May 11
بسم رب الحسین
شاید قبل از شروع ماه محرم،به فکر نوشتن مطلبی در مورد این واقعه افتادم،واقعه ای که هزار وچهار صد واندی سال در موردش نوشتند وسرودند در کوچه وخیابان دیدم وخواندم:
هیهات من الذله
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است،مکن ای صبح طلوع
هنوز هم میتوان در موردش فیلم ساخت ونوشت وسرود،اما آنچه تا امروز ،یعنی یک روز بعد از دهم محرم و روز عاشورا مرا از این کار باز داشت،این نکتهء مهم بود که چه انگیزه ای باعث میشود یک انسان جان عزیز خودش به تنهایی را نه،جان عزیز تمام خانواده و دوستان و... رادر طَبَق اخلاص بگذارد وبه پیشواز خطر مرگ برود؟!
برای یافتن پاسخ در منابع وماخذ گشتم،دوباره کتاب پس از پنجاه سال یا امام حسینِ سیدجعفر شهیدی و امام حسین وایران نوشته کورت فریشلر را خواندم ،اما دانستن وقایع تاریخی ،حتی به صورت منطقی و حقیقی هم نتوانست آنچه را که در جستجویش بودم را بیان کند.
در دل حسین بن علی در آن روزها چه میگذشت؟
آیا ندیده بود که پس از شهادت پدربزرگش که نبی اکرم مسلمانان بود،چه ها که نکردند،مادرش را در بستر شهادت به خاطر نمی آورد؟
در زمان خلفای اربعه رنجهای پدر را ندیده بود؟آیا امیرالمومنین در مورد چرایی وقایع وحوادث با پسرانش حرف نمیزد؟مگر در زمان خلافت پدر در جنگهای جمل ونهروان وصفین شرکت نکرده بود؟ندیده بود جهل جماعت در ماجرای حکمیت چه بر سر اتحاد مسلمانان آورد؟آیا حسن برادرش را با داشتن سرداران وسپاه در جنگ با معاویه به خاطر نداشت؟او که همان چند سردار طماع را هم نداشت
۱۰ سال بر این وقایع صبر پیشه کرد و تحت الامر پدر وبرادر و همچنان بعد از برادر هم برای حفظ وحدت امت مسلمان تحمل کرد،پس چرا به این صبر وتحمل ادامه نداد؟
پس از مطالعه وتحقیق،در یافتم که امویان در وفای به عهد با حسن خیانت کردند،جانشین معاویه،علنا احکام دین خدا را زیر پا میگذاشت ومهمتر از اینها،مردم تحت ظلم وبیعدالتی بودند،اما حفظ جان خود وخانواده مهمترین اصل در زندگی نیست؟
چرا حسین از مدینه به مکه،حریم امن الهی رفت؟چرا آخرین حکم حج که رفتن به منا وقربانی برای مراسم حج بود را انجام نداد واین کار را فرسنگها دورتر از خانهء خدا در سرزمین نینوا با قربانی کردن خود وخانواده انجام داد؟
جان را فقط میتوان در راه عشق فدا کرد وحسین عاشق بود.
اوسالها قبل، از مادر رسم عاشقی را آموخته بود و دیده بود که فاطمه با عشق به حق وحق طلبی پشت در رفت،چون فاطمه باید از وصیت پدر وحق همسر دفاع میکرد.
او عشق را از پدر در طول سالیان پر مرارت آموخته بود،پدری که برای عشق به پیامبرش وهمسرش از حق خود گذشته بود.
او عشق را در مکتب برادر آموخته بود که با دیدن آن همه خیانت،راه صبر وتحمل درپیش گرفت ودر این صبر شهید شد.
باید عاشق باشی تا بفهمی که چرا پروانه به گرد شمع میگردد وحسین عاشق بود،در دنیایی که مردمش عهد میشکنند ودر نهایت جهل ونادانی چشم بر روی حق می بندند،در زمانه ای که دود ومه دروغ وتزویر چنان غلظت می یابد که راه حق را از باطل نمیتوان تشخیص داد وسلیمان بن صرد خزایی که از مشایخ مومن بود،راه را گم میکند،حسین جان عزیزش را به عشق حق و روشن شدن راه حق در طبق اخلاص میگذارد تا جماعت با یک شوک بزرگ به خود آیند، اگر میتوانست در شب دهم محرم،دست یکایک همراهانش را بگیرد واز نینوا برگرداند،حتما این کار را میکرد،اما حق انتخاب بودن در راه حق را از آنها نگرفت،همانطور که نوح نبی آمدن در کشتی نجات را به انتخاب افراد قومش واگذاشت وهر دو گروه از نجات یافتگان بودند.
واقعا زندگی کردن در کنار چنین امتی که بندهء پول هستند و برای کسب مقام دنیوی دست وپا میزنند،چه لطفی دارد؟مردمی که مصداق، صم، بکم،عمی فهم لایعقلون را دارند.
حسین در نینوا حجش را کامل کرد و به شیوهء جدبزرگش ابراهیم قربانی داد،همانطور که ابراهیم ،اسماعیلش را به قربانگاه برد،حسین هم علی اکبر وعلی اصغرش را به قربانگاه برد ولقب ثارالله گویاترین و برازنده ترین برای ایشان است.
حسین درس عشق و گذشتن از خود در راه عشق که همانا حق تعالی است به بشریت داد،به بشریت، نه فقط به مسلمانان،هدف حسین نجات تمامی بشریت بود،تمامی انسانها باید میفهمیدند، تا کی میتوان چشم بر روی حقایق بست وبا تعصب،راه جهالت در پیش گرفت.
جملهء کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا،مرا به خود آورد که امروزه نیز راه حق را سخت و دشوار میتوان تشخیص داد وچنان باطل را بزک کردند که به راحتی نمیتوان تشخیص داد.
جملاتی میشنوی که کاملا با مفاهیم عشق وگذشت وایثار و عدالت وهمدلی وتعاون وبرابری وبرادری در تعارض است،آیا باز هم این امت،نیاز به یک شوک دارد؟ آیا قربانی میخواهد؟این همه قربانی در عراق ویمن وافغانستان و..رانمی بینند؟ قاسم سلیمانی وحسن تهرانی مقدم ومطهری وهزاران نفر دیگر قربانی همین تفکرات جاهلانه نیستند؟
عاشقی را از حسین بیاموزیم
#عاشورا
#محرم
#شهادت
#ثارالله
@hksami
من مسئولم
به زودی نشانه های راه به چاپخانه می رود.
#حاجیه_خاتون_سمیعی
#نشانه_های_راه
#نویسنده
#اختیار
#زورواجبار
#تنبیه
#تشویق
#اصلاح_سبک_زندگی
@hksami
#اربعین
هوالحی
در کنجی نشستم وبه تصاویری خیره شدم که در روزگاری درخواب میدیدیم.
زمانی رفتن به کربلا و زیارت امام سوم مقدور نبود،مگر اینکه کاروانهای حج اراده میکردند که زوار حرمش را به این آرزو برسانند.
سال ۱۳۴۸پدرم از مکهء مکرمه پیغام داد که برایم پول بفرستید تا به کربلا بروم،باقی بماند که چه شد و او موفق به تشرف به حرم امام حسین(ع)نشد.
اما امروز،همایش اربعین،چون رستاخیزی،روح زندگی میدمد بر کالبد مومنین و شیداهای اباعبدالله الحسین
از گوشه،گوشهء جهان پهناور،
از آن سوی اقیانوسها
از غربی ترین،شمال ترین،جنوبی ترین نقاط جهان،دلهای طالب حق و جویای آزادگی،بدون سرو صدا،گاهی جمعی،گاهی انفرادی،حرکتی را آغاز میکنند که رو به سوی نور و روشنایی دارد.
همه یکدلی،همه مهربانی،همه سخاوت و گشاده دستی،همه ایثار و نهایت گذشت و فروتنی در مقابل یکدیگر است.
رستاخیز کسانی که روحشان، قالب تن را به حرکت وادار میکند.
رستاخیز حق طلبان و آزادگان که به سوی،آزاد مرد ترین آزادگان وبرترین مبارز در راه عدالت است تا با او تجدید بیعت کنند،که:
اگر نامردمان و دنیا طلبان زمانه ات نفهمیدند،راه حق کدام است
واگر روزگاری در غبارِ حق وباطل عده ای راه را گم کردند و فقط ندای هل من ناصر ینصرنی را شنیدند و خودت را نیافتند
اگر در زمانهء ظلم،تو تنها ماندی وفرزندانت را به مسلخ عشق بردی و خون پاکت صحرای نینوا را رنگین کرد
اگر در روزگاری،گمان کردند که صدای حق را خاموش کردند
واگر.....واگر....واگر...
امروز بعد از هزار وچهارصدو اندی سال خون پاکت از همان نقطه میجوشد و رنگ وبوی خونت در جهان پراکنده شده و میلیونها نفر از هر رنگ ونژاد ومذهب و مسلک را به سوی خود میخواندکه راه راست وصراط عدالت راه خداست ،راهی پایدار و ماندگار در طول تاریخ.
به همین دلیل یک صدا میگویند:
#لبیک_یاحسین
#اربعین_حماسه_ظهور
@hksami