#داستان_آموزنده
🔆خاطره اى از اولين منبر
هنگامى كه رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) با ياران اندك به مدينه مهاجرت نمودند، در آغاز چون مسلمانان ، كم ، بودند، پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) هنگام سخنرانى ، بر ستون مسجد (كه ستونى از نخل خرما بود) تكيه مى داد، و به ارشاد مردم مى پرداخت ، ولى وقتى كه جمعيت مسلمين ، بسيار شدند، به دستور پيامبر (ص ) يك منبر سه پله اى ساختند تا هنگام سخنرانى ، بالاى منبر رود، روز جمعه فرا رسيد، مسلمانان در مسجد مدينه جمع شدند، پيامبر (ص ) براى اولين بار از پله هاى آن منبر بالا رفت .
در اين هنگام ، فرياد ناله از تنه درخت خرما (كه ستون مسجد و تكيه گاه قبلى پيامبر (ص ) بود) بلند شد، همانند ناله شترى كه از بچه خود جدا شده ، آه و ناله مى كرد كه همه حاضران آن ناله را شنيدند، و اين ناله بخاطر فراق بود، كه پيامبر (ص ) ديگر هنگام سخن گفتن به آن تكيه نمى كند.
عجيب اينكه : پيامبر (ص ) هنگامى كه بالاى منبر رفت ، سه بار گفت : آمين .
روشن است كه كلمه آمين (خدايا به استجابت برسان ) در پايان دعا يا نفرين ، گفته مى شود، و در اينجا اين سؤال در ذهن حاضران آمد كه چرا پيامبر (ص ) آمين گفت ، ولى طولى نكشيد كه پاسخ اين سؤال روشن گرديد و آن اين بود كه پيامبر (ص ) وقتى بالاى منبر رفت ، از جبرئيل سه نفرين شنيد (كه ديگران اين صدا را نمى شنيدند).
پيامبر (ص ) شنيد كه جبرئيل مى گويد: خدايا لعنت كن (يعنى رحمتت را دور كن ) بر عاق والدين (كسى كه پدر و مادرش را ناراضى مى كند) فرمود: آمين ، سپس شنيد، جبرئيل عرض كرد: خدايا لعنت بفرست بر كسى كه ماه مبارك رمضان بر او بگذرد و او از رحمت و آمرزش الهى محروم گردد.
پيامبر (ص ) فرمود: آمين .
از آن پس ، شنيد جبرئيل گفت : خدايا لعنت كن كسى را كه نام تو (رسول خدا) را بشنود و صلوات نفرستد، پيامبر (ص ) گفت آمين .
با توجه به اينكه آمين پيامبر (ص ) مورد قبول و استجابت خدا است ، اين حديث هشدار خطيرى است كه در مورد عدم احترام به پدر و مادر، و محروميت از آنهمه بركات سرشار ماه رمضان ، و درود نفرستادن بر پيامبر (ص ) هنگام شنيدن نام آنحضرت ، به ما مى دهد، و مى آموزد كه در اين سه موضوع ، توجه كامل داشته باشيم ، و حق آنرا بخوبى ادا كنيم .
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
بانوى قهرمان
در جنگ تحميلى ايران و عراق ، يكى از رزمندگان جان بركف و رشيد اسلام ، در ميدان نبرد با صداميان كافر، آنچنان مجروح گرديد كه دو پاى خود را از دست داد، او مدت طولانى در بيمارستان بسترى بود، كم كم پدر و مادرش مطلع شدند، به بيمارستان براى عيادت او آمدند، آن رزمنده ، همسر نيز داشت ، ولى هنوز جريان را به او اطلاع نداده بودند، او و پدر و مادرش ، فكر مى كردند كه شايد همسر از موضوع قطع پاهاى شوهرش آگاه شود، و ناراحت گردد و بناى ناسازگارى بگذارد.
مدتها گذشت سرانجام به همسر آن رزمنده جانباز خبر دادند كه شوهرت در جبهه مجروح شده و در فلان بيمارستان است .
اين بانو همراه بعضى از بستگان براى عيادت ، به بيمارستان روانه شده ، وقتى كه در كنار تخت ، با شوهرش احوالپرسى كرد، شوهر رزمنده اش پس از گفتارى ملافه را كنار زد و گفت : دو پايم قطع شده است ، حالا شما نظرتان هر چه هست آزادى ؟.
همسر آن رزمنده ، نه تنها از اين پيش آمد احساس حقارت نكرد، بلكه با كمال سربلندى ، قهرمانانه گفت : عزيزم ! هيچ اشكال ندارد، در راه خدا بوده است ، تا امروز تو كار كردى و ما خورديم ، و از امروز به بعد من كار مى كنم و با هم مى خوريم ، هيچ ناراحت مباش .
هزاران درود بر اين بانوى رشيد و با شهامت ، و هزاران رحمت بر آن شير مادرى كه چنين فرزندى پروراند، و بر آن مكتبى كه چنين شاگردى به جامعه تحويل داد.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆دنياى فانى
يحيى برمكى نخست وزير هارون الرشيد (پنجمين خليفه عباسى ) بود، و آنچنان اختيارات اموال مملكت اسلامى را بدست گرفته بود كه گوئى همه چيز براى او است ، او براى خود يك ساختمان بسيار وسيع و عالى از بيت المال در بغداد ساخت و پول هنگفت و بى حسابى صرف آن كرد، تا به پايان رسيد.
هنگامى كه مى خواست به آن منزل منتقل شود، همه منجمين را دعوت كرد، تا ساعت نيك را در مورد انتقال از منزل قبل به منزل نو تعيين كنند، منجمين به اتفاق راءى ساعتى نيكو را كه مقدارى از شب مى گذشت ، تعيين كردند و گفتند اين ساعت ساعت سعد است .
يحيى برمكى در آن ساعت مخصوص با غلامان و خدمتكاران ، اثاثيه خانه را منتقل نموده و خود نيز به سوى منزل نو و مجلل رهسپار شد، شب در كوچه هاى خلوت به سوى منزل مى رفت ، ناگهان ديد، مردى ايستاده و اين شعر را مى خواند:
تدبر بالنجوم ولست تدرى *** ورب النجم يفعل مايشاء
يعنى : تو به ستارگان و حرف منجمين دقت مى كنى ، ولى نميدانى و توجه ندارى كه پروردگار ستارگان آنچه كه خواست انجام خواهد داد.
يحيى اين شعر را به فال بد گرفت ، گوينده آن شعر را به حضور طلبيد و از او پرسيد: منظور تو از خواندن اين شعر چه بود؟.
او گفت : اين شعر ناخودآگاه به خاطرم آمد و بر زبانم جارى شد وگرنه غرض و نظرى نداشتم .
اين پاسخ ، اثر سوء بيشتر در ذهن يحيى گذاشت و او بيشتر ناراحت گرديد.
چند ماهى بيشتر نگذشت كه بر اثر امورى ، هارون بر برمكيان غضب كرد، و آنها را شديدا مورد خشم قرار داد، و دستور داد خانه هاى آنها را ويران كردند و وضع آنها به گونه اى شد كه تارومار و دربدر گشتند، و همين خانه مجلل يحيى نيز ويران شد و حسرتش براى او باقى ماند.
بلبل آندم كه در نوا گردد
گويدت اين جهان فنا گردد
برخلايق ستم مكن زيرا
زير اين چرخ و گنبد مينا
دست غيبى هميشه در كار است
محتسب دمبدم ببازار است
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
🔅#پندانه
✍️ انتظار روزهای آینده، لذت امروز را از یادت نبرد
🔹برگهای کاهو را یکییکی جدا میکرد تا به ته آن برسد.
🔸با خود میگفت:
حتما آخرش خیلی خوشمزهتر است.
🔹وقتی به آخرش رسید با کمال تعجب متوجه شد که مزهای غیر از همان مزه کاهو در ته این میوه نیست!
💢 در زندگی نیز گاهی خیالباف میشویم. آرزوهای دور و دراز باعث میشود بیندوزیم و بیندوزیم تا ببینیم در آینده چه لذتی دارد.
🔺این در حالی است که همین لحظاتی که در آن هستیم، سرنوشت ما را میسازد. باید به فکر آینده بود؛ ولی نه به قیمت نابودی و انتظارات بیهوده الان!
🔺سرنوشت ما همان کاهویی است که در حال کندن برگهای آن هستیم، بیآنکه مزه آن را بفهمیم.
حکایت
@hkaitb
•.🍃🌸
|صَباحاً أَتنفس بِحُبِّ الْمَهدی |
هر صبح به #عـشقِ
مهدی نفس میکشیم :)
وَ مـا هَــرچِـه داریـم
اَزْ تُـو داریم...🍃
#السلامعلیکیااباصالحمهدی
.
#داستان_آموزنده
🔆خاك كربلا
عايشه مى گويد: حضرت پيغمبر اكرم (صل الله علیه وآله و سلم )در حال وحى بودند كه حضرت حسين (علیه السلام ) وارد شد. و از پشت پيغمبر بالا رفت نشست و مشغول بازى شد.
جبرئيل فرمود: اى محمّدامت تو بعد از تو فتنه بپا مى كنند و اين فرزندت را بعد از تو به قتل مى رسانند، آنگاه حضرت جبرئيل دست دراز كرد مقدارى خاك سفيد آورد و فرمود:
در اين زمين فرزندت را مى كشند كه اسم آن طف است ، بعد وقتى كه حضرت جبرئيل (علیه السلام ) رفت .
پيغمبر در حاليكه خاك در دست مباركشان بود با حالت گريه به طرف اصحابش (كه ابوبكر و عمر و حضرت امير المؤ منين و حذيفه و عمّار و ابوذر در ميان آنها بود) آمد.
اصحاب عرض كردند: يارسول اللّه چرا گريه مى كنيد؟!
حضرت فرمود: حضرت جبرئيل به من خبر داد كه فرزندم حسين بعد از من در زمين طّف كشته خواهد شد. و اين تربت را براى من آورد و خبر داد كه همان جا هم دفن مى گردد.
📚تاريخچه عزادارى ، 20 نقل شد اقناع اللائم على اقامة المات 30
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆ناله هاى جانسوز حر
در بعضى از نقلها آمده : پس از آنكه حر بن يزيد رياحى در روز عاشورا به حضور امام حسين (علیه السلام ) آمد و توبه كرد و توبه اش مورد قبول امام واقع شد، به امام عرض كرد: اجازه بده به حضور بانوان حرم بروم و روسياهى خود را نزد آنها اظهار كنم و از آنها پوزش بخواهم .
امام حسين (علیه السلام ) اجازه داد.
حر خود را نزديك خيام بانوان رساند و با سوزوگدازى كه از دل ريش ريش او برمى خاست ، ناله كنان عرض كرد:
سلام بر شما اى دودمان نبوت ، منم آن كسى كه سر راه شما را گرفتم و شما را پريشان كردم ، اينك سخت پشيمان و روسياه هستم و براى عذرخواهى آمده ام و به سوى شما پناه آورده ام ، استدعا دارم مرا ببخشيد و نزد حضرت فاطمه زهرا (ع ) از من شكايت نكنيد....
سخنان حر بقدرى جانسوز بود، كه آتشى بر دل بانوان حرم زد، آنها صدا به گريه بلند كردند، حر وقتى آن وضع را ديد، از اسب پياده شد، در حالى كه دست به صورت مى زد و خاك بر سر مى ريخت و مى گفت :
كاش پا و دستهايم شل بودند و سر راه شما را نمى گرفتم و شما را از مراجعت باز نمى داشتم ، واى بر من :.
حر بسيار اظهار ندامت و پريشانى كرد، سرانجام بعضى از اهل خيام ، حر را تسلّى خاطر داد و براى او دعاى خير كرد و موجب آرامش خاطر او گرديد.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
حکایت
@hkaitb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود تلک قضیه ، قضیه این روزهای فلسطین با زیرنویس فارسی
😭😭به مناسبت جنایت جدید صهیونیستها😭😭
حکایت
@hkaitb
🔸«كلّ الخير في باب الحسين (علیه السلام)».
عزاداری و گریه بر حسین (علیه السلام) پیوند با او را تحکیم می کند.
اگر دنیا می خواهی، اگر خوشنودی خدا می خواهی، گریه کن بر حسین (علیه السلام).
حسین (علیه السلام) محبوب خدا است.
حسین (علیه السلام) صاحب نفس مطمئنه است.
صاحب نفس راضیه و مرضیه است.
عالم ربانی آیة الله #تألهی_همدانی
حکایت
@hkaitb
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️آقای عباس موزون عزیز در مورد واژه تَنَقَّبت در زیارت عاشورا تفسیری فوقالعاده دردناک بیان فرمودن که حتما باید بشنوید
حکایت
@hkaitb
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
🔴 فــــوری
😥 مرگ خواننده جوان ، وسط اجرا
خدا رحمتش کنه چه صدایی داشت🥲
❌اگه دلشو داری بیا فیلمشو ببین👇
https://eitaa.com/joinchat/878706755Ced55d1a512
اشک همه تماشاچیا درومد 😭😭👆
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
188.9K
آلبوم بهترین مداحی های محرم 😍😍👌
🏴زنگخور محرم 1403 رسید
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مداحی های شور درجه 1👇
https://eitaa.com/joinchat/2057830453C28b41fe66a
رایگان و با کیفیت دانلود کنید