من مسئولم
#یک_پاراگراف
ابتدا در سکوت وارد شدند،هر یک درخیالی وهرخیال زاییدهء تفکری .شروع به حرف زدن کردند،در دفاترشان مینوشتند،می گفتند و میشنیدند وبرای آینده خود خیال پردازی می کردند،از وجود یخ در لیوان لذت می بردند
گاه سکوت می کردند ودوباره می گفتند، مشخص بودبرای یک طرح بلند مدت برنامه ریزی میکردند واز وظایف جدیدی که به عهدهء هم می گذاشتند حرف می زدند .
آخرین جمله هایی که شب زنده داران شنیدند وآنها را به فکر واداشت این بود:چرا به فکر فروشش افتادی؟
#مهاجر
#نشرمانیان
#حاجیه_خاتون_سمیعی
#کتاب
#بازی
#فلسفه
@hksami