عباس
او که واژهها در بیان عظمت نام و صفاتش ناتوانند. ابالفضل(ع) خلاصه خصلتهای مولایمان امیرالمومنین(ع) است.
یا ام البنین(س) !
مرد مرداست پسرت
مرهم دردهاست پسرت
شفای امروز همه
شافع فرداست پسرت
#حضرت_عباس #ام_البنین
‹حُبُّ الْحُسِین›
_💚
دستم نمیرسد به تماشای کربلا
با بغض به روی عکسِ حـرم
دست میکشم...🥀
#حضرت_عباس #کربلا
3.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-| میخواسٺ نشـاݩ دهـد ادب را
یڪ روز پـس از بـرادر آمـد🪽🫀:))
#حضرت_عباس
11.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃• حوصله داری کمتر یک دقیقه
از حضرت عباس بشنوی (: ؟
#ماه_شعبان #حضرت_عباس
‹حُبُّ الْحُسِین›
❤️_
به بچه هامون یاد بدیم امام حسین علیه السلام، از بی یاری سر بریده شد؛ نه از بی آبی...
#حضرت_عباس از معرفت و مرام، بی دست شد؛ نه به خاطر مشک آب!
اونجا که #امام_حسین فریاد زد :
[ هل ناصر من ینصرنی!؟ ]
یار میخواست نه آب...
‹حُبُّ الْحُسِین›
شب نهم بنام حضرت ابوالفضل{؏}😔 عموی لاله های بی تاب برگرد😓 فدای قامتت سیراب
#محرم | #شب_نهم | #حضرت_عباس
دورِ خیمهـ ها قدم میزد
آرامشی کهـ در دلش طوفانی از غم بود
کنارِ خیمهـ ها میزد قدم
یادش میآمد روزگارِ کودکی را
مادرش امالبنین
شانهـ بهـ مویش میکشید
زیر لب میگفت :
اولادم فدایِ مادرِ سادات
آنچنان با عذت و با عظمت کنار خیمهـ ها
قدم میزد کهـ مبادا نسیمی بیاجازھ
رد شود از لا بهـ لاے خیمھ ناموس آل اللهـ
ناگھان از لا بهـ لای لشکر کوفهـ
کسی آمد در کنار خیمه ها
نعره کشان فریاد زد :
شمرم ولی نامه ای دارم براے
زادهی امالبنین . .
نامهـ رو گزاشتن تو دسته علمدار
تا آمد بخواند دردانه ای ناز از سوے
خیمہ بهـ سویش دوید .
گفت : عمو جونم
- جونِ عمو
نفسِ عمو بیا بغلم ببینم
سکینهـ خاتون گفت :
عمو آجی ها یهـ چیزی میگفتن
من نمی فهمیدم . . 😭
گفتن کهـ قراره بری
عمو تو کهـ نمیخوای ما رو تنها بزاری
فرمودند : نه عمو من همیشه پیشتم
سکینه وقتی خیالش راحت شد گفت پس عمو میشہ یدونه بوست کنم💔
تا کودک لب هایش به گونه عمو برخورد کرد عمو عباس شروع کرد بهـ گریهـ کردن😭
آخر خجالت میکشید برادر زادهاش چگونهـ لب هایش خشک است و تشنهـ ی اندکی اب
حضرت سکینه تا خواست بره
برگشت باز اومد گفت :
راستی عمو یادتهـ دیشب بهم گفتی
نمیزاری اب تو دلمون تکون بخوره..🥀
- اره عمو جون
پس میشه فقط یهـ کم فقط یکم برامون اب بیاری اخهـ خیلی تشنمونهـ 😭
فرمودند :
باشهـ عمو فدات شهـ برو بهـ ابجی هاتم بگو من میرم براتون اب میارم 💔😭
بهـ میدان میرود با چند مشڪ خالی
تا بهـ اب میرسد فورا دو دست را پر از آب میکند . .
تا میخواهد بخورد یاد کودکان تشنهـ لب میوفتد آب کف دست را خالی میکند 😞
بچه هاے حرم تشنہ...
برادرم تشنہ..
علی اصغرم تشنہ . .😭
بہ دوشـش مشک آب و
رو بهـ رویش لشڪر بی تاب و . .
در انبوھ نخلستان کمان داران کمین کردند . . 🏹
با چهـ سرعتی آقـا دویدند ...😔
و بـا یک ضربهـ ے شمشـیر دست افتاد و . .😭😭😭💔
دست دیگرش در راه اربابـش افتاد 😔
مشکش را بہ دندان میگیرد ..💔
زیر چشمے بھ خیمـہ هـا نگـاه میکند ..
امـــا واے ...
وای😭
امام حسین اومد به سمت علـقمہ
زهـراے اطھر مادرش در حال گریه کردن
دیدن داره آقامون امام حسین میاد ..
چجوری داره میاد ....💔
رسـید کنار سقا ...
گفت :عباسم...😭💔
صـدام میلرزھ ....
اینجورے دیدم تو رو دست و پام
میلرزه ...
میون خیمہ تن بچہ هـا میلرزه ...
داداش
کـے ریخته جسم پاکتو بھم..؟
کـے نـظم چشمتو بهم زده ...؟
انگار از این تنی که مونده بود
لشکری روی تو قدم زده😭
کـجا میرے تنهـا سپـاه من ...
کجا میرے تنها پناه منــ ..💔
داداشم نخواب 😭
منو تنها نزار ...
عـــــباسم به خواهرت رحـم کن ..😭😭
بلند شو ببینم به حرف برادرت گوش بده 💔💔
وای آقام ابوالفضل...
کـجا داری میری داداش ...
سکینه و رقیہ منتظرتن ..😞💔
آقـا عباشون رو انداختن رو
آقـــا ابوالفضل عباس (س) ...😭
@hob_hossein_128
‹حُبُّ الْحُسِین›
#محرم | #شب_نهم | #حضرت_عباس دورِ خیمهـ ها قدم میزد آرامشی کهـ در دلش طوفانی از غم بود کنارِ خیمهـ
3.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
↻🖤🏴••||
°عموعَــــبّاس، بـــــےتوقـــݪــ๓ـــبحرممیگیره💔..
#حضرت_عباس'؏'
#شب_نهم
‹حُبُّ الْحُسِین›
کجا بند دلمون پاره میشه ؟؟😭😭 اونجا که وسط هیئت داد بزنیم و بگیم : ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ...😭
من به نیزار آمدم یا تو پر از نیزه شدی؟؟؟🖤💔
#حضرت_عباس
امامزمان نیاز بہ ڪسی نداره ڪہ فقط
پروفایلش مذهبۍ باشھ
ایننوع دیندارۍ و امامزمانۍ بودن واقعا
هیچ فایدهاۍ نداره، امامزمان بہ
ڪسی ڪہ بخاطرش از گناه بگذره نیاز داره
امامزمان بہ ڪسی ڪہ مثل #حضرت_عباس
عفیف و باحیا باشہ نیاز داره-!'
پروفایل و تیپت مذهبۍ باشہ ولۍ با اعمالت
دل امامزمانتو بہ درد بیارۍ چہ فایده؟
#شایدتلنگریباشدبرایهمهیما💔