هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
ثبت نام #اقساطی خودرو آغاز شد💥
ایرانخودرو 👈 لینک ثبت نام
سایپا 👈 لینک ثبت نام
مدیران خودرو 👈 لینک ثبت نام
🔹فرصت #محدوده سریع اقدام کنید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/403177544Cbd8d0fbee4
https://eitaa.com/joinchat/403177544Cbd8d0fbee4
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
❌ ثبت نام اقساطی #ایرانخودرو و #سایپا در سامانه یکپارچه
تحویل 30 روزه
بصورت قسطی
جزئیات و شرایط ثبت نام 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/403177544Cbd8d0fbee4
https://eitaa.com/joinchat/403177544Cbd8d0fbee4
خرید ماشین بصورت #قسطی👆👆
🍃🍃🍃🍃
#شهیدانه
🔆رفتار شهید بروجردی با یک سرباز...
خودش را برای رفتن به ماموریت آماده میکرد که یک «سرباز» وارد اتاق شد و به مسئول دفتر فرمانده گفت که مرخصی لازم دارد و وقتی با جواب منفی روبرو شد، با ناراحتی پرسید: بروجردی کجاست؟ می خواهم با خودش صحبت کنم.
محمد رو کرد به سرباز و گفت: فرض کن که الان داری با بروجردی صحبت میکنی و او هم به تو میگوید که نمیشود به مرخصی بروی. شما سرباز اسلام هستید و به خاطر عدم موافقت با یک مرخصی که نباید اینطور عصبانی بشوید.
این حرف انگار بنزینی بود که بر آتش درون سرباز ریخته شد و او را شعله ورتر کرد و ناگهان سیلی محکمی به گوش محمد زد و گفت: اصلا به شما چه ربطی دارد که دخالت میکنی و با همان عصبانیت هر چه از دهانش در آمد نثار محمد کرد.
محمد به او نزدیک شد و خواست بغلش کند، سرباز گمان کرد میخواهد او را کتک بزند؛ مقاومت کرد و خواست از خودش دفاع کند، محمد بوسهای بر پیشانی سرباز زد و گفت بیا داخل دفتر بنشینیم و با هم صحبت کنیم.
اما سرباز که هنوز نمیدانست با چه کسی طرف است، با همان عصبانیت گفت اصلا تو چه کارهای که دخالت میکنی؟! من با بروجردی کار دارم.
محمد لبخندی زد و گفت خب بابا جان بروجردی خودم هستم.
سرباز جا خورد و زد زیر گریه. گفت هر کاری کنی حق با توست و اگر میخواهی تبعیدم کن یا برایم قرار زندان بنویس.
اما بروجردی نه تبعیدش کرد و نه برایش زندان برید و به سرباز گفت: حالا برو مرخصی، وقتی برگشتی بیا تا بیشتر با هم صحبت کنیم تا ببینیم میشود این عصبانیتت را فرو نشاند.
از آن روز به بعد سرباز عصبانی شد مرید محمد. وقتی که از مرخصی برگشت، به خط مقدم رفت و عاقبتش ختم به شهادت شد.
خبر برخورد فلان نماینده مجلس با سرباز ناجا را که شنیدم، یاد روایتی که در بالا خواندید افتادم. حضور امثال عنابستانی در مجلس و ردههای مدیریتی کشور، خیانت است به آنهمه خونی که پای حفاظت از این نظام و انقلاب ریخته شد؛ از جمله خون بروجردی.
و سوال این است که چه شد که از بروجردی به عنابستانی رسیدیم؟
کاش میشد برگردیم به قبلتر ها؛ به روزگار بزرگانی چون بروجردی ها و کاظمی ها..
حکایت
@hkaitb
هدایت شده از گسترده سامان
🔴کانال دکتر انوشه در ایتا
🔵جهت عضویت کلیک کنید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3983475319Ce02a832c0c
https://eitaa.com/joinchat/3983475319Ce02a832c0c
فرصت عضویت(به شدت محدود)❌
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
حاضرم قسم بخورم هیچ کجای دنیا زعفرون اونم چی؟ زیر قیمت😳 پیدا نمیکنی منم اولش باور نکردم فکر کردم سر کاریه جنساش بدرد نخور😒 تا اینکه رفتم تو کانالش با کلی رضایت مشتری رو به رو شدم تازهههه اینجا فرق بین زعفرون اصل و فیک و بهت میگن😍
همه اینا یه طرف ارسالش هم رایگانه 🤩
منتظر چی هستی بدو برو تا جشنوارشون از دست ندادی کلی جایزه میده اونم چی؟ زعفرون و پول نقد 😯
بجنب تا از قافله عقب نموندیی😱🏃♂🏃♂
https://eitaa.com/joinchat/331809143C015aca9640
از همچین بانوی هنرمندی نباید حمایت کرد؟❤️🔥
🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋
#داستان_آموزنده
🔆راه رفتن عقب جنازه
✨جنازهای را بهسوی قبرستان میبردند؛ حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام پشت آن جنازه حرکت میکردند، امّا خلیفهی اوّل و دوّم جلوی جنازه راه میرفتند.
