eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
moghaddam-ghadir-4.mp3
6.36M
نجف شیرینه مهرش به دلم میشینه #عید غدیر 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚✨ ڪرده ام نذرے چشمانِ تو امسالم را اَحسنُ الحال نما با نگهٺ حالم را زده ام دسٺِ تَفأل بہ دلِ دیوانٺ بہ ظهورِ گـلِ زهرا برسان فالم را 🌷تعجیل در فرج مولامون صلوات 💔 🌷
✨﷽✨ 🌼گناهکاران را مژده بده و درستکاران راستگو را بترسان ✍امام جعفر صادق (علیه السلام)فرمودند: دو مرد وارد مسجد شدند، یکی از آنها عابد بود و دیگری گنهکار وقتی که از مسجد بیرون آمدند، 👈🏻 مرد گنهکار، مؤمن راستین بیرون آمد 👈🏻ولی مرد عابد، فاسق گنهکار بیرون آمد! از این رو که عابد وقتی وارد مسجد شد، به عبادت خود می بالید و در اندیشه خود به عبادتش مغرور بود، ولی گنهکار در فکر پشیمانی از گناه و طلب آمرزش گناهانش از خدا بود. خداوند به حضرت داود (ع) خطاب کرد: (بشر المذنبین و انذر الصدیقین) [گناهکاران را مژده بده و درستکاران راستگو را بترسان] حضرت داود (ع) عرض کرد: چگونه گناهکاران را مژده بدهم و درستکاران را بترسانم؟! خداوند فرمود: به گناهکاران مژده بده که من پذیرای توبه و بخشنده گناه هستم و درستکاران را بترسان که به اعمال خود، مغرور و خودبین نشوند. زیرا بنده ای نیست که او را به پای حسابرسی بکشم، مگر اینکه بر اثر ناخالصی های عبادتش به هلاکت بیفتد 📚اصول كافي ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
🌹داستان آموزنده🌹. مردی چهار پسر داشت؛ او هر کدام از آنها را در فصلهای مختلف به سراغ درخت گلابی‌ای فرستاد که در فاصله‌ای دور از خانه‌یشان روییده بود؛ پسر اول را در زمستان فرستاد؛ دومی را در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز. سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند. . پسر اول گفت: چه توصیفی از درختی خشک و مرده و زشت میتوان داشت؟!. پسر دوم گفت: اتفاقا درختی زنده و پر از امید شکفتن بود. پسر سوم گفت: درختی بود سرشار از شکوفه‌های زیبا و عطرآگین و باشکوهترین صحنه هایی بود که تا به امروز دیده‌ام. پسر چهارم گفت: درخت بالغی بود که بسیار میوه داشت و پر از حس زندگی بود. . پدر لبخندی زد و گفت: همه شما درست میگویید، اما زمانی می‌توانید توصیف زیبایی از زندگی درخت و انسان داشته باشید که تمام فصلها را در کنار هم ببینید. 🌹اگر در زمستانهای زندگی تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از دست می‌دهید و کل زندگیتان تباه می‌شود. و در خوشبها و زیباییهای زندگی همیشه به خاطر داشته باشیم که حال دوران همیشه یکسان نیست... طوری زندگی کنیم که اگر زمستان آن رسید از آنچه بوده ایم لذت ببریم.🌹 ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
◍⃟🌴◍⃟🌴 ❤️ 📚🌹 👈 *داستان پسری که میخواست از شر مادر خلاص شود*: روایت شده بود که پسری بود که می خواست از شر مادر پیر خود خلاص شود ، بنابراین او را بر دوش خود گرفت و او را به کوهی برد تا در آنجا بمیرد و در راه خود از میان جنگل ها و درختان در جاده های درخشان عبور کرد و مادرش بر روی شانه خود شاخه ها و برگ های درختان را برید و آنها را به جاده انداخت! 🌺 🌸 پسر مادر خود را در کوه رها کرد و شروع به بازگشت به تنهایی کرد ، اما با حیرت و تحیر ایستاد و فهمید که راه خود را گم کرده است. مادرش او را با مهربانی و دلسوزی صدا كرد و به او گفت: "ای پسرم ، از ترس اینكه در بازگشت راهت را گم نكنی ، من شاخه ها و برگ ها را در راه می انداختم تا در مسیر برگشت مسیرهای آنها را دنبال كنی و به سلامت بر گردی!... 🌺 🌸 پسرم در امان خدا باش. "اشک در چشمان پسر جاری شد و او به خود بازگشت و مادر خود را به خانه با احترام برد. 🌹👈شگفت آور است که پسرش به مرگ او فکر می کند در حالیکه او به سلامتی او فکر می کند. او همیشه مادر است. با قلب دوست داشتنی خود ، چه مهربانی بزرگی است 🌺 🌸 مادرجان گلم تو تاج سری ‌‌‌‌‌ ‎ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌼 مثال مرگ، برای شایستگان 🌼 ✍شخصی از امام جواد (علیه السلام) پرسید، چرا عده ای از مسلمانان از مرگ هراسانند و آن را ناخوش دارند. امام جواد (علیه السلام) فرمود: زیرا آنها مرگ را نمی شناسند از این رو آن را خوش ندارند. اگر آن را می شناختند و از دوستان خدا بودند، آن را دوست داشتند، و می دانستند آخرت برای آنها، بهتر از دنیا است. سپس امام جواد (ع) برای روشن نمودن مطلب، این مثال را زد و به او فرمود: چرا کودک و دیوانه، دوائی را به حال او سود دارد و موجب تسکین درد آنها می شود، دور می کنند و نمی خورند؟ امام جواد (ع) فرمود: سوگند به کسی که محمد (ص) را به حق مبعوث کرد، کسی که خود را برای مرگ، آماده کامل کند، فایده آن مرگ برای او از فایده این دارو برای بیمار بیشتر است، آگاه باشید، اگر آنها (که خود آماده کرده اند) می دانستند که مرگ برای آنها پلی به سوی نعمتهای الهی است، با علاقه ای بیش از علاقه خردمند بیدار، به دارو، برای دفع آفات و تحصیل سلامتی، آن مرگ را می طلبیدند. نیز روزی امام جواد (ع) به بالین بیماری از یارانش رفت، دیدی گریه می کند و در مورد مرگ بی تابی می کند، امام جواد (ع) به او فرمود: ای بنده خدا! از این رو از مرگ می ترسی که آن را نمی شناسی، هرگاه بدنت پر از چرک گردد، و زخمها و بیماری های پوستی بردارد تو بدانی که اگر به حمام بر وی و بدن خود را شستشو بدهی، همه آنها چرکها و زخمها، برطرف می گردد، آیا با علاقه به حمام برای شستشو می روی؟ و یا به حمام رفتن را دوست نداری؟ بلکه دوست داری که آن چرکها و زخمها در بدنت بماند؟ او عرض کرد: ای فرزند رسول خدا(ص)، دوست دارم که به حمام بروم. امام جواد (ع) فرمود: فذالک الموت هو دللک الحمام... آن مرگ همان حمام است، و آخرین مرحله برای زدایش گناهانت و پاکی از پلیدی معصیت هایت می باشد پس هرگاه بر مرگ وارد شدی و از آن گذشتی، و از هر گونه غم و اندوه و رنج و نجات می یابی و به هر گونه سرو و شادی می رسی. در این هنگام آن بیمار، آرامش یافت و بیانات امام جواد (علیه السلام) او را با نشاط نمود و تسلیم مرگ گردید، چشمش را فرو خوابانید و از دنیا رفت. 📚 معانی الاخبار صدوق، ص290 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
📌از عليه السلام سوال شد: چرا امام زمان عليه السلام را «منتظَر» مى نامند؟ 📌امام جواد علیه‌السّلام فرمودند: «چون او را غيبتي است طولاني كه در آن زمان انتظار ظهور او را دارند، و شبهه منكر وجود حضرت مى شوند، نام و ياد او را به استهزاء و مى گيرند، گروهى به براي ظهور تعيين مى كنند، كسانى كه عجله كنند مى شوند، و اهل تسليم پيدا مى كنند.» 📚كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2،ص 378 ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
🔥حکایت مرگ شاگرد فضیل بن عیاض: سه چیز مرا عاقبت به شر کرد ...... 💠نقل شده است که فُضیل بن عیاض که یکی از مردان طریقت است شاگردی داشت که داناترین شاگردان او محسوب می شد؛ روزی مریض شد و زمان احتضار او فرا رسید. فُضیل به بالین او آمد و نزد سر او نشست و شروع کرده به خواند سوره «یس». آن شاگرد محتضر گفت: این سوره را مخوان ای استاد؛ فضیل ساکت شد و به او گفت: بگو «لا اله الاّ الله»، گفت: نمی گویم چون من بیزارم از آن، و با همین حال مُرد 💠فضیل از مشاهده این حال بسیار ناراحت شد و به منزل خود رفت و بیرون نیامد؛ تا اینکه او را در خواب دید که او را به سوی جهنم می کشند. 💠از او پرسید که تو داناترین شاگردان من بودی، چه شد که خداوند معرفت را از تو گرفت و به عاقبت بد مردی؟ 💠گفت: به خاطر سه چیز که در من بود: 🔸«اول سخن چینی کردن؛ 🔸دوم حسد بردن؛ 🔸سوم آنکه من بیماریی داشتم وبه طبیبی مراجعه کرده بودم و او به من گفته بود که هر سال یک قدح شراب بخور، اگر نخوری این بیماری در تو باقی خواهد ماند. من نیز بر حسب سخن آن طبیب شراب می خوردم. به این سه چیز که در من بود عاقبت من بد شد و به آن حال مُردم» 📚منازل الاخره حاج شیخ عباس قمی ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
🌹 روزی حضرت موسی علیه السلام در حین مناجات به پروردگار عرض کرد: خدایا می‌خواهم همنشینی را که در بهشت دارم ببینم که چگونه شخصی است! جبرئیل بر او نازل شد و گفت: ای موسی، قصابی که در فلان محل است همنشین توست. حضرت موسی به درب دکان قصاب رفت، دید جوانی شبیه شبگردان مشغول فروختن گوشت است. تا شب چیز خاصی از او‌ ندید. شب که شد جوان مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل به راه افتاد. موسی تا درب منزلش همراهش رفت و به او گفت: مهمان نمی‌خواهی؟ گفت: بفرمائید‌. آنگاه جوان غذائی تهیه نمود و زنبیلی از طبقه فوقانی به زیر آورد، پیرزنی بسیار کهنسال را از درون زنبیل بیرون آورد و او را شستشو داد و غذا را با دست خویش به او خورانید. هنگامی که خواست زنبیل را به جای اول بیاویزد پیرزن کلماتی که مفهوم نبود به زبان آورد؛ بعد جوان برای حضرت موسی علیه السلام غذا آورد و خوردند. موسی علیه السلام سوال کرد حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟ عرض کرد: این پیرزن مادر من است، چون وضع مادی‌ام خوب نیست که کنیزی برایش بگیرم خودم او را خدمت می‌کنم. پرسید: آن کلماتی که به زبان جاری کرد چه بود؟ گفت: هر وقت او را شستشو می‌دهم و غذا به او می‌خورانم می‌گوید: خدا ترا ببخشد و همنشین و هم درجه حضرت موسی علیه‌السلام در بهشت کند. موسی فرمود: ای جوان بشارت می‌دهم به تو که خداوند دعای او را درباره‌ات مستجاب گردانیده و جبرئیل به من خبر داد که در بهشت تو همنشین من هستی. پ.ن: مهم نیست چه جایگاهی داریم؛ مهم آن است در جایگاهی که خداوند ما را قرار داده بهترین باشیم. پ.ن2: تا حالا به اين فكر کرده‌ایم که چرا نگاه به دریا عبادت است؟! آیا به خاطر این است که ما را به یاد بزرگی و عظمت خداوند می‌اندازد یا دلایل دیگری هم دارد؟! ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
🌹 مرد ثروتمندی با لباس‌های پاکیزه و تمیز خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و نشست. بعد از او مرد فقیری با لباس‌های کهنه و مندرس وارد شد و پهلوی همان ثروتمند نشست. ثروتمند لباس آراسته خود را از کنار مستمند تازه وارد جمع کرد. پیامبر فرمودند: ترسیدی لباست را کثیف نماید؟ عرض کرد: خیر. پرسید: پس برای چه این عمل را انجام دادی؟ (با حال شرمندگی) گفت: مرا همنشینی(نفسی) است که هر کار خوب را در نظرم بد و هر کار بد را در نظرم خوب جلوه می‌دهد؛ (و ادامه داد): یا رسول الله حاضرم نصف مال خود را برای کیفر عملم به او ببخشم. پیامبر به فقیر فرمودند: آیا می‌پذیری؟ عرض کرد: نه یا رسول الله. ثروتمند گفت: چرا؟ گفت: می‌ترسم آنچه را از تکبر و خودپسندی تو را فرا گرفته، مرا هم فرا گیرد. ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