•.🍃🌸
|صَباحاً أَتنفس بِحُبِّ الْمَهدی |
هر صبح به #عـشقِ
مهدی نفس میکشیم :)
وَ مـا هَــرچِـه داریـم
اَزْ تُـو داریم...🍃
#السلامعلیکیااباصالحمهدی
.
💢پول منو بده
شخصی پول یکی رو نمیداد،
یارو میره دم در خونهش، زن طرف میاد
میگه:
رفته بازار تخم خار بخره،
ببره بپاشه کوه،
خارها در بیان،
بهار چوپان ببره گوسفنداش رو کوه بچرونه،
پشم گوسفند بگیره به خارها،
بعد بره پشمها رو جمع کنه،
بیاره من بریسم، نخ کنم،
ببره بفروشه، بیاریم پول تو رو بدیم!
حکایتِ بعضیاس که موقع پول گرفتن از زیر سنگم شده پیدات میکنن ولی وقتی میخوان پس بدن اینجوری بازی درمیارن!!
حکایت
@hkaitb
💢به این فکر بودم که تو آمدی
یکی در باغ خود رفت، دزدی را پشتوارهٔ پیاز در بسته دید. گفت: در این باغ چه کار داری؟
گفت: بر راه می گذشتم ناگاه باد مرا در باغ انداخت.
گفت: چرا پیاز برکندی؟
گفت: باد مرا می ربود، دست در به پیاز می زدم، از زمین بر می آمد.
گفت: این هم قبول ولی چه کسی جمع کرد و پشتواره بست.
گفت: والله من نیز در این فکر بودم که آمدی.
#عبید_زاکانی
حکایت
@hkaitb
💢شیر در خیال پیروزی
شیری گرسنه از میان تپههای کوهستان
بیرون پرید و گاوی را از پای درآورد سپس در حالی که…
شکمی از غذا درمی آورد،
هر ازگاهی یکبار سرش را
بالا میگرفت و مستانه نعره می کشید
صیادی که در آن حوالی
در جستجوی شکار بود
صدای نعره های مستانه شیر را شنید
و پس از ردیابی با گلوله ای
آن را از پای درآورد.....
هنگامی که مست پیروزی هستیم
بهتر است دهانمان را بسته نگه داریم
غرور، منجلاب موفقیت است
موفقیت برای اشخاص کم ظرفیت مقدمه گستاخی است!
حکایت
@hkaitb
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه:
✍🏼 اگر کسی با وجود این همه مشوقات -در #قرآن و روایات،برای سیر و کمال- از آنها بهره مند نشود، در عقل او خلل است...
🌺 #نماز خواندن برای اهلش مانند حلوا خوردن است؛ لذا از نماز خواندن، خسته نمی شوند.
#کلامی_از_بهجت
حکایت
@hkaitb
❄️❄️❄️❄️🌻❄️❄️❄️
#داستان_آموزنده
🔆توصيه شيخ كبير به خواندن زيارت عاشورا
شيخ محمد حسن انصارى اخوى زاده و داماد سرآمد فقها، شيخ مرتضى انصارى داراى چند فرزند بود، سومين فرزند ايشان ((شيخ مرتضى )) معروف به شيخ كبير از اهل علم و فضل بود و در نجف به سر مى برد، وى در سال 1289 ه به دنيا آمد، و در سال 1322 ه در دزفول در سن 33 سالگى فوت نمود، اين شيخ جليل القدر حرص و ولع ويژه اى نسبت به خواندن زيارت عاشورا در صبح و شب داشت ، پس از مرگش بعضى از يارانش او را در عالم خواب ديدند، از او پرسيدند: بهترين و نافع ترين اعمال آنجا كدام است ؟ در پاسخ سه بار فرمود: زيارت عاشورا.
📚حياة و شخيصة الشيخ الانصارى چاپ قديم : ص 330 و چاپ جديد: ص 327.
حکایت
@hkaitb
#شهیدانه
يك خاطره زيبا
🔷هادى از رزمندگان شيفته حق بود، در جنگ تحميلى ايران و عراق ، هميشه در فكر پيروزى حق بر كفر صداميان به سر مى برد، همواره در جبهه هاى حق با تلاشهاى خستگى ناپذير، تا آخرين توان خود جانبازى مى كرد.
تا سرانجام به آرزوى خود رسيد و شربت شهادت را نوشيد.
🔷برادر او رضا به راه او رفت و پس از مدتى به شهادت رسيد، و در فرازى از وصيتنامه خود انگيزه پيكارش را تا سرحد شهادت ، سه عامل دانسته است : 1- عشق به الله 2- عشق به اسلام 3- عشق به شهادت فى سبيل الله .
🔷خواهر اين دو شهيد گويد: يكى از خاطره هاى زيباى برادر شهيدم هادى ، اين بود كه : در دوران سربازى با چند نفر از برادران رزمنده مسيحى ، تماس گرم داشت ، با برخوردهاى شيرين و صحبت با يكى از آنها و بجث و بررسى پيرامون حقانيت اسلام ، سرانجام آن برادر مسيحى با راهنمائيهاى شهيد هادى ، به اسلام گرويده و قبول اسلام مى كند.
هادى مقدار پولى كه از پدرم گرفته بود، شيرينى خريده و رزمندگان و دوستان را خبر مى كند كه در فلان محل ، در فلان ساعت جشن مسلمان شدن برادر مسيحى ، منعقد است و آنها را دعوت به شركت در جلسه مى كند.
🔷ساعت موعود فرا مى رسد، دوستان شركت مى كنند و جشن خوبى مى گيرند و به همديگر تبريك مى گويند، اين يك خاطره زيبا در جهان معنويت است ، كه برادر مخلص و پاكدل ، قبل از شهادتش بيادگار گذاشت .
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
14-Farahzad-5.mp3
3.52M
🔅🔅چرا حضرت ابراهیم خلیل اللّه شد؟
🎙استاد فرحزاد
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆پرهيز از همنشينى با پنج نفر
امام صادق (ع ) فرمود: پدرم از پدرش امام سجاد (ع ) نقل كرد كه فرمود: اى فرزندم متوجه باش كه با پنج شخص ، همنشينى نكنى و با آنها گفتگو و رفاقت در راهى ننمائى ، پرسيدم پدر جان آنها كيانند؟
فرمود:
1- زنهار كه با دروغگو همنشين مشو، زيرا او مثل سرابى است كه دور را نزديك و نزديك را در نظرت دور، جلوه مى دهد.
2- برحذر باش كه با فاسق و گنهكار همنشين شوى ، زيرا او تو را به يك لقمه يا كمتر مى فروشد.
3- و بپرهيز از همنشينى با بخيل ، زيرا او مال خود را در سخت ترين نيازهايت از تو دريغ دارد.
4- و حتماً با احمق (كم عقل ) همنشين مباش ، زيرا او مى خواهد به تو سود رساند، ولى (بر اثر حماقت ) به تو زيان مى رساند.
5- و مبادا با آن كس كه قطع رحم كند، رفاقت كنى كه من او را در سه مورد از قرآن ، ملعون يافتم .
الف : در سوره محمد آيه 22 و 23 مى خوانيم :
فهل عسيتم ان توليتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامكم - اولئك الذين لعنهم اللّه فاصمهم واعمى ابصارهم .
ترجمه :
اما اگر روى گردان شويد آيا جز اين انتظار مى رود كه در زمين فساد كنيد و قطع رحم نمائيد - آنها كسانى هستند كه خداوند آنها را از رحمتشان دور ساخته ، پس گوشهايشان را كر و چشمهايشان را كور ساخته است .
ب : در سوره رعد آيه 25 مى خوانيم :
والذين ينقضون عهداللّه من بعد ميثاقه و يقطعون ما امراللّه به ان يوصل و يفسدون فى الارض اولئك لهم اللعنة ولهم سوء الدار.
ترجمه :
و آنها كه عهد الهى را پس از محكم كردن مى شكنند و پيوندهائى را كه خداوند به آن امر كرده است ، قطع مى كنند و در روى زمين فساد مى نمايند براى آنها لعنت ، و بدى مجازات در سراى آخرت است .
ج : و در سوره بقره (آيه 27) مى خوانيم :
الذين ينقضون عهداللّه من بعد ميثاقه و يقطعون ما امراللّه به ان يوصل و يفسدون فى الارض اولئك هم الخاسرون .
يعنى : (فاسقان آنها هستند كه ) پيمان خدا را پس از آنكه محكم ساختند مى شكنند و پيوندهائى را كه خدا دستور داده برقرار سازند، قطع مى نمايند و در جهان ، فساد مى كنند، اينها زيانكارانند.
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆مهماندار مهربان
خانه ابوايوب انصارى كه پيامبر (ص ) در مدينه وارد منزل او شد (چنانكه در داستان قبل ذكر شد) يك خانه ساده خشت و گلى بود، ولى دو طبقه داشت ، ابوايوب به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) عرض كرد: پدر و مادرم به فدايت من دوست دارم كه شما در اطاق طبقه بالا باشيد، و من نمى پسندم كه در بالا سكونت كنم ، اينك اختيار انتخاب با شما است .
پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: براى رفت و آمد افراد، طبقه پائين ، مناسبتر است .
به اين ترتيب ، رسول اكرم (ص ) در طبقه پائين سكونت نمودند، ابوايوب مى گويد من و مادرم ، در طبقه بالا بوديم ، وقتى به وسيله دلو و طناب ، از چاه آب مى كشيديم ، مراقب بوديم مبادا قطره اى آب به رسول اكرم (صلى اللّه عليه و آله ) پاشيده شود، و كاملاً مخفى بودم و آهسته حرف مى زديم ، و رعايت احترام آن حضرت را مى كرديم ، و وقتى كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) در بستر خواب مى آرميد، حركت نمى كرديم (تا صداى پاى ما باعث رفع آسايش آن حضرت نشود) و وقتى كه غذائى مى پختيم ، در اطاق را مى بستيم ، كه دود آتش به سوى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نرود.
روزى ظرف آب افتاد و آب آن ريخت ، و ما جز يك پارچه نداشتيم ، مادرم آن را روى آب افكند و كم كم آب را جمع كرد كه مبادا قطره اى از آن ، به طبقه پائين ، به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) برسد.
و مسلمانان از مهاجر و انصار، به حضور آن حضرت مى رسيدند، و اسعدبن زرارة هر روز، صبح و شام ، يك ظرف آبگوشت مى فرستاد، و هر كسى بر آن حضرت وارد مى شد، با هم از آن غذا مى خوردند.
روزى اسيدبن حضير ديگى پر از غذا، درست كرد، ولى كسى نبود آن را به خانه بياورد، خودش آن را برداشت و به خانه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) آورد، او مرد شريف و بزرگوارى بود، و در مورد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) ايثارگرى كرد، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) پس از نماز، او را ديد، فرمود: خودت غذا را حمل مى كنى ؟ عرض كرد: آرى ، كسى را نيافتم ، خودم آوردم .
پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) به او فرمود: بارك اللّه عليكم من اهل بيت : خداوند به شما و خانواده شما، بركت بدهد.
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
🔅🌱🔅🌱🔅🌱🔅🌱🔅
#داستان_آموزنده
🔆جوان
🌱روزی عرب عشایری نزد خانهی پیامبر صلیالله علیه و آله آمد و با صدای بلند پیامبر صلیالله علیه و آله را صدا زد. پیامبر صلیالله علیه و آله با عبایی که به گل سرخ، رنگین شده بود بیرون آمد. عرب گفت: «گویا جوان هستی!»
🌱فرمود: «آری! من جوان و پسر شخص جوان و برادر جوان هستم.» او گفت: «چگونه؟» فرمود: «مگر سخن خدا را نشنیدهای که فرمود:
🌱«شنیدم جوانی را که از آن بتها به بدی یاد میکرد، ابراهیم مینامیدند.»*، من پسر ابراهیم هستم که از او به جوان تعبیر شده است و برادر جوان هستم که در جنگ اُحد، منادی در آسمان صدا زد: «شمشیری جز ذوالفقار نیست و جوانی جز علی نیست.» علی برادر من و من برادر اویم.»
✨✨امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «تَدَبَّرُوَا آیاتِ القُرْآنِ وَاعْتَبِرُوا بِهِ فَإِنَّهُ أَبْلَغُ العِبَرِ: در آیات قرآن تدبّر کنید و بدانها پند گیرید که آنها رساترین پندهاست»
📚غررالحکم، ج 2، ص 310
حکایت
@hkaitb