✨از حضرت سؤال کردند که آن دو نفر جلوی جنازه حرکت میکنند! فرمود:
✨✨«آنها هم میدانند که عقب جنازه راه رفتن ثواب بیشتری دارد، امّا میخواهند بدینوسیله در نظر مردم ممتازتر از دیگران جلوهگر شوند.»
📚(نمونه معارف، ج 3، ص 40 -ثمرالاوراق، ص 33)
حکایت
@hkaitb
هدایت شده از سفارشات گسترده نور ✨
بچم دیگه گوشت به تنش نمونده بود😢
یعنی یه پام دکتر بود یه پام داروخونه در حال اشتها آوردن خریدن! 🤦♀ آخرم غذا دیدنی اوق میزد 😳😭 هر بار میبردم بهداشت کلی بهم غر میزدن که بچت نه قدش خوب رشد کرده نه وزن گرفته🥺 داشتم دق میکردم تااینکه مامانم این کانالو برام پیدا کرد😍
باورتون نمیشه الان بچم سفره میبینه حمله میکنه😐😂 نون پنیر که نگم یه بند دستشه😍😂
قدشم هزارماشالله مدام شلواراش بهش کوتاه میشن😍حتماعضوشیدمنکه جوابگرفته👇
https://eitaa.com/joinchat/1466433706C2e2315c2cb
بچه که خوش غذا بشه مادرم اعصابش آروم میشه بیا😘😘
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
🟡🔴تفاوت شهوت زن و مرد از زبان امام علی(ع)
چهل تن از زنان عرب نزد مولا از شهوت مرد سوال کردند ، جواب گرفتند که از ۱۰ قسمت ۹ قسمت برای زن و ۱ قسم برای مرد میباشد. گفتند پس چگونه است که با این حساب دستور وارونه آمده .مردان میتوانند زنان متعددی اختیار کنند ولی زنان نمیتوانند. مولا علی (ع) رو به زنان کرد و به ایشان دستور داد. که هریک از زنان کاسه ای آب بیاورند و آوردند و دستور داد که همه آبها را در داخل یک ظرف بریزند و ریختند و سپس دستور داد.....
ادامه داستان باز شود
ادامه داستان بازشود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺داستان طیب حاج رضایی و امام حسین ع | فهمیده باش جوان
🎥استاد دانشمند
حکایت
@hkaitb
هدایت شده از 👇🏻 تبلیغات گسترده ونوس 👇🏻
بخور و لاغر شو❌
.
چطور میتونم بخورم و لاغر شم❗️
من میلاد هستم 30 سالمه و وزنم به 100 کیلو رسیده😓از ورزش و رژیم گرفتن خسته شدم🌱🏃♂راه های جدیدی رفتم(قرص)و آسیب هاشو دیدم و واقعا نامید شده بودم🤕
تا اینکه با مجموعه لیموشاپ اشنا شدم وباترفندهاوبرنامه های که بهم دادن تمام دغدغه های ورزش کردن ورژیم گرفتن ودور ریختم والان وزنم ۸۷کلیو شده بازم دارم بیشتر کم میکنم
سریع وارد لینک و با تکنیک های رایگان که بهت میگن 10 کیلو کم کن👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3299017228Cb5e29c4752
عدد 1 رو بفرست و یک مشاوره رایگان دریافت کن😍
💠@m221297
☎️09382467001
💢آرامش برگ یا سنگ؟
مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود.
استادی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست .
مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: ” عجیب
آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم ریخته است.
به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟”
استـاد برگی از شاخه افتاده روی زمین را داخل نهر آب انداخت
و گفت : به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود
را به جریان آن می سپارد و با آن می رود.
سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت
و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی اش
داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت.
استاد گفت: “این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد. حال تو بــه من بگو
آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را …؟!”
مرد جوان مات و متحیر به استاد نگاه کرد و گفت:
“اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز آب نهر بالا
و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست!
لااقل سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد.
من آرامش سنگ را ترجیح می دهم!”
استاد لبخندی زد و گفت: “پس چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟
اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تــاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم
هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده.”
استاد این را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد.
چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از استاد پرسید: “شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب
می کردید یا آرامش برگ را؟”
استاد لبخندی زد و گفت : “من در تمام زندگی ام خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی و به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم
در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی شوم .
مــن آرامـش بـرگ را مــی پسندم🌺
حکایت
@hkaitb
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
🟡⚠️ #معجزه_عجیب_حرز_امام_جواد علیه
السلام که حتما باید بخونید ‼️🟡‼️
دیشب من و دختر عمه خونه مادر بزرگم خوابیده بودیم. مادر بزرگم چون آلزایمر داره کار های بسیار خطرناکی انجام میده و اصلا هم حواسش نیست. دیشب به دور از چشم ما لوله بخاری داخل اتاق ما رو بیرون آورده بود و تا صبح گاز پیچیده بود داخل اتاق. ما صبح بلند شدیم و بدون اطلاع قبلی برق رو روشن کردیم که ... خواندن ادامه داستان (کلیک کنید)
https://eitaa.com/joinchat/1662583037C4e4e9199fa
😳😳😳 واقعا که عجیب بود 👆👆👆
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
همش 18سال سنم بود که مجبور شدم از دست نامادریم فرار کنم و ازدواج کنم.
عروس یه شبه ای شدم که شوهرم به طرز عجیبی صبح عروسی مُرد...
چند ماهی گذشته بود متوجه شدم #باردارم...
برای اینکه کسی از ازدواج من خبر نداشت مجبور شدم زن صاحب کارم بشم اونم زن #غیابیش به شرط اینکه بچه مو قبول کنه و براش پدری کنه...
یه روز وقتی داشتم خونه رو جمع و جور میکردم در خونه رو زدن و با بیحالی در و باز کردم اما با دیدن کسی که روبه روم بود از حال رفتم...😱👇🔥
https://eitaa.com/joinchat/763953649C682a8d5c9c
سرگذشت عجیب زندگیم☝️😢
🍁امام حسین علیهالسلام در کودکی بر پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم وارد شد. پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «او را نگهدار!»، پس او را میبوسید و گریه میکرد.
🍂امام حسین علیهالسلام عرض میکرد: «چرا گریه میکنید؟» پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «ای پسرم! جایگاه شمشیرها را میبوسم و گریه میکنم.»
📚بحارالانوار، ج 44، ص 261
🍁🍁امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «کسی که عمرش طولانی شود، به داغ عزیزان و دوستان، داغدار شود.»
📚غررالحکم، ج 1، ص 602
حکایت
@hkaitb
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
به جون خودم قسم از وقتی رفتم تو این کاناله فقططط دارم زمینو گاز میگیرم از خنده 😂🍷💦👇🏿
بگم که نمیگم چی میزاریم توش😂🗿📡
https://eitaa.com/joinchat/3424977001C10c611a6f9
××( 😹⛔️ )××
https://eitaa.com/joinchat/3424977001C10c611a6f9
بیا اختاپوس بخند و بخیه بخور ازخنده🤣👆🏿
پاتوق بی ادبا😜❌
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
®®®®®®®®®®®®
【اگه میخوای واسه چند لحظه هم شده از همه بدبختی های این زندگی رها شی؛'""】
https://eitaa.com/joinchat/3424977001C10c611a6f9
بیا چنل بالا قول میدم حالت رو خوب کنم❤️🩹🩵
🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁
#داستان_آموزنده
🔆شير است نه گاو
💥مردى روستايى، گاو خود را در آخور بست و به سراى خود رفت . شيرى آمد، گاو را خورد و در جاى او نشست .
💥مدتى گذشت . مرد روستايى به آخور آمد تا گاو را آب و علف دهد . آخور چنان تاريك بود كه روستايى ندانست كه در جاى گاو، شيرى درنده نشسته است . بر سر شير آمد و دست بر پشت او مىكشيد و مىنواخت.
💥شير در زير نوازشهاى دست روستايى، به خنده افتاد و پيش خود گفت: راست است كه مىگويند آدميان، دوست مىرانند و دشمن مىنوازند . اگر مىدانست كه چه كسى را مىنوازد، زهرهاش پاره مىشد و جان مىداد.
آرى، آدمى گاه آرزوى چيزى يا كسى را مىكند كه اگر حقيقت آن چيز يا كس را مىدانست و مىشناخت، مىگريخت، و چون دشمن خويش را نمىشناسد، گاه عمر خود را در خدمت او صرف مىكند، و در همه عمر عاشق او است!
📚حكايت پارسايان، رضا بابايى
حکایت
@hkaitb
هدایت شده از گسترده تبلیغاتی هوشمند
اینجا ژلـــــــه ساز ماهر میشی😍
شب یلدا نزدیکه از بقیه عقب نمونیدا😁👇
آمــــــــــــــــــوزش👇
ژله رَنــــــــده ای (خوراک تزیین)🍡
ژله مـــــــــینیمال (عروسکی🧸)
ژله نـــــــــیم بند (راه راه) 🌈
ژله مـــــــــات (مخملی)🧿
فقط خانماییکه ژله رو مث سیمان تو ظرف با آب قاطی نمیکنن و با سلیقن بیان😍👇
https://eitaa.com/joinchat/2405957826C7f7c3f0f80
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
.#کیک خوشگل طرح یلدامو توی #قابلمه_رو_گاز_نیم_ساعته پختم🍉
#سوپرایز_ویژه_یلدای_عروس 😍😍😍
کلی تزیین ویژه و خاص مخصوص یلدایی عروس
آموزش انواع کیک ودسر بدون فر و راحت و در عرض 20 دیقه اینجاست👇
دستور همه شو از اینجا میگیرم 👇👇😍🍔 https://eitaa.com/joinchat/2405957826C7f7c3f0f80
🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
#داستان_آموزنده
🔆تروريستى كه شرمنده بازگشت
🌼اصبغ بن نباته گويد: صبح زود همراه على (ع ) نماز خواندم ، سپس ناگهان ديدم مردى مى آيد كه معلوم بود، مسافر است ، به حضور على (ع ) رسيد، على (ع ) به او فرمود: از كجا مى آئى ؟ عرض كرد: از شام .
🌼على (ع ) فرمود: براى كارى به اينجا آمده اى ، آن را خودت مى گوئى يا من بگويم ، او عرض كرد: اى اميرمؤمنان خودت بفرما.
🌼على (ع ) فرمود: معاويه در شام اعلام كرد، هر كس برود و على (ع ) را بكشد، ده هزار دينار به او جايزه مى دهم ، شخصى حاضر شد، ولى وقتى به خانه اش رفت ، پشيمان شد و با خود گفت : من پسر عموى رسول خدا و پدر فرزندان رسول خدا (ص ) را نخواهم كشت .
🌼روز ديگر معاويه ده هزار دينار ديگر افزود و اعلام كرد: هر كس على (ع ) را بكشد 20 هزار دينار جايزه دارد، مرد ديگرى ، قبول اين ماءموريت را نمود، او نيز فكر عاقبت كار را كرد و پشيمان شد.
🌼روز بعد معاويه سى هزار دينار جايزه قرار داد، تو بخاطر اين جايزه هنگفت برجستى و قبول كردى و اينك خود را به قصد كشتن من به اينجا رسانده اى و تو از فاميل حمير هستى .
شخص تروريست ، اقرار به راستگوئى على (ع ) نمود.
🌼على (ع ) به او فرمود: اكنون چه تصميم دارى ؟.
او گفت : از تصميم كشتن تو منصرف شدم ، اكنون مى خواهم به شام برگردم .
🌼حضرت على (ع ) به غلامش قنبر فرمود: وسائل سفر او را تكميل كن و آب و غذا به او بده و او را روانه شام كن ، قنبر فرمان على (ع ) را اجرا نمود.
🌼تروريست با كمال شرمندگى از آنهمه بزرگوارى على (ع ) به سوى شام بازگشت
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
چندماه بود دنبال کاردرمنزل میگشتم😔
اما شرایط کارکردن بیرون از خونه نداشتم 😭😞
👈سه ماه پیش اتفاقی باکانال کاردرمنزل باگوشی آشنا شدم توی زندگیم معجزه کرد الان ماهی ۳۰میلیون کارمیکنم همه انگشت به دهن موندن میگن توکه همش توی خونه هستی این پول ها ازکجامیاری😁😏🥰💃💃💃
لینکش براتون میزارم
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1459225038Ce572b86522
.
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
کار در منزل,
افرادی که به دنبال کار در منزل با گوشی هستن و شرایط کار کردن بیرون از خونه روندارن یا دنبال شغل دوم هستن
لینکش براتون میزارم
👇👇👇👇👇
servat_saz
💫🔅💫🔅💫🔅💫🔅💫
#داستان_آموزنده
🔆آسوده بخواب
🔺دو همشهرى به سفر مىرفتند . يكى هيچ نداشت و ديگرى پنج دينار با خود آورده بود . آن كه هيچ با خود نداشت، هر جا كه مىرسيد، مىنشست و مىخفت و مىآسود و هيچ بيم نداشت. آن ديگر، پيوسته مىهراسيد و يك دم از همشهرى خود جدا نمىشد.
🔺در راه بر سر چاهى رسيدند .جايى ترسناك بود و محل حيوانات درنده و دزدان . صاحب دينارها، نمىآسود و آهسته با خود مىگفت:
🔺((چكنم چكنم؟ )) از قضا، صداى او به گوش همراهش كه آسوده بود، رسيد . وى را گفت:اى رفيق!دينارهاى خود را دمى به من ده تا بنگرم. دينارها به دست او داد . دينارها را گرفت و همان دم در چاه انداخت و گفت:
🔺(( اكنون آسوده باش و ايمن بخسب و بيم به دل راه مده .)) صاحب دينارها، نخست بر آشفت و خواست كه رفيق راه را عتاب كند و غرامت بخواهد؛ اما چون به خود آمد، آرامشى در خود ديد كه بسى ارزندهتر از آن دينارها بود . پس سنگى به زير سر گذاشت و آسوده بخسبيد.
📚حكايت پارسايان، رضا بابايى
حکایت
@hkaitb
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
😳پارچه کیلویی و متری و قواره به قیمت کارخانه😳
😱پارچــه کیلویی 5000تومن😱
👌پارچه متری 10000تومن👌
🙈قواره 30000تومن🙈
👏حراجی انواع پارچه ها
https://eitaa.com/joinchat/3281125428C162f1c35ea
لینک ته طاقه👆
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
**منبع پارچه های10 تومنی و حوله 38 تومنی😍👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3281125428C162f1c35ea
**
14.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥💥سه داستان شنیدنی استاد رفیعی درباره نماز
حکایت
@hkaitb
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
🔴✅⚠️ راز لاغری یک آقای 33 ساله منتشر شده که همه رو حیرت زده کرده. ایشون توی ۴ماه موفق شدن،تقریبا ۲۷کیلو کاهش وزن اصولی داشته باشند.
(روش جدیدبدون شل پوست و برگشت وزن)
❌نیازی به داروشیمیایی نیست
🔴ضد چربی شکم✅
🔴ضد اشتها قوی✅
🔴اصلاح مزاج✅
🔴پاکسازی کبد✅
http://eitaa.com/joinchat/4237623322C446661627d
💣 زیر۱۰۰کیلو 👈 مشاهده
💣 بالای ۱۰۰کیلو 👈 مشاهده
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
چادر رنگی های سه بُعدی با طرح های جدید❤️
معتبرترین برند چادر مشکی و رنگی کشور✅
ارسال رایگان از مشهد مقدس🌺
✨از بین صد ها طرح و رنگ #چادر_رنگی خودتون رو انتخاب کنید👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4092133506Ce4fdca60a4
#داستان_آموزنده
🔆دعاى مخصوص
💥فضل بن يونس ، يكى از شاگردان امام موسى بن جعفر (ع ) گويد: آن حضرت به من فرمود، اين دعا را بسيار بخوان :
اللهم لا تجعلنى من المعارين ، ولا تخرجنى من التقصير.: خداوندا مرا از عاريت شدگان (در ايمان ) قرار مده ، و از تقصير بيرون مبر.
پرسيدم : معناى عاريت شدگان را دانستم (كه ايمانم استوار و محكم باشد نه عاريه اى ) اما معنى مرا از تقصير بيرون مبر را ندانستم ، لطفا بيان فرمائيد.
💥امام فرمود:
كل عمل تعمله تريد به وجه الله عزوجل فكن فيه مقصرا عند نفسك فان الناس كلهم اعمالهم فيما بينهم و بين الله عزوجل مقصرون .
💥يعنى : هر كارى را كه به خاطر خداوند متعال انجام دهى ، پس خود را در آن كار نزد خود، مقصر بدان ، زيرا همه مردم در كارهاشان ، بين خود و خدا تقصيركار مى باشند.
👈اين دستور، اين درس را به ما مى آموزد كه در دعا، هيچگاه غرور نورزيم بلكه در هر حال خود را مقصر بدانيم .
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb