eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 📚‍ 🤔🤔🤔 هنگامی شخصی‌ حرف بيهوده مي زند تا ديگران را فريب دهد يا سرشان را گرم كند ،در جواب این افراد می گویند "بشنو و باور مكن" شخصی خسیسی که خود را زرنگ می دانست ، تعدادي شيشه براي پنجره هاي خانه اش خریده و شيشه ها را درون صندوقي گذاشت. چشمش به مرد جواني افتاد ، به او گفت اگر اين صندوق را برايم به خانه ببري ، سه نصيحت در بين راه به تو خواهم كرد كه در زندگي بدردت خواهد خورد. باربر جوان كه تازه به شهر آمده بود ، سخنان مرد خسيس را قبول كرد. باربر صندوق را بر روي دوشش گذاشت كمي كه راه رفتند، باربر گفت : بهتر است در بين راه يكي يكي سخنانت را بگوئي. مرد خسيس که خيلي گرسنه بود كمي فكر كرد و به باربر گفت : اول آنكه سيري بهتر از گرسنگي است و اگر كسي به تو گفت گرسنگي بهتر از سيري است ، بشنو و باور مكن. باربر از شنيدن اين سخن ناراحت شد زيرا هر بچه اي اين مطلب را مي دانست . ولي فكر كرد شايد بقيه نصيحتها بهتر از اين باشد. زمانبی که بيشتر از نصف راه را سپري كردند . باربر پرسيد: خوب نصيحت دومت چست؟ مرد كه چيزي به ذهنش نمي رسيد پيش خود فكر كرد كاش چهارپايي داشتم و بدون دردسر بارم را به منزل مي بردم . يكباره چيزي به ذهنش رسيد و گفت : بله پسرم نصيحت دوم اين است ، اگر گفتند پياده رفتن از سواره رفتن بهتر است ، بشنو و باور مكن. باربر خيلي ناراحت شد و فكر كرد ، نكند اين مرد مرا سر كار گذاشته ولي باز هم چيزي نگفت. ديگر نزديك منزل رسيده بودند كه باربر گفت: خوب نصيحت سومت را بگو، اميدوارم اين يكي بهتر از بقيه باشد. مرد از اينكه بارهايش را مجاني به خانه رسانده بود خوشحال بود و به مرد گفت : اگر كسي گفت باربري بهتر از تو وجود دارد ، بشنو و باور مكن مرد باربر خيلي عصباني شد و هنگامي كه مي خواست صندوق را روي زمين بگذارد آنرا ول كرد و صندوق با شدت به زمين خورد ، بعد به مرد خسيس رو كرد و گفت اگر كسي گفت كه شيشه هاي اين صندوق سالم است ، "بشنو و باور مكن" 📚حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
‍ 📚‍ 🤔🤔🤔 هنگامی شخصی‌ حرف بيهوده مي زند تا ديگران را فريب دهد يا سرشان را گرم كند ،در جواب این افراد می گویند "بشنو و باور مكن" شخصی خسیسی که خود را زرنگ می دانست ، تعدادي شيشه براي پنجره هاي خانه اش خریده و شيشه ها را درون صندوقي گذاشت. چشمش به مرد جواني افتاد ، به او گفت اگر اين صندوق را برايم به خانه ببري ، سه نصيحت در بين راه به تو خواهم كرد كه در زندگي بدردت خواهد خورد. باربر جوان كه تازه به شهر آمده بود ، سخنان مرد خسيس را قبول كرد. باربر صندوق را بر روي دوشش گذاشت كمي كه راه رفتند، باربر گفت : بهتر است در بين راه يكي يكي سخنانت را بگوئي. مرد خسيس که خيلي گرسنه بود كمي فكر كرد و به باربر گفت : اول آنكه سيري بهتر از گرسنگي است و اگر كسي به تو گفت گرسنگي بهتر از سيري است ، بشنو و باور مكن. باربر از شنيدن اين سخن ناراحت شد زيرا هر بچه اي اين مطلب را مي دانست . ولي فكر كرد شايد بقيه نصيحتها بهتر از اين باشد. زمانبی که بيشتر از نصف راه را سپري كردند . باربر پرسيد: خوب نصيحت دومت چست؟ مرد كه چيزي به ذهنش نمي رسيد پيش خود فكر كرد كاش چهارپايي داشتم و بدون دردسر بارم را به منزل مي بردم . يكباره چيزي به ذهنش رسيد و گفت : بله پسرم نصيحت دوم اين است ، اگر گفتند پياده رفتن از سواره رفتن بهتر است ، بشنو و باور مكن. باربر خيلي ناراحت شد و فكر كرد ، نكند اين مرد مرا سر كار گذاشته ولي باز هم چيزي نگفت. ديگر نزديك منزل رسيده بودند كه باربر گفت: خوب نصيحت سومت را بگو، اميدوارم اين يكي بهتر از بقيه باشد. مرد از اينكه بارهايش را مجاني به خانه رسانده بود خوشحال بود و به مرد گفت : اگر كسي گفت باربري بهتر از تو وجود دارد ، بشنو و باور مكن مرد باربر خيلي عصباني شد و هنگامي كه مي خواست صندوق را روي زمين بگذارد آنرا ول كرد و صندوق با شدت به زمين خورد ، بعد به مرد خسيس رو كرد و گفت اگر كسي گفت كه شيشه هاي اين صندوق سالم است ، "بشنو و باور مكن" 📚حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin