eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بدانیم✔️
‌ ‌ ‌ زنـدگی پـس از زنـدگـی این بار داستان عجیب و تکان دهنده از ماجرای مرگ موقت پژمان که باعث شد این کار زشت رو برای همیشه کنار بذاره👇 https://eitaa.com/joinchat/3339714822C0c1fb188a6 با دیدنش همه توبه کردن 😓👆
ماه آشتی با امام حسین علیه السلام مبارک☘ من پای سفره تو شدم محترم حسین 🌙 https://eitaa.com/sedzaker
🍃🌹🍃 📌 🌹السَّلامُ عَلَيْكَ يا إِمامَ الْمَسيحِ... 🍃سلام بر تو ای مولایی که بر عیسی مسیح هم امامت می کنی. سلام بر تو و برآن روزی که فرزند مریم، نمازش را به تو اقتدا خواهد کرد. 📕صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها، ص578. .
روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسه‌ی سکه‌ی مردی غافل را می دزدد هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است: خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد. دزدکیسه در پاسخ گفت: صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد آن گاه من دزد باورهای او هم بودم. واین دور از انصاف است...! حکایت @hkaitb
گویند صاحب دلی، وارد جمعی شد. حاضرین همه او را شناختند و از او خواستند که پس از انجام کارهایش آنان را پندی گوید. پذیرفت. کارهایش که تمام شد همگی نشستند و چشم‌ها به سوی او بود. مرد صاحب دل خطاب به جماعت گفت: ای مردم ! هر کس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد! کسی برنخاست. گفت: حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد! باز کسی برنخاست. گفت: شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید و برای رفتن نیز آماده نیستید حکایت @hkaitb
حکیمی گفت: اگر بیـاموزي و به آن عمـل نکنی، از دانش خـود بهره اي نـبرده اي. اگر بر آن بیفزایی، مَثـَل تو، مثـل آن مرد است که پشته اي هیزم فراهم آورد و خواست آن را بردارد. نتوانست. به زمین گذاشت و بر آن افزود. حکایت @hkaitb
مردی به سرعت و چهارنعل با اسبش می تاخت. اینطور به نظر می رسید که به جای بسیار مهمی میرفت. مردی که کنار جاده ایستاده بود فریاد زد : کجا می روی ؟ مرد اسب سوار جواب داد : نمی دانم از اسب بپرس ! این داستان زندگی خیلی از مردم است .آنها سوار بر عادتهایشان می تازند , بدون اینکه بدانند به کجا می روند . ‎‎‌‌‎‌‌‎‎‌‌‎حکایت @hkaitb
mp(2).mp3
1.06M
✍ حکایت استر و شتر حکایت @hkaitb
‌ ‌ ‌ زنـدگی پـس از زنـدگـی این بار داستان عجیب و تکان دهنده از ماجرای مرگ موقت پژمان که باعث شد این کار زشت رو برای همیشه کنار بذاره👇 https://eitaa.com/joinchat/3339714822C0c1fb188a6 با دیدنش همه توبه کردن 😓👆