eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
یکــمــی حرف بزن علی نمیره💔 🔳 🔸 .
🔆تحليل سخن سياسى دشمن   معاويه سخن حساب شده را در بين مردم مطرح كرد كه در ظاهر بيان ويژگيهاى اخلاقى برخى از طوايف بوده بود. او گفت : طايفه بنى هاشم انسانهايى بخشنده اند پس هر گاه فردى از بنى هاشم دست از بخشش بردارد شباهت خود را به طايفه خويش ازدست داده است . و (زبیرها) بردبارند پس هر گاه يكى از آنها بردبارى خود رااز دست بدهد شباهتى به خود ندارد. و (مخزومى ها) به تكبر معروفند و هرگاه كسى از آنها اين صفت را نداشته با شد به طايفه هود شباهت ندارد. اين سخن معاويه به امام حسن عليه السلام رسيد: حضرت فرمود: چه زيركانه سخن گفته است او خواسته است كه بنى هاشم اموال خود را ببخشند فقير گردند و اين فقر سبب ضعف آنها شود وزبيرهاى جنگ براه اندازند و سرگرم شمشير كشى گردند و يكديگر را نابود كنند و مخزومى ها با تكبر بر ديگران مورد كينه آنها گيرند ولى بنى اميه برد بارى كنند و مورد محبت مردم قرار گيرند. 📚بحارالانوار، ج 44، ص 106 و 107. حکایت @hkaitb
💢پزشکی بزرگ با زندگی سخت یکی از خان های بختیاری هر روز که فرزندانش را به مدرسه می فرستاد، خدمتکار خانه اش شخصی به نام ابوالقاسم را نیز به همراه فرزندانش می فرستاد تا مراقب آنها باشد. ابوالقاسم هر روز فرزندان خان را به مدرسه می برد و همان جا می ماند تا مدرسه تعطیل میشد و دوباره آنها را به منزل میبرد. دبیرستانی که فرزندان خان در آن تحصیل میکردند یک کالج آمریکایی یعنی همان دبیرستان البرز بود که مدیریت آن بر عهده دکتر جردن بود.دکتر جردن قوانین خاصی وضع کرده بود. مثلا برای دروغ، ده شاهی کفاره تعیین کرده بود. اگر در جیب کسی سیگار پیدا میشد یک تومان جریمه داشت! میگفت "سیگار لوله بی مصرفی است که یک سر آن آتش و سر دیگر آن احمقی است!" القصه.. دکتر جردن از پنجره دفتر کارش میدید که هر روز جوانی قوی هیکل، چند دانش آموز را به مدرسه می آورد. یک روز که ابوالقاسم در شکستن و انبار کردن چوب به خدمتگذار مدرسه کمک کرد، دکتر جردن از کار ابوالقاسم خوشش آمد و او را به دفتر فرا خواند و از او پرسید که چرا ادامه تحصیل نمیدهد؟ ابوالقاسم گفت چون سنم بالا رفته و پول کافی برای تحصیل ندارم و با داشتن سه فرزند قادر به انجام دادن این کار نیستم. دکتر جردن با شنیدن این حرفها، پذیرفت که خودش شخصا، آموزش او را در زمانی که باید منتظر بچه های خان باشد بر عهده بگیرد! او به علت استعداد بالا ظرف چند سال موفق به اخذ دیپلم شد و با کمک دکتر جردن برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و سرانجام در سن ۵۵ سالگی مدرک دکترای پزشکی خود را از دانشگاه نیویورک گرفت. و این شخص کسی نیست جزو دکتر ابوالقاسم بختیار، اولین پزشک متخصص ایران و بنیانگذار دانشکده ی پزشکی دانشگاه تهران ، و جالب این است که این مرد بزرگ تا سن ٣٩ سالگی تنها تحصیلات ابتدایی داشت! حکایت @hkaitb
💢صبروحوصله‌پيامبر(ص) روزي حضرت در مسجد با جماعتي از اصحاب نشسته و مشغول صحبت و گفتگو با آن ها بودند. كنيزكي از انصار وارد مسجد شد و خود را به پيامبر رساند. مخفيانه گوشه‌ي عباي آن حضرت را گرفت و كشيد، چون آن حضرت مطلع شد برخاست و گمان كرد كه آن دختر با ايشان كاري دارد. چون حضرت برخاست كنيز چيزي نگفت، حضرت نيز با او حرفي نزد و در جاي خود نشست. باز كنيزك گوشه‌ي عباي حضرت را كشيد و آن بزرگوار برخاست، تا سه دفعه آن كنيز چنين كرد و حضرت برخاست، و در دفعه‌ي چهارم كه حضرت برخاست آن كنيز از پشت عباي حضرت مقداري بريد و برداشت و روانه شد. اصحاب از مشاهده‌ي اين منظره ناراحت شدند و گفتند: اي كنيزك اين چه كاري بود كه كردي؟ جضرت را سه دفعه بلند كردي و هيچ سخني نگفتي، و آخرش عباي حضرت را بريدي. چرا اين كار را كردي؟ كنيزك گفت: در خانه‌ي ما شخصي مريض است، اهل خانه مرا فرستادند كه پاره‌اي از عباي پيامبر را ببرم كه آن را به مريض ببندند تا شفا يابد، پس هر بار خواستم مقداري از عباي حضرت را ببرم حيا كردمو نتوانستم. در مقابل رسول خدا(ص) بدون هيچ ناراحتيو عصبانيت، كنيزك را بدرقه كرد. 📚بحارالأنوار/ج۷۱/ص۳۷۹ حکایت @hkaitb
💢تشخیص انسان خوب شاگردی از استاد پرسید: خواهش می کنم به من بگو از کجا باید یک انسان خوب را تشخیص دهم؟ استاد جواب داد: تو نمی توانی از روی سخنان یک فرد تشخیص دهی که او یک انسان خوب است، حتی از ظاهر او هم نمی توان به این شناخت رسید. اما می توانی از فضایی که در حضور او به وجود می آید، او را بشناسی؛ چرا که هیچ کس قادر نیست فضایی ایجاد کند که با روحش سازگاری نداشته باشد. چهار صد داستان حکایت @hkaitb
💢ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﯿﺲ ! ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﯿﺴﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﺻﺮﻑ ﻣﺎﻝ ﺍﻧﺪﻭﺯﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺩﺍﺭﯾﯽ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ، ﺳﺨﺖ ﺑﯿﻤﺎﺭﺷﺪ . ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺯﻧﺶ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻣﻮﺍﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺒﺮﻡ . ﺍﻭ ﺍﺯ ﺯﻧﺶ ﻗﻮﻝ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﭘﻮﻝ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﺪ . ﺯﻥ ﻧﯿﺰ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﻨﺪ . ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﯿﺲ ﺩﺍﺭ ﻓﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻭﺩﺍﻉ ﮔﻔﺖ ... ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﮐﻔﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ : ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯿﺪ ؛ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﺮﺣﻮﻣﻢ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﻢ . ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺗﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ، ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺁﯾﺎ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺣﻤﺎﻗﺖ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩﯼ ؟ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﻗﻮﻟﻢ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﻢ ، ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺗﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺮﺩﻡ . ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻦ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻭﺟﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﺫﺧﯿﺮﻩ ﮐﺮﺩﻡ . ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭼﮑﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺒﻠﻎ ﺩﺭ ﻭﺟﻪ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺗﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ، ﺗﺎ ﺍﮔﺮ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻭﺻﻮﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﺒﻠﻎ ﺁﻧﺮﺍ ﺧﺮﺝ ﮐﻨﺪ !!! ﺷﯿﻄﺎﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ، ﺍﺳﺘﻌﻔﺎﻧﺎﻣﻪ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﮐﻼﺳﻬﺎﯼ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻗﻠﻤﭽﯽ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺻﻔﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﻪ😂 حکایت @hkaitb
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
🌟طالع متولدین هر ماه از نظر پیامبران 💞برای دریافت فال انبیا نیت کن سه صلوات بفرست و روی گزینه مورد نظر کلیک کن👇🏾 💎{{حضرت صالح 🕋 💎{{حضرت عیسی 🕋 💎{{حضرت یونس 🕋 💎{{حضرت موسی 🕋 💎{{حضرت داوود 🕋 💎{{حضرت یوسف.🕋 💎{{حضرت هارون. 🕋💎{{حضرت صالح‌‌. 🕋 💎{{حضرت یوشع 🕋 💎{{حضرت مریم. 🕋 💎{{حضرت زکریا 🕋💎 {{حضرت جرجیس 🔮اگر مشکل ازدواج و کسب و کار دارید حتما یه سر به اینجا بزنید📿📿📿📿📿📿📿
‍ ‌💢دیگی که زایید سر زا هم می‌رود در مواقعی که کسی مطلب غیر قابل قبولی را به خاطر منافع خود بپذیرد و چندی بعد از بابت همان مطلب ضرر کند از این مثل استفاده می‌کنند تا نتواند انکار و اعتراض کند. می‌گویند ملانصرالدین چند بار از همسایه‌اش دیگی قرض کرد و هر بار دیگچه‌ای داخل آن گذاشت و دیگ را پس داد. همسایه می‌پرسید دیگچه از کجا آمده؟ جواب می‌داد دیگت آبستن بود و در خانه ما بزایید. بار آخر دیگی بسیار بزرگ از همسایه به عاریت گرفت و پس نداد. همسایه به در خانه او آمد و سراغ دیگش را گرفت. پاسخ داد دیگت چند روز پیش سر زا از دنیا رفت. همسایه گفت دیگ که نمی‌میرد. ملانصرالدین پاسخ داد: دیگی که می‌تواند بزاید حتما روزی هم ممکن است سر زا بمیرد. حکایت @hkaitb
روزگار قدیم عجب صفایی داشت! مخصوص متولدین دهه ۵۰،۶۰،۷۰ امیدواریم خاطراتتون با دیدن مطالب کانال زنده بشه. https://eitaa.com/joinchat/1185677784C0f8d1179fd
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
‌ ‌پیام_ناشناس 👤 سلام ببخشید مزاحم شدم یه کانال قبلا گذاشته بودین تصاویر فوتبالی نوستالژی و گلهای بزرگان قدیمی رو میزاشت ، خیلی عالی و محشر بود میشه یبار دیگه بزارین گمش کردم 😩 🙏 بفرما عزیزم : @fifa_nostalgia
💢ادعای زنده شدن مسافری در شهر بلخ جماعتی را دید که مردی زنده را در تابوت انداخته و به سوی گورستان می‌برند و آن بیچاره مرتب داد و فریاد می‌زند و خدا و پیغمبر را به شهادت می‌گیرد که : والله، بالله من زنده‌ام! چطور می‌خواهید مرا به خاک بسپارید؟ اما چند ریش سفید که پشت سر تابوت هستند ، بی توجه به حال و احوال او رو به مردم کرده و می‌گویند : پدرسوخته ملعون دروغ می‌‌گوید، مُرده! مسافر حیرت زده حکایت را پرسید ، گفتند : این مرد فاسق و تاجری ثروتمند و بدون وارث است . چند مدت پیش که به سفر رفته بود ، چهار شاهد عادل خداشناس در محضر قاضی بلخ شهادت دادند او ُمرده و قاضی نیز به مرگ او گواهی داد . پس یکی از بزرگان شهر زنش را گرفت و یکی دیگر اموالش را تصاحب کرد . حالا بعد از مرگ برگشته و ادعای حیات می کند . حال آن که ادعای مردی فاسق در برابر گواهی چهار عادل خداشناس مسموع و مقبول نمی‌افتد این است که به حکم قاضی به ، قبرستانش می‌بریم، زیرا که دفن میّت واجب است و معطل نهادن جنازه ، شرعا جایز نیست!🌺 حکایت @hkaitb
با توجه به حمله تروریستی روز گذشته به راسک و شهید شدن ۱۲ نفر از هموطنانمان کمپین برخورد با مولوی عبدالحمید در ایتا راه اندازی شد جهت حمایت کلیک کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/3861118976C7d082fd2da