سرشناس سیاسی و فرهنگی هستند که رفتارشان مطلوب دشمن باشد و خود نیز به این اشاره کنند. زیرا اساسا جاسوس ها با صرف هزینه های گزاف به دنبال این هستند که زمینه ای را ایجاد کند تا افرادی مطلوب نقشه و منافع دشمن عمل کنند. بنابراین یادداشت برادر خاتمی و دیگر لیدرهای اصلاح طلب را یکبار دیگر در نیویورک تایمز مرور کنید. این چهار اصلاحطلب در نامه خود تاکید کرد بحران میان ایران و آمریکا طی سال گذشته، جریان اصلاحطلب در ایران را نحیف کرده و اگر دولت ترامپ با آنها همکاری نکند در انتخابات شکست خواهند خورد. این غیر از این است که خود اعتراف میکنند که آرمان اصلاح طلبی و مشخصا خودشان، مطلوب آمریکایی هاست؟!
🔷چهار: در روزنامه معتبری همچون نیویورک تایمز نمی شود مطلب بدون تاییدیه نوشت. یعنی سابقهای بوده که محمدرضا خاتمی و دوستانش به امید تاثیرگذاری نوشته اند ما مطلوب شما آمریکایی ها هستیم و گرنه نوشتن این نکات به صورت علنی در آمریکا چه فایده ای داشته است!؟ باید از قبل تایید مطلوب بودنشان برای آمریکا موجود بوده باشد که اینک آن را دوباره به دولتمردان آمریکا یادآوری کنند.
🔷پنج: این نوع یاداشت نوشتن چه تفاوتی با عملکرد و اهداف یک عامل دشمن و جاسوس بودن دارد؟! هر دو نه تنها در هدف بلکه در برخی اعمال نیز یک طور رفتار میکنند. فقط جاسوس اولی در ازای این کار پول و وعده دریافت میکند ولی برادر خاتمی و دیگر دوستانش حداقل برای مردم شفاف نیست چه نوع خدماتی از آمریکا دریافت می کنند. اگر فرض بگیریم سند ارتباط وعده سیاسی و یا پول و هر نوع پاداش دیگر در ازای این خدمات به آمریکایی ها درباره این افراد وجود ندارد، این نوع خدمات شبه جاسوسی، آنهم بدون جیره و مواجب تاسف آورتر از جاسوس رسمی بودن است.
🔷شش: یک نکته بسیار ترحم انگیز در درون این یادداشت وجود دارد و آن اینکه این لیدرهای اصلاحطلب که منزوی بودن خود در جامعه ایران را قطعی می دانند، ادامه حیات سیاسی خود را از آمریکاییها گدایی میکنند. آنها در یادداشت منتشر شده خود نگرانند که با حمله آمریکا اصلاحات در ایران، بساطشان جمع شود! اما چه خوش خیالند به آمریکای که به مراتب دوستان قوی تر از تاج زاده و خاتمی ها را در خاورمیانه در بزنگاه با لگد از خود دور کرده و یا تنها گذاشته تا دیگران آنقدر لگد بزنند، تا نابود شوند.
#مهدی_جهان_تیغی
⭕️ آیت الله خامنهای چگونه «حسین زمان» شد؟!
✍️«سیدحسن نصرالله؛ به امام خامنهای میگویم که ای فرزند حسین (ع) ما تو را تنها نمیگذاریم.» از کنار این سخنان عاشورایی سیدحسن نصرالله خطاب به رهبر معظم انقلاب به راحتی گذشتن هم جفا به نصرالله است و هم به آیت الله خامنه ای. این نوع ادبیات آنهم در شرایطی که محور مقاومت در دوران پیروزهای کم نظیر خود به سر می برد، بسیار قابل توجه است. جفاست اگر این ادبیات را صرفا به یک نطق احساسی و یا صرفا به علت مصادف بودن با ایام محرم دانست.
🔻سید حسن نصرالله به عنوان فردی که دربیست سال گذشته خود یکی از تاریخ سازان خاورمیانه بوده و فرمانده مستقیم جنگهای مهم سالهای اخیر بوده و همچنین صحنه های مختلف سیاسی و بینالمللی را تجربه کرده، احساساتی صرف سخن گفتنش، بسیار دور از ذهن است. بنابراین پاسخ به این سوال که چرا و چگونه آیت الله خامنه ای حسین زمان شد را باید از دریچه همین شخصیت بی نظیر دید. به تعبیر دیگر خود سیدحسن نصرالله بهترین گزینه برای پاسخ دادن به این سوال مهم است.
🔻در وهله اول پاسخ به این سوال ساده است و آن اینکه جواب را باید در اعتقادات مذهبی نصرالله جستجو کرد و آن اینکه در منظر او آیت الله خامنه ای ولی فقیه زمان و نائب امام عصر(عج) است و بنابراین اظهارات عاشورایی او نیز ذیل همین اعتقاد معنا پیدا می کند. اما در کنار این اعتقاد مذهبی مهم، دو جواب راهبردی ذیل را نیز می توان بیان کرد:
1️⃣ اولین استدلال این است که سیدحسن نصرالله به عنوان فردی که چند دهه در خط مقدم مقابله شمرها و یزیدهای زمان بوده، بالتبع بیشترین شناخت را از جبهه حق و باطل و رهبران این دو جبهه در منطقه را دارد. کسی که در تشخیص شمرها و یزید های زمانه راه درست رفته و علاوه بر آن صادقانه و با همه وجود به جنگ آنها نیز رفته، معرفت درونی او بزرگترین حجت برای شناخت و شناساندن حسین زمان است.
2️⃣ تشخیص شمر و یزیدهای زمانه و جنگیدن تمام عیار با آنها، همان نقطهای است که امامین انقلاب را از بسیاری از عالمان دینی و چهرههای سیاسی جهان اسلام در تاریخ معاصر متمایز کرده است. اگر به قضایای چند سال اخیر منطقه نگاهی دوباره بیاندازیم، این هنر بزرگ بیشتر خود را نشان میدهد. نمونه بارز آن حوادث سوریه بود. حادثه بسیار پیچیدهای که حتی برخی بزرگان سیاسی و مذهبی در داخل کشور را گیج کرد و کار برخیشان نیز به اتخاذ مواضع عجیب رسید و بشار اسد را با یزید اشتباه گرفتند و نه تنها در کمک به دولت او دچار تردید شده بلکه برخی سنگ اندازی هم کردند. در جهان اسلام نیز همین مساله کما و بیش اتفاق افتاد. از سران همیشه رفوزه برخی کشورهای عربی خلیج فارس که بگذریم، افرادی مدعی همچون مثل اردوغان و مرسی و حتی برخی مجاهدین همراه انقلاب اسلامی در منطقه نیز تشخیص راه برایشان بسیار سخت شد.
این در حالیست که آنروزهای اول که رهبر ایران محکم پای دفاع از دولت سوریه به عنوان حلقه محور مقاومت و دفاع از حرم حضرت زینب سلام علیها ایستادند، هنور خبری از ساخت مجسمه های یزید در برخی شهرهای سوریه و مناطق تحت تصرف داعش و دیگر گروه های تکفیری نبود. بماند که آنقدر خون مدافعان حرم در سوریه و عراق ریخته شد تا یواش یواش برخی داخلیها متوجه شدند که با کربلا و شمرها و یزیدهای جدید روبه رو هستند و ایضا باید یکبار دیگر به حسین زمانه اعتماد کنند!
از این منظر آن چهره ای که همواره زودتر از بقیه در جهان اسلام از شمرها و یزیدهای زمانه پرده برداری کرده و در جنگیدن با آنها نیز دچار هیچ تردیدی نشده، بالتبع عیاری حسینیاش با دیگران قابل قیاس نیست. حال منصفانه چه کسی از رهبر ایران عیار حسینیاش در سی سال اخیر در جهان اسلام و حتی در داخل کشور بالاتر و والاتر بوده؟!
🔸🔸پی نوشت: سید حسن نصرالله ناگفته های زیادی درباره حسین زمان دارد. باید آروز کرد که او روزی بخشی از این ناگفته ها را برای امت اسلامی بگوید...
