eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 ویژه 📡 حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
پدر شوهر با عروس😱 یک روز پسر فریب خورده که به ماموریت رفته بود قبل از موعد مقرر به خانه برگشت و ماشین پدرش را در پارکینگ دید. از پله های طبقه بالا که اتاق خواب در آنجا بود بالا رفت و پدر و همسرش را به گونه ای در کنار هم یافت که حاکی از ارتباط حرام میان آنها داشت و هنگامی که آنها وجودش را احساس کردند طوری رفتار کردند که گویی هیچ چیز میانشان نبوده است. مهندس مهران بسیار خشمگین شد و دانست که ارتباط حرام میان همسر و پدرش وجود دارد و منتظر ماند تا پدرش.... 🔴 ادامه داستان در کانال زیر سنجاق شده👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1860501547C00e63317b1
از سخنان بهلول : کسی که راست و دروغ برای او يکی است، چاپلوس است کسی که پول مي گيرد تا دروغ بگويد، دلال است کسی که دروغ می گويد تا پول بگيرد، گدا است کسی که پول می گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد، قاضی است کسی که جز راست چيزی نمی گويد، بچه است کسی که اصلا دروغ نمی گويد، مرده است کسی که دروغ می گويد و قسم هم می خورد، بازاری است کسی که دروغ می گويد و خودش هم نمی فهمد، پرحرف است کسی که مردم سخنان راست او را دروغ می پندارند و به او می خندند، ديوانه است ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
یک دقیقه مطالعه هیچ می دانستی گیلاس ها برای رشد کردن نیازی به توجه تو ندارند؟!! همان طور که همه ی میوه ها همان طور که تمام جانوران! اصلا بودن یا نبودن تو به کجای جهان بر میخورد؟! باور کن هیچ کجا! دنیا به کارش ادامه میدهد. پس چرا انقدر همه چیز را جدی گرفته ای؟! بدبختی ما از همین جدی گرفتن ها شروع میشود! شروع تمام شاد نبودن ها و محافظه کارانه زندگی کردن ها همین جدی گرفتن هاست. و حالا محوریت زندگی ات را پول در اختیار میگیرد. حالا دیگر جای آسایش را با آرامش عوض نمیکنی. دیگر جرات نمیکنی بدون مقدمه چینی به مسافرت بروی! دیگر جرات نداری زندگی شلوغ شهری را با زندگی در روستا تعویض کنی. دیگر جرات قدم زدن زیر باران را نداری. جرات خندیدن به بازی گوشی های کودکانه در اتوبوس. جرات گریه کردن تو جرات عاشق شدن را هم نخواهی داشت. یک سر به آلبوم خاطرات اگر بزنی میفهمی که هیچ چیز این زندگی جدی نیست. ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ملتِ بی سواد ، زاده نمی شود ساخته می شود ... ! بی سوادیِ حقیقی ، ربطی به معلومات و تحصیلات ندارد ! بی سوادی یعنی ؛ شبکه ی محبوبِ اجتماعی را که باز می کنی ؛ تمامِ صفحات ، پر باشد از روزمرگیِ آدم معروف ها ، مسخره بازیِ معروف نماها ، قضاوت هایِ بی سر و ته ، و توهین هایِ شرم آور ... ! نه از مطالبِ آموزشی خبری باشد ، نه از چهار کلام حرفِ حساب ... ! بی سوادی یعنی ؛ تویِ صفحه و روی پروفایلت بنویسی ؛ به بهشت نمی روم اگر مادرم آن جا نباشد و کمی آن طرف تر ، مادرت از بی توجهی ات بغض کرده باشد بی سوادی یعنی ؛ مسیرِ تمامِ لباس فروشی و آرایشگاه هایِ شهر را از حفظ باشی ، اما حتی یک بار هم گذرت به کتابفروشی نیفتاده باشد ... این بی سوادیِ مدرن ؛ دارد فرهنگمان را از ریشه می خشکانَد حواستان هست ؟! ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
🕊🕊 شخصی نزد سقراط آمد و گفت: میدانی راجع به شاگردت چه شنیده ام؟ سقراط پاسخ داد: لحظه ای صبر کن. آیا کاملا مطمئنی که آنچه که می خواهی بگویی حقیقت دارد؟ مرد: نه، فقط در موردش شنیده ام. سقراط: آیا خبرخوبی است؟ مرد پاسخ داد: نه، برعکس. سقراط: آیا آنچه که می خواهی بگویی، برایم سودمند است؟ مرد: نه واقعا. سقراط: اگر می خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد، نه خبر خوبی است و نه حتی سودمند است، پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟ مراقب نقل قولهایمان باشیم ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
می ترسم از آدم ها آدم هایی که دست می گذارند روی تنهایی ات، مجوزِ ورود می گیرند و تنهاترت می کنند آدم هایی که سایه می اندازند روی سرت و بی تفاوت، سایه سنگین می کنند آدم هایی که ساده می گیری بودنشان را و سخت می کنند گذرِ لحظه هایت را آدم هایی که کوهِ معرفت می شوی برایشان و آنها مدام  تو را می لرزانند با آتشفشانِ بی معرفتی هاشان آدم هایی که به هزار و یک خاطره، دلبستۀ شان می شوی و آنها به یک اشاره، پاک می کنند همه گذشته ها را آدم هایی که شروع رابطه را عاشقانه و پایان رابطه را به فاجعه ختم می کنند آدم هایی که قرار بود برایت یک دوست خوب بمانند اما تاریخ مصرف زدند روی دوستی هاشان می ترسم از آدم ها آدم هایی با جیب هایی پُر از نقاب که برای هر بار سادگیِ دلت، یکی را به صورت می زنند ظاهرا خوشایندند و همین بسیار می ترساند مرا ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
مداحی آنلاین - الحمدالله که رسیدم به محرم دوباره - حمید علیمی.mp3
2.75M
🔳 استقبال 🌴الحمدالله که رسیدم به دوباره 🌴میدونم هر سال خود مادر مارو اینجا میاره 🎤 👌فوق زیبا 🔴گلچین بهترین های روز 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
پیراهن سیاه عزای تو یاحسین عشّاق را به روز جزا رو سفید کرد 🥀 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
🏴 ویژه 🏴 ویژه 📡 حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
🏴 ویژه 🏴 ویژه 📡 حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
معلم فیزیکی داشتیم که گاهی حرف‌های عجیبی می‌زد. مخصوصاً وقتی لبی تر کرده بود. یه بار گفت شب‌ها قبل از خواب سعی کنید سه دقیقه خودتون رو جای چیز دیگه‌ای بذارید. می‌گفت سه دقیقه خیلی زیاده اما با تمرکز و تمرین زیاد میشه‌ این کار رو کرد. مثلاً جای یه برگ درخت توی یه جنگل تاریک. یا جای یه سنگ وسط بیابون. یا جای یه پیر مرد آب‌زیپو که نیم‌ ساعت طول می‌کشه تا کفش‌های لعنتیش رو بپوشه. جای یه قدیس، یه روسپی، یه گربه... می‌گفت اگه مدتی این کار رو انجام بدید حس می‌کنید انگار دنیا داره توی روح‌تون نفس می‌کشه. ✍مصطفی مستور 📕 از کتاب: بهترین شکل ممکن ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📕 می‌گویند سال ها پیش در جزیره ای، آهو های زیادی زندگی میکردند. خوراک فراوان و نبود هیچ خطری باعث شد که تحرک آهوها کم و به تدریج تنبل و بیمار شده و نسل آنها رو به نابودی گذارد. برای حل این مساله تعدادی گرگ در جزیره رها شد. وجود گرگ ها باعث تحرک دوباره آهوان گردید و سلامتی به آنها باز گشت. ناملایمات، مشکلات و سختی ها هم گرگهای زندگی ما هستند که ما را قوی تر می کنند و باعث می شوند پخته تر شویم.... ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
مضرات آب یخ از دیدگاه ابن سینا ابو علی سینا: «اگه آب یخ شما را در جوانی بیمار نکند در میانسالی شما را سخت بیمار خواهد کرد» آب یخ باعث چسبیدن چربی دور عروق قلب شده و عامل انسداد 4 رگ اصلی قلب و سکته یا ایست قلبی میشه ... شاید شنیده باشید افراد جوونی که ایست قلبی میکنن و از دنیا میرن ،، علت اصلی این اتفاق بد،، نوشیدن آب یخه..... آب یخ اولین و بزرگترین علت سیروز کبد و نابودی کبد محسوب میشه چون آب یخ باعث چسبیدن چربی دور جداره کبد میشه .....و متاسفانه بالای 90 در صد کسانی که در انتظار پیوند کبد هستن قبلش به نوشیدن آب خیلی خنک عادت داشتند در کل نوشیدن آب یخ باعث از کار افتادن لوزالمعده و بیماری دیابت میشه .... آب یخ باعث از بین رفتن عاج روده و معده شده و موجب سرطان دستگاه گوارش میشه . برای سلامتی دوستانتون منتشر کنید امروز دوم تیر ماه، سالروز درگذشت «ابوعلی سینا» دانشمند، فیلسوف و ادیب بزرگ ایران زمین است. كتاب قانون «ابوعلی سینا» در زمينه‌ى پزشکی‌ نزدیک به هفتصد سال در مراکز علمی اروپا تدریس می‌‌شد. یادش گرامی ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
بقال محل اجناس تاریخ مصرف گذشته را جلوی دست میچیند، به هوای اینکه نبینی و بخری...! میوه های خوبِ میوه فروش سوا شده و دو برابر قیمت فروخته می شود...! مرغ فروش، مرغهای مانده را در پیاز می خواباند و به عنوان جوجه کباب میدهد دست مردم...! معلمِ مدرسهٔ یکی از بچه های فامیل عملاً کارش را محول کرده به والدین و یک روز در میان می آید مدرسه...! پزشک، از خانوادهٔ بیمار تصادفی، در حال مرگ، ۳میلیون پول نقد میخواهد تا برود داخل اتاق عمل...! در بانک، شش باجه وجود دارد اما کلاً یک نفر کار مردم را راه می اندازد...! صاحب مغازه با حیله و فریب و دروغ، پول شاگردش را نمیدهد یا با تاخیر میدهد ... جامعه مثل یک درخت است. ما ریشه ها و تنه ایم و مسئولین میوه و برگ... چطور از درختی که ریشه اَش پوسیده و تنه اَش آفت خورده، انتظار میوهٔ سالم داریم!؟ "تغییر" را باید از خودمان شروع کنیم، درستکار باشیم ...! .✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
عجیب نیست؟ اولین باری که دلار یهو دو برابر شد عجیب بود. دیگه عجیب نیست. اولین بیگناهی را که کشتن عجیب بود، الان دیگه عجیب نیست. اختلاس چند میلیاردی بار اولی که اتفاق افتاد عجیب بود، الان دیگه عجیب نیست. اولین داوری که پول گرفت، اولین ورزشکاری که پناهنده شد، اولین قاضی ای که رشوه گرفت، اولین بچه حزب اللهی که جاسوس موساد از کار درآمد، همه اینا یه وقتی عجیب بود، الان دیگه عجیب نیست. یه وقف کوه و صحرا مونده بود که میتونست عجیب باشه، اونم بعد از وقف دماوند دیگه عجیب نیست. میخوام بگم عجیب را هم ازمون دزدیدن. عجیب نیست؟ ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
مداحی آنلاین - یا طفل عطشان - اکبرزاده.mp3
5.14M
🔳 🌴یا طفل عطشان 🌴لب تشنه قربان 🎤 👌فوق زیبا 🔴گلچین بهترین های روز 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
ماسک، گرما، فاصله، ضدعفونی،وقت کم... روضه هایت ناز دارد؟ هر چه باشد می خرم ❤️🍁🍂🥀 🍂🥀 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
