هدایت شده از خانواده با نشاط ما
🚷 ۲ دختر ۱۷ و ۱۵ ساله به جرم گذاشتن یک عکس در اینستاگرام به ۱۲۰ سال حبس محکوم شدن واقعا که خیلی بی حیان‼
‼️ دیدن عکس شرم آور👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2094530851C7dc7ef393e
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
اگه جنبه داری بزن رو خانومه😂👻👇🏿
////////\\\\\\\
////☆☆☆☆\\\
/////(👁 | 👁)\\
\_ 👄_/
🖐 / \
\ \/ \
\ /| | |
\_/ | / | |
17 ساله ها حملههههه👀🔞☝️🏻
#داستان_آموزنده
🔆شهید مطهری و نماز شب
آيت الله العظمى منتظرى (مدظله ) در ضمن مصاحبه اى با خبرگزارى صدا و سيماى جمهورى اسلامى در مورد استاد شهيد آيت الله مرتضى مطهرى چنين فرمود:
من با آن مرحوم ، حدود چهل سال رفاقت و دوستى داشتم ، و غالبا كه در قم بودند، هم بحث بوده و مراوده داشتيم ، و ايشان از همان اوائل طلبگى ، مقيد به تهجد و نماز شب بودند، و به من هم اصرار مى كردند كه نماز شب بخوان ، و من تنبلى كرده و گاهى عذر مى آوردم كه آب حوض مدرسه ، كثيف و براى چشم من خوب نيست ، و ايشان (شهيد مطهرى ) مى گفتند: من از رودخانه آب مى آورم ، تا شبى خوابيده بودم و در خواب ديدم جناب عثمان بن حنيف استاندار حضرت امير (عليه الصلاة والسلام ) برايم از طرف آنحضرت ، نامه اى آورده ، تعجب كردم ، و در همين حال ، صداى در حجره ، مرا از خواب بيدار كرد، برخاستم ديدم مرحوم مطهرى ، ظرف آبى آورده كه برخيز و نماز شب بخوان !.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
🔅#پندانه
✍️ آدمهای شجاع حرکت میکنند
🔹آدمهای زیادی را دیدهام که بیجرئتند. نشستهاند گوشهای و مدام فکر میکنند اگر فقط یکی از رویاهایشان را دنبال میکردند،
چقدر خوشبختتر از این بودهاند.
🔸بعضیها اما باجرئتند و شجاع! مردانه پای رویاهایشان میمانند و خودشان را مسئول رسیدن میدانند.
🔹اینها، همانهایی هستند که وقتش برسد، خودشان را از هرچه باید و نباید جدا میکنند و با یک کولهپشتی، راهی رسیدن به هر آنچه در دل دارند، میشوند!
🔸اینها همانهایی هستند که وقتش برسد، یک دفعه و ناگهانی از تمام تعلقاتشان دل میکنند.
🔹اینها همانهایی هستند که دو روز دنیا را نمینشینند و غصه نرسیدنهایشان را نمیخورند.
🔸اینها همان آدمهای شجاع قصهها هستند که واقعی واقعی میشوند.
🔹اینها همانهایی هستند که رفتن را بلدند.
حکایت
@hkaitb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایات تکان دهنده از شهدا ۵۱۱
روایتی عجیب از یک شهید فرانسوی
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆استاندار پلید
وليد عقبة بن ابى معيط، گر چه در ظاهر به اسلام گرويده بود، ولى از نخست شخص بى مبالات و منحرف بود، و چون با عثمان ، خويشاوندى داشت ، عثمان در زمان خلافت خود او را استاندار كوفه نمود.
يكى از گناهان او، شرابخورى بود، حتى يكبار شراب خورد، و در نماز صبح امام جماعت شد و در حالت مستى چهار ركعت نماز خواند.
مردم كوفه او را در حال مستى ديدند، انگشترش را از دستش بيرون آوردند، نفهميد، او را به مدينه نزد عثمان آوردند و جريان را گزارش دادند و گواهى دادند كه او شراب خورده است .
عثمان ، او را تحت نظر خود حفظ كرد و هيچكس جرئت ننمود كه بر او حد شرابخورى (80 تازيانه ) جارى كند.
حضرت على (علیه السلام ) تازيانه اش را برداشت و نزد وليد رفت ، وقتى نزديك شد، وليد به آنحضرت ناسزا گفت ، و مى رميد، على (ع ) او را گرفت و نقش بر زمين نمود و تازيانه اش را بلند كرد كه بر او بزند.
عثمان به على (ع ) گفت : تو حق ندارى با او (وليد) چنين كنى ؟
اميرمؤمنان (علیه السلام ) در پاسخ فرمود: حقى بالاتر از اين دارم ، چرا كه او گناه كرده ، و از اجراى حق خدا (حد) ممانعت مى نمايد...
سرانجام وليد از استاندارى كوفه ، طرد شد و بجاى او سعيدبن عاص تعيين گرديد.
هنگامى كه سعيد، وارد كوفه شد، از رفتن به بالاى منبر خوددارى نمود، و گفت : بايد منبر را بشوئيد، چرا كه وليد شخصى پليد و ناپاك و نجس بود.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆رفیق راز
پس از جنگ حنين (كه در سال هشتم هجرت واقع شد) مسلمانان به فرمان پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) براى سركوبى شورشيان طائف ، به سوى آنها رفتند، سرانجام آنها داخل قلعه محكم طائف شدند، و بيش از ده روز در درون قلعه بودند.
پس از محاصره قلعه طائف توسط مسلمين ، پيامبر (ص ) به على (ع ) فرمان داد تا با جمعى به سوى سپاه خثعم كه در آنجا بودند برود و با آنها نبرد كند و بتهائى را كه در دسترس او قرار مى گيرد بشكند.
حضرت على (علیه السلام ) به سوى سپاه رفت ، شخصى بنام شهاب در صبحگاه از دشمن به ميدان تاخت ، و مبارز طلبيد، على (علیه السلام ) قهرمانانه به او حمله كرد و او را كشت ، و سپاه دشمن را پراكنده نمود و شكست داد، و بتهاى آنها را فرو ريخت ، سپس به حضور پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) آمد و گزارش كار را داد و با هم مدتى خصوصى صحبت كردند.
جابر مى گويد: عمر بن خطاب (از روى اعتراض ) به رسول اكرم (ص ) گفت : آيا با على (علیه السلام ) رازگوئى مى كنى نه با ما؟!.
پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) در پاسخ عمر فرمود: ما انا انتجيته ولكن الله انتجاه : من با او راز نمى گويم بلكه خداوند با او راز مى گويد يعنى اين ويژگى را خدا به على (علیه السلام ) داده است .
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆اخلاص و وارستگی
در جنگ جمل كه در سرزمين بصره ، بين سپاه على (علیه السلام ) و سپاه عايشه بسال 36 هجرى درگرفت ، اميرمؤمنان على (علیه السلام ) براثر شدت حمله هاى پى در پى ، چندين بار، شمشيرش خم گرديد، و هر بار بر مى گشت و شمشسير را راست مى نمود و سپس حمله مى كرد، اصحاب و فرزندان و مالك اشتر به آنحضرت عرض كردند: جنگ را به ما واگذار ولى حضرت ، جوابى نمى داد.
تا اينكه يكبار همچون شير خروشيد و حمله قهرمانانه كرد و جمعيت دشمن را درهم ريخت ، و سپس بازگشت ، در اين وقت ، اصحاب همان پيشنهاد را تكرار كردند كه جنگ را به ما واگذار و افزودند: ان تصب يذهب الدين : اگر آسيب ببينى ، دين اسلام از بين مى رود.
امام على (علیه السلام ) در پاسخ فرمود: والله ما اريد بما ترون الا وجه الله والدار الاخرة : سوگند به خدا، فقط براى خدا و آخرت (و تقويت دين ) مى جنگيم و تنها براى خدا نبرد مى كنم و خشنودى او را مى خواهم .
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆غوغاى قيامت
روايت شده : عايشه (يكى از همسران رسول خدا(صل الله علیه وآله و سلم ) از آنحضرت پرسيد: مردم در روز قيامت چگونه محشور مى شوند؟!.
پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) فرمود: آنها عريان و پابرهنه محشور مى گردند؟.
عايشه (با اضطراب ) گفت : واسواءتاه (واى از آبرويم ) سرانجام پيامبر (صصل الله علیه وآله و سلم ) به او فرمود: ولى آنچنان مردم به خود مشغولند و در فكر خود هستند كه توجهى به غير خود دارند، سپس اين آيه (37 عبس ) را قرائت كرد: لكل امرء يومئذ شاءن يغنيه : در روز قيامت هر شخصى داراى شاءن و كارى است كه او را از ديگران مشغول و غافل نموده است .
فريدالدين عطار براى مجسم نمودن گرفتارى سخت قيامت حكايت موش و گربه اى را كه در روى تخته پاره كشتى بر روى امواج آب دريا قرار گرفته اند به شعر درآورده ، و آن را به عنوان مثال ذكر مى كند، آنجا كه گويد:
كشتيى آورد در دريا شكست
تخته اى زان جمله بر بالا نشست
گربه و موشى در آن تخته بماند
كارشان با همديگر پخته بماند
نه زگربه ، موش را روى گريز
نه به موش ، آن گربه را چنگال تيز
هر دوشان از هول درياى عجب
در تحير بازمانده خشك لب
در قيامت نيز اين غوغا بود
يعنى آنجا، نى توونى ما بود
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
حامد آهنگی بازم ترکوند 🤣🤣🤣
👻👻 عجب بشری این مرد 👻
تیکه های نایاب برنامه شباهنگ 😁👇
https://eitaa.com/joinchat/1757806839C1fe1932a42
ایسگاه گرفتن های حامد 😂👇
https://eitaa.com/joinchat/1757806839C1fe1932a42
لامصب چه تیکه هایی میندازه🤭 ☝️
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
عصل لامصب 🤣😈👇🏿
عجب چیزیه 💦🚷
بزن روش 👇👇
🍀 🧠🧠
🧠🧠🧠
🧠🧠🧠🧠
🧠🧠🏴🏴
🧠🧠🧠🧠
🧠🧠☁️☁️
🧠🧠⌚️⌚️
🧠🧠☁️☁️
🧠🧠🧠🧠🧠
🧠🧠🔨🥿🥿🥿
🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠
🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠
🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠
🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠
🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠
🍀🍀🧠🧠🍀🍀🍀🍀🍀🍀
👾🍀🧠🧠🍀🍀🍀👾👾👾
👾👾🍀🍀🍀🍀🍀🍀👾
🍀🍀 🍀🍀
🧠 🧠
❌ورود افراد کم سن و با ادب ممنون 🚷