#مهدی_جهان_تیغی
🏴🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
⭕️اشتباه نکنیم، رئیس جمهور آمریکا نه شمر است نه یزید!
✍️بعد از چهل سال از انقلاب اسلامی اگر، بگوییم چهار قرن معرفت مردم درباره شناخت شمر، عمرسعد، حرمله و یزیدهای زمانه افزایش یافته نه تنها سخنی به گزاف نگفتهایم بلکه باید به صراحت گفت که به اندازه همه قرون پس از ائمه اطهار، انقلاب اسلامی توانسته بر معرفت عاشورایی شیعه و فراتر از آن جهان اسلام بیافزاید. شاید بتوان گفت افزایش بی نظیر معرفت عاشورایی مردم ایران، بزرگترین دستاورد انقلاب 57 است.
🔻در دلایل درستی این ادعا نیز می توان نکات زیادی گفت. اما چون انقلاب با الهام از آموزهای کربلا شکل گرفته و مهمتر از مستمرا انقلاب بر مدار حسینی حفظ و در حال حرکت بوده، خود به خود در طی سالیان گذشته معرفت عاشورایی ایرانیان و علاقمندان به انقلاب در سرتاسر جهان اسلام افزایش یافته است.
🔻این در حالیست که از عصر امام خمینی تا زمانه فعلی رهبری آیت الله خامنهای، جریان سازش با یزید و شمرهای زمانه در داخل کشور همواره فعال و دارای نفوذ بوده است.
🔻اما در ایام محرم برخی منبریها به عزاداران گوشزد میکنند که عاشورا و کربلا همواره در طول تاریخ در حال تکرار شدن است و عزاداران موظفند در کنار سوگواری برای امام حسین علیه الاسلام، شمر و یزید زمانه خود را نیز بشناسند.
🔻با این حال یک نکته ظریف را باید یادآوری کرد، حال یزید زمانه کیست؟! ترامپ؟ جواب نه است! زیرا او مصداق اصلی نیست. به نظر میرسد که همان فرمانروایان به ظاهر اسلامی که در سالهای اخیر فرمان کشتار کودکان و سربریدن مسلمان در سوریه، عراق، یمن، پاکستان، بحرین و... را صادر کردند، یزیدهای زمان هستند. یزید فعلی را باید در جهان اسلام جستجو کرد نه در بلاد کفر و روم! ضمن اینکه هیچ مصداقی به یزید در دوران خلافت به آل سعود در شرایط فعلی نزدیکتر نیست. می توان گفت با تحرکات فرهنگی و ضددینی بن سلمان، حکومت آل سعود از مدل حکومت معاویه به سمت یزید - فسق و فجور علنی و خلاف اسلام در پوشش اصلاحات- با شتاب بیشتری در حال حرکت است. زیرا گذشتگان بن سلمان همانند معاویه نقابهای از اسلام را حفظ می کردند و حتی در چندین تقابل نظامی با یمن به اندازه این جوانک سعودی بیرحمانه رفتار نکردند.
🔻بنابراین ترامپهای آمریکایی این وسط کیستند و چه هستند؟! جواب تاریخی و تا آخرالزمان همان است که امام خمینی (ره) گفتند: آمریکا شیطان بزرگ است! نباید جای یزید و شیطان را اشتباه گرفت. همه این یزیدها و شمرهای زمانه ما شاگردان همان شیطان بزرگ هستند. امروز یزیدهای زمان در طول، رئیس جمهور آمریکا- شیطان بزرگ- عمل می کنند و نقطه مرکزی همان رژیم آمریکا است که هیچگاه نباید از کید و مکر او غافل بود.
🔻در هر صورت مبارزه با شیاطین کوچک بسیار خوب است ولی کار بزرگتر مبارزه با شیطان بزرگ هست و خواهد بود. زیرا وقتی مبارزه با شیطان بزرگ فراموش میشود، شیاطین کوچک نیز فرصت عرض اندام پیدا می کنند. همانطور که وقتی نفتکش انگلیس و پهپاد آمریکایی را منهدم کردیم، امارات و عربستان هم مجبور به عقب نشینی شدند. بماند که فلسفههای بزرگتر دیگری در اولی بودن مبارزه با آمریکا بر دیگر شیاطین کوچک غربی و شرقی در این زمانه وجود دارد.
#مهدی_جهان_تیغی
🏴🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
⭕️ طراح اصلی رزمایش دریایی ایران، چین و روسیه چه کسی است؟!
✍️از هر منظر که به رزمایش دریایی ایران، چین و روسیه نگاهی بیاندازیم، این رزمایش ابعادی جهانی و راهبردی در درون خود دارد.
1️⃣ طی سالهای اخیر و حتی در زمانه طرح دکترین چرخش به شرق در سطوح عالی نظام، این سوال راهبردی مطرح میشد که نهایت سطح همکاری ایران با دو کشور ابرقدرت شرقی یعنی روسیه و چین چه میزان هست؟ اینک رزمایش اخیر بخشی از پاسخ به این سوال مهم را به خوبی داده است. یعنی چرخش به شرق میتواند تا بالاترین سطوح همبستگی های امنیتی و نظامی افزایش پیدا کند.
2️⃣ جغرافیای محل رزمایش - اقیانوس هند و دریای عمان- نشانه اعتماد به نفس ویژه ایران در حوزه دریایی و نظامی است. این رزمایش نشان می دهد که چشم انداز نظامی ایران به چه میزان بزرگ است. چشم اندازی که می گوید ایران مرزهای پدافند دریایی خود را فراتر از خلیج فارس و دریای عمان قرار داده است. رزمایش اخیر نشان میدهد که تحقق چشم انداز دریایی ایران کاملا در دسترس هست و عملا ایران گام های بزرگی را نیز در حال برداشتن هست و به تعبییر درست تر مدتهاست که این چشم انداز عملیاتی شده است. اما نکته راهبردی دیگر این است که این رزمایش تقویت امنیت و بنیادهای اینگونه همکاریهای نظامی در منطقه توسط ایران با همکاری و همراهی چین و روسیه است. یعنی این رزمایش از یک اتفاق بزرگتر خبر می دهد و خود این رزمایش گام اولی از آن اتفاق بزرگتر محسوب می شود. گامی که چشم انداز آن زیرساخت یک نظم جدید دریایی در منطقه با محوریت ایران و مشارکت کشورهای بزرگ نظامی مخالف آمریکا است.
3️⃣ تا همین چند ماه گذشته نیز برای بسیاری سوال بود که چه کسی پوتین را به جنگ سوریه کشاند. حال برای همگان مشخص شده که این رهبر معظم انقلاب بود که زودتر از همه و محکمتر از بقیه صحنه جهانی سوریه را تشخیص دادند و تایید عالی ایشان برای حضور روسیه در جنگ با سوریه، قاسم سلیمانی را عازم مسکو کرد. از سوی دیگر اینک معلوم شده که تحولی که در ریاست ستاد کل نیروهای مسلح توسط رهبر معظم انقلاب اتفاق افتاده، فصل جدیدی از دیپلماسی نظامی در کشور را نیز بنا نهاده است. خروجی این دیپلماسی نیز اینک حضور چین و روسیه در یک رزمایش به فرماندهی و هدایت ایران درست در نقطه ای است که آمریکا ادعا میکرد با تشکیل یک ائتلاف جهانی میخواهد ایران را در دریا و خلیج فارس زمینگیر کند.
4️⃣ اما نقش راهبردی رهبری در وضعیت امروز دریایی ایران عمیقتر از آنچه گفته شد هست. برای درک این موضوع باید به بیش از دوازده سال قبل برگشت، درست به زمانی که رهبر معظم انقلاب فرمان حضور نیروی دریایی ارتش را در آب های آزاد و تبدیل شدن آن به نیروی راهبردی منطقه را صادر کردند. فرمانی که به سرعت محدوده دریانوردی و ماموریت نیروی دریایی ارتش را از محدوده 300 هزار کیلومتری خلیج فارس به محدوده بالای 2 میلیون کیلومتر مربع رساند. همین تفکر و طراحی استراتژیک در عقبه دریایی نظامی ایران بوده که اینک فرماندهان نیروی دریایی ارتش را در یک رزمایش با ابعاد جهانی در جایگاه فرماندهی و هدایت نیروهای چینی و روسی قرار داده است.
5️⃣ اما یک سوال اساسی این است که صنعت نظامی کشور که بیشتر از حوزه اقتصادی تحت تحریم و فشارها و مراقبت های شدید استکباری بوده چرا هیچ وقت منزوی و متوقف نشده و اینک از حوزه اقتصادی ایران بسیار جلوتر هست؟!
#مهدی_جهان_تیغی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
⭕️چرا علی مطهری اصولگرایان را شبیه منافقین می داند؟!
✍️مطهری در بخشی از یادداشت اخیر خود در حالی مدعی شده که فرهنگ عذرخواهی و احترام به مردم در جمهوری اسلامی وجود ندارد که در بالاترین سطوح جمهوری اسلامی و انقلاب بارها در سیره رهبر معظم انقلاب و امام خمینی(ره) و همچنین بسیاری از مسئولین انقلابی کشور از گذشته تاکنون تاکید و احترام واقعی به عموم مردم دیده شده است.
این در حالیست که اگر بی احترامی و غروری به مردم نیز مشاهده می شود اتفاقا در میان دولتمردانی است که آقای مطهری طی چند سال اخیر و انتخابات های گذشته تمام عیار از آنها حمایت کرده و به نوعی آنها را به مردم تحمیل کرده است. به تعبیر دیگر اگر در بخشی از جمهوری اسلامی بیاحترامی و عدم روحیه عذرخواهی از مردم دیده می شود به خاطر دوستان و شرکای سیاسی آقای مطهری است.
مطهری در بخشی از یادداشتش همچنین راه بهبود اقتصاد و بازگشت اعتماد مردم را نیز ارتباط با دنیا – بخوانید ارتباط با آمریکا- بیان کرده است. واقعیت این است که امثال علی مطهریها هیچ وقت صداقت ندارند که بگویند جمهوری اسلامی غیر از رژیم صهیونیستی کجا مخالف روابط عزتمندانه و احترام آمیز با دیگر کشورها بوده؟! و در حقیقت این دولت روحانی و مطهری ها بوده است که با عدم اقتدار و کج فهمی در دیپلماسی، حتی برخی اروپایی ها را نیزمجاب کرده که فعلا عدم رابطه و ارتباط با ایران به نفع شان است! و از سویی با رویه یک طرفه غربگرایی دولت تدبیر و امید، حتی به نوعی چینی ها و روس ها را که بزرگترین شرکای سالهای اخیر ایران در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی نیز بوده اند را در بخش های برای ارتباط گیری دچار تردید کرده است. واقعیت این است که لازمه ارتباط با دنیا با روش مورد پسند مطهری که توسط دولت شش سال در حال اجرا هست، بیشتر به انزوا و تحریم گستردهتر ایران انجامیده تا گشایش سیاسی برای کشور و بهبود معیشتی و اقتصادی برای مردم.
مطهری همچنین در بخش دیگری از یادداشت خود آورده است، «مشكلات كشور ما صرفا راهحل اقتصادي ندارد، بلكه راهحل اقتصادي توام با راهحل سياسي دارد. تكيه بر توان داخلي كشور منافاتي با بهبود روابط ما با عربستان و امارات و حتي امريكا ندارد. آرمان آزادي فلسطين با برقراري رابطه با عربستان و بهبود روابط با ساير كشورهاي اسلامي و بهطور كلي با اتحاد اسلامي بهتر تامين ميشود تا وضع فعلي. چرا ما نبايد با استفاده از توان خود و ايرانيان خارج از كشور لابي قوي با كنگره امريكا داشته باشيم و تلاشهاي اسراييل و عربستان را خنثي كنيم؟ ما نبايد رياضتهاي غيرضروري اقتصادي بر مردم تحميل كنيم.»
همانطور که مشاهده می شود علی مطهری همانند دوستان دولتی اش همچنان اصرار دارد که بهبود وضعیت اقتصادی مردم ایران راه حل سیاسی دارد و نه راه حل منطقی اقتصادی!
باز هم باید ظاهرا تاکید کرد در شش سال گذشته که عملا راه حل سیاسی – مذاکره با آمریکا و غرب و برجام- به جای تکیه بر اقتصاد دانش بنیان داخلی، برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور همواره در حال تجربه شدن بوده، چرا نه تنها اتفاقی در اقتصاد کشور نیافته بلکه سفره مردم کوچکتر از هر دوره ای دیگر شده است؟!
اما آدرس غلط دادن به مردم برای بهبود معیشت شان اتفاقا یکی از موضوعاتی است که علی مطهری ها نه تنها تاکنون به اشتباه برای آن اصرار داشته اند بلکه بعد این همه خسارت اقتصادی به کشور و معیشت جامعه بابت آن باید از مردم عذرخواهی بکنند. اما فعلا متاسفانه در بخشی از جمهوری اسلامی – بخوانید بخشی از دولت و مجلس- فرهنگ احترام و عذرخواهی از مردم وجود ندارد!
اما اینکه علی مطهری در قضاوت خود درباره روابط ایران و عربستان، خویشتن داری نحیبانه جمهوری اسلامی را ندیده می گیرد و حق را به نوعی به بن سلمان سعودی میدهد، عملا جایی برای ادامه بحث کردن نیز نمی گذارد. شاید به خاطر همین سادلوحی در تشخیص وضعیت جبهه حق و باطل هست که مطهری در قسمتی از یادداشتش ائتلاف نیروهای انقلاب برای انتخابات را افرادی همانند منافقین و گروهک فرقان قلمداد می کند. با این نوع مشابهت سازی نیروهای انقلابی با منافقین، باید از آقای مطهری پرسید که اعتدالیون و اصلاح طلبان که در این سالها ضربات جبران ناپذیری به گفتمان انقلاب اسلامی که محصول افرادی همانند استادشهید مطهری است، وارد کرده اند، جزء کدام دسته هستند؟! احتمالا از دید ایشان مومنان حقیی انقلاب و «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ»!
#مهدی_جهان_تیغی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
⭕️ خبر دسته اول از فتنه جدید برای پایان سال ۹۸
✍️محسن غرویان از مدافعان سینه چاک حسن روحانی طی یادداشتی تلاش کرده برخی مواضع شاذ سیاسی درونی خود درباره انتخابات و نقش شورای نگهبان در تایید صلاحیتها را از زبان مردم و افکار عمومی مطرح کند. او مدعی شده که احساس عمومي باید اين باشد که آنچه راي مردم هست واقعا از صندوقها درآيد و مردم نبايد احساس کنند انتخابات از قبل تنظيم شده تا افراد خاصي وارد مجلس شوند. غرویان همچنین در یادداشت خود نهادهای نظارتی موثر در انتخابات را نیز به راحتی متهم به جناحی عمل کرده و تلویحا وجود شائبه نوعی تقلب خاص انتخاباتی را نیز در میان مردم مطرح میکند.
یادداشت غرویان در حالی بر شبهه افکنی در روند قانونی تایید صلاحیت نمایندگان در کشور و اتهامات تلویحی به شورای نگهبان درباره سلامت انتخابات آتی مجلس اصرار دارد که چندین هفته مانده به اعلام نتایج نهایی بررسی صلاحیت داوطلبان انتخابات مجلس شورای اسلامی، مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا نیز در توئیتی، نتایج بررسی صلاحیتها را زیرسؤال برده و به نوعی دیگر فرمان حمله به شورای نگهبان را صادر کرده است.
پمپئو وزیر خارجه آمریکا در توئیتر خود نوشت: «انتخابات پارلمان ایران دو ماه دیگر برگزار میشود اما رژیم پیشتر با رد صلاحیت بیش از 1000 نامزد به دستکاری در آن پرداخته است. ما در کنار مردم ایران که خواستار آن هستند که صدایشان شنیده شود، میایستیم.»
اما یادداشت محسن غرویان را باید به نوعی نقطه عطف جدید برای دوماه مانده به انتخابات دانست. زیرا اصلاح طلبان و برخی از اعتدالیون تاکنون تنها تمرکزشان بر شبهه افکنی در نحوه تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس بود ولی غرویان از شائبه تلویحی نوعی تقلب خاص در انتخابات سخن گفته است.
بنابراین باتوجه به یادداشت آقای غرویان و همچنین انبوهی از اظهارنظرهای فعالین اصلاح طلب و اعتدالی حامی دولت در زیر سوال بردن پیشاپیش عملکرد شورای نگهبان و زمینه سازی برای ایجاد شبهات جدید در جامعه، طبیعی است که سوالات زیادی اینک در ذهن صورت بپذیرد. سوالاتی که با توجه به سوابق فتنه گران که اینک بخشی از آنها دوباره برای انتخابات فعال شده اند، بیشتر و بیشتر و واقعیتر نیز میشود. این در حالیست که طی هفتههای گذشته نیز مشخص شده بحران آفرینی در کشور تا پایان سال و به خصوص در ایام انتخابات آتی مجلس دستورالعمل ثابت سیاست خارجه آمریکا در ایران است. تجربه سالهای گذشته نیز نشان میدهد این همه زیر سوال بردن پرشتاب روند تایید صلاحیت ها از چندین ماه قبل از آغاز انتخابات مجلس، نمی تواند اتفاقی و بدون برنامه ریزی بوده باشد.
مهمترین این سوالات اکنون این است که با توجه مواضع فعلی بسیاری از چهره های اصلاح طلب و حامیان دولت، باید منتظر پروژه جدیدی برای ایجاد بحران در کشور از طریق زیر سوال بردن مجدد روند تایید صلاحیت ها و نهایتا خدشه به سلامت انتخابات کشور بود؟ آیا برخی مجددا برای فعال سازی فتنهای شبیه فتنه 88 بسیج شده و فرمان جدیدی از خارج از کشور دریافت کردهاند؟! آیا خیز برداشتن برای ایجاد و عمق بخشی به آشوب های معیشتی و اقتصادی طی هفته های گذشته بخشی از زمینه سازی برای فتنه انتخاباتی پایان سال بوده؟! یا مکمل و یا ترکیب هر دو در آینده مدنظر است؟!
لازم به ذکر است گرچه تجربه فتنههای مختلف در بیست سال اخیر، نهادهای امنیتی کشور را در برابر چنین پروژههای فتنه گون بسیار ورزیده و هوشمند کرده ولی باید همچنان در برابر برخی اصلاح طلبان و حامیان دولت که علاوه بر تجربه فتنه انگیزی، اینک در بن بست روحی و عملی با توجه به عملکرد بد دولت و نمایندگانشان در مجلس و شورای شهر تهران قرار دارند، هوشیار بود. زیرا از چهره های افسرده، ناامید و شکست خورده که راهی برای ادامه قدرت از طریق صندوق رای برای خود نمیبینند، انتظار هر نوع انتحار، زیر میز بازی زدن و بیعقلی سیاسی مجدد باید داشت. بی عقلی سیاسی که با توجه هوشیاری و تجربه آموزی مردم از فتنههای گذشته، البته هیچ پشتوانه و سرمایه اجتماعی با خود به همراه نخواهد داشت و قطعا اینبار پایان همیشگی اصلاحات و بخشی از اعتدالیون غربگرا را در جمهوری اسلامی رقم خواهد زد.
#مهدی_جهان_تیغی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi
⭕️ من سردار حاجی زاده؛ از خط مقدم بازگشتهام، تا از صداقت نظام دفاع کنم
✔️مسئولیت پذیری یک فرمانده، چگونه جلوی تحریف انتقام سخت را گرفت؟!
✍️«چند روز قبل در حادثه تروری جان سالم به در برد، در فاصله کوتاهی به غرب کشور میرود، تا یکی از بزرگترین حوادث تاریخی 70 سال اخیر جهان، یعنی حمله به یک پایگاه نظامی آمریکا در برابر بخشی از انتقام خون شهید سپهبد سلیمانی را فرماندهی کند، در فاصله کوتاهی به تهران بر میگردد و در برابر دوربینهای که در انتظار ریختن آبروی او در برابر شرمندگی سقوط هواپیمای بوئینگ است، قرار می گیرد»
این قسمتی از یک فیلم سینمایی خیالی هالیوودی و یا بالیوودی نیست، این بخشی از واقعیت رفتاری فرمانده هوا و فضای سپاه پاسداران، یعنی سردار سرافراز حاجی زاده است. آمریکاییها و انگلیسیها سالها برای نظامیان خود فیلم تخیلی ساختند، حتی کارشان به جایی رسید که از دل جنایات خود در ویتنام، عراق و افغانستان نیز قهرمان سازی هالیوودی کردند. اما خودشان نیز میدانند که آن قهرمانان خیالی هستند و آنچه امروز حقیقیتر از هر واقعیتی است، رفتار صادقانه سردار حاجیزاده ایرانی هست.
👈اما او چرا دیروز پای در مقتلگاه آبروی خود گذاشت؟
برای کسی که می تواند، با حادثه عین الاسد سالها و چه بسا دهها سال قهرمان ملی باشد، رفتن به جلوی دوربینها و ریختن آبرو – البته به ظاهر- با اصل حب نفس! منافات بزرگی دارد. واقعیت این است که آمدن او جلوی دوربینها مصادق این جمله است: «من سردار حاجی زاده؛ از خط مقدم بازگشتهام، تا از صداقت نظام دفاع کنم»
چه کسی در این شرایط که حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز بر طبل پنهان کاری برخی مسئولین حادثه هواپیمایی اوکراینی میکوبد، باید از صداقت نظام دفاع میکرد؟! چه کسی باید صداقت نظام را تبدیل به باور عمومی میکرد که در جمهوری اسلامی فردی در جایگاه عالیترین مقام نظام، پس از کامل شدن تحقیقات نظامی، بلافاصله و بدون در نظر گرفتن پیامدهای به ظاهر دنیایی- بخوانید سیاسی و امنیتی- دستور رفتار صادقانه با مردم و کشور را میدهد. اوست که می توانست از برخی دلایل تاخیر در اعلام نتیجه قطعی سقوط هواپیما بگویید.
آری برای این امر مهم اینبار باید کسی به مقتل آبروی خود برود که خود از آبرومندان انقلاب باشد. قرعه نه به نام سردار حاجی زاده خورد، بلکه دواطلبانه کاندیدای این صحنه بزرگ شد.
اما یک نکته را تاریخ بعدها بیشتر قضاوت خواهد کرد، مسالهای که بسیاری از ما داخلیها نیز درک نکردیدم ولی روسها در خارج از ایران فهمیدند!
خبرگزاری روسی اسپوتنیک درباره اقدام صادقانه فرمانده هوا و فضای سپاه نوشت: «شجاعت سردار حاجی زاده در تحمل مسئولیت هدف قرار گرفتن هواپیمان اوکراینی بسیار ستودنی میباشد و شاید بتوان گفت اولین بار است مسئولی جلوی دوربین ها می آید و با این شجاعت همه مسئولیت های یک اشتباه را گردن می گیرد. شاید تنها مساله ای که ماجرای هواپیما اوکراینی ثابت کرد، تکذیب اخبار مرتبط با تبانی ایران و آمریکا در حمله ایران به پایگاه های نیروهای آمریکایی در عراق بود. اگر تبانی ای وجود داشت قطعا نیروهای مسلح ایران با چنین شرایط پر تنش واضطرابی مواجه نمی شدند و قطعا چنین اتفاقی پیش نمی افتاد.»
آری او آبرویش را -بدون آنکه مقصر اصلی باشد- داد تا حکمتی الهی شکل بگیرد و تاریخ فردا نتواند انکار کند که انقلاب اسلامی، انتقام سردار ایران، سپهبد شهید قاسم سلیمانی را از آمریکاییها گرفت و حاضر به معامله نشد.
#مهدی_جهان_تیغی
🇮🇷حزب الله سایبری
@hizbollahsyberi