((بسم رب حسین ع )) محرم داره از راه میرسه😔 هر چی واسه محرمت میخوای بیااز اینجا بردار👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3333685270C48bbcc01d2 عکس🌌 مداحے 🎤 کلیپ و استورے 🎬 هرچقدر بہ امام حسین (ع) ارادت داری بیا اینجا و نشون بده🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋ســـــلام 🌸صبح زیبای پنج ‌شنبه‌تون بخیر 🦋در این صبح دل انگیز 🌸آرزو میکنم کلبه دلاتون 🦋هـمیشه آرام باشه 🌸و شـادی و بـرکت 🦋مثل بـاران رحـمت 🌸از آسمان براتون بباره ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📕داستانک ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺳﺶ ﺳﺮﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮ ﺁﺏ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺳﻔﺮ ﺭﻭ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩ. 15ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﻬﺮ ﺳﺎﺣﻠﯽ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ ﺣﺲ ﮐﺮﺩ… ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﺵ ﺩﯾﺪ. ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ ! ﻣﻨﻢ ﺍﻭﻟﺶ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﺵ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪﻩ ﻭﻟﯽ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﻧﺸﺪ! 😂😂 فحش بدین دیگه براتون داستان تعریف نمیکنم ها !!! ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📕 👌بسیار قابل تأمل در روزگاران قدیم باغبانی بعد از چندین سال خشکسالی ؛ باران فراوانی داشت و در نتیجه با زحمت و رسیدگی بسیار توانست محصول خوبی بدست بیاورد . بگونه ای که در تمام روستا ؛ آوازه پرباری محصولش دهان به دهان میگشت . یک روز که برای سرکشی به باغش رفته بود ؛ متوجه شد سه دزد در حالیکه هر کدام کیسه ای بر دوش دارند مشغول دزدیدن میوه های او و پر کردن کیسه هایشان هستند . نخست تصمیم گرفت سر و صدا براه اندازد تا مردم به کمکش بیایند ؛ اما دید تا آنموقع دزدان فرار کرده اند . بعد تصمیم گرفت با چوب به آنها حمله کند ؛ ولی دید آنها سه نفرند و او یکنفر . پس حریف نمیشود . بعد از اینکه تمامی راهها را با خود سبک سنگین کرد ؛ چاره ای بذهنش رسید . به آرامی به دزدان نزدیک شد و سلام کرد . دزدها ؛ متوجه شدند که وی صاحب باغ میباشد اما با پررویی ؛ به روی خود نیاوردند . با خونسردی جواب سلام باغدار را دادند . دزد اول گفت ؛ من مردی فقیرم و پولی ندارم تا برای خانواده ام میوه ای تهیه کنم . آمده ام کمی میوه برایشان ببرم . باغدار لبخندی زد و گفت خوب کاری کردی راحت باش . دزد دوم گفت من درویشم و روضه میخوانم و انعامی میگیرم . وقتی به شهر شما آمدم خیلی گرسنه بودم ؛ آمدم کمی میوه بچینم و بروم . باغدار باو هم لبخندی زد و گفت خوب کاری کردی تو هم راحت باش .‌ از دزد سوم پرسید تو چرا آمده ای ؟ دزد گفت ؛ من مامور مالیاتم . آمده ام مالیات میوه ات را بگیرم . باغدار با احترام گفت ؛ شما چرا میوه میچینید ؟ بیایید برویم ته باغ از میوه های دست چین مخصوص خودم بشما بدهم . دزد سوم که باورش شده بود با خوشحالی با باغداز همراه شد و به انباری ته باغ رفت تا میوه های دست چین بگیرد . باغدار در آنجا با ترکه اناری که داشت کتک مفصلی به او زد و دست و پایش را بست و در گوشه ای رها کرد و بسراغ دو دزد دیگر رفت . به دزدی که ادعای درویشی میکرد گفت ؛ کمی چای دم کرده ایم . خسته شدی بیا با ما چای بخور و دعایی هم در حقمان انجام بده ثواب دارد . دزد دوم هم حرف باغدار را پذیرفت و با او به ته باغ رفت . باغدار او را هم با ترکه انار کتک مفصلی زد و دست و پایش را بست و رهایش کرد و بسراغ دزد سوم رفت . او را هم در همان جا کتک مفصلی زد و دست و پایش را بست و گوشه ای رها کرد و خود بسراغ قاضی رفت و با آوردن قاضی آنها را بدست قانون سپرد . همسایگان که ماجرا را نمیدانستند با تعجب او را دوره کردند و پرسیدند : تو چگونه به تنهایی توانستی سه دزد را گرفتار کنی ؟؟ باغبان تبسمی کرد و گفت ؛ مگر نشنیده اید که میگویند : تفرقه بیانداز و حکومت کن... ‌‎‌‌‌‎‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📝 مسجدی کنار مشروب فروشی قرار داشت و امام جماعت آن مسجد در خطبه هایش هرروز دعا می کرد خداوندا زلزله ای بفرست تا این میخانه ویران شود. روزی زلزله آمد و‌ دیوارمسجد روی میخانه فرو ریخت و مِی خانه ویران شد. صاحب مِی خانه نزد امام جماعت رفت و گفت تو دعا کردی مِی خانه من ویران شود پس باید خسارتش را بدهی! امام جماعت گفت مگر دیوانه شدی! مگر می شود با دعای من زلزله بیاید و میخانه ات خراب شود! پس به نزد قاضی رفتند. قاضی با شنیدن ماجرا گفت: در عجبم که صاحب میخانه به خدای تو‌ ایمان دارد ولی تو که امام جماعت هستی به خدای خود ایمان نداری!!!!! 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
مسجد آدم کش!! در نقلی آمده است در شهر ری مسجدی بود که معروف شده بود به مسجد آدم کش! هرکس چه غریب و چه اهل همان شهر، شب را در مسجد سپری میکرد فردا جنازه او را از آنجا بیرون می آوردند! غریبه ها که از آنجا مطلع نبودند می رفتند و شب را در مسجد می خوابیدند و صبح مردم جنازه آن را بیرون می آوردند. بالاخره صبر مردم لبریز شد و تصمیم به خراب کردن مسجد گرفتند ، ولی عده ای نگذاشتند و گفتند خانه خدا را نباید خراب کرد بلکه بهتر این است شب ها در مسجد را قفل کنیم و تابلویی نصب کنیم و توضیح دهیم تا کسی وارد آن نشود! روزی دو مسافر غریبه گذرشان به شهر خورد و تابلوی مسجد را نیز دیدند ! یکی از آنها که بسیار شجاع بود تصمیم گرفت که شب را در آنجا بماند و بفهمد که ماجرای این مسجد چیست!! شب هنگام شد و هرچه دوستش التماس کرد که وارد مسجد نشو مرد به او اعتنایی نکرد و فقط گفت اگر کشته شدم خبر را به خانواده ام برسان و سپس تصمیم گرفت وارد مسجد شود...ادامه داستان👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1860501547C00e63317b1
🏴 ویژه 🏴 ویژه 📡 حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
مداحی آنلاین - هوا هوای بی قراری - مهدی رسولی.mp3
6.06M
🔳 استقبال 🌴هوا هوای بی قراری 🌴شبا شبای سوگواری 🎤 👌 🔴گلچین بهترین های روز 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️به احترام امام حسین (ع) گناه نکنیم 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔴بهترین های روز 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📝 نویسنده و سوسیالیست بزرگ ایرلندی روزی با یکی از شاگردانش در هاید پارک لندن نشسته بود. روزنامه فروشها داد میزدند : فوق العاده..............فوق العاده راجع به انقلاب اسپانیا شاگرد خواست خبر فوق العاده را بخرد ولی برنارد شاو گفت : لازم نیست من فلسفه ی آن را برای تو شرح میدهم: گوزن های کوهی معمولاً دسته دسته به چراگاه میروند و همین که سیر میشوند از خوردن باز می ایستند و با حال سستی و مستی به گردش مشغول میشوند. در این حال دسته های گرسنه دیگر از دنبال می آیند و به اینها شاخ میزنند. گوزن های سیر چون حال دفاع ندارند، ناچار عقب میروند و جای خود را به جدید میدهند و آنها هم که سیر شدند مجبورند جای خود را به گرسنگان آینده بدهند، ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin