eitaa logo
کانال هدی للناس
53 دنبال‌کننده
214 عکس
338 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ درس اخلاق آیت الله خوشوقت 🌷 اهل دنیا، بازیچه دنیا خدای متعال فرموده است: «إعْلَمُوا أنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ». خدای متعال در این آیه ی شریفه، واقعیتی را برای ما انسان ها بیان می کند؛ اما ما این واقعیت را هنوز نپذیرفته ایم و انسان هنوز قبول نکرده است. یکی از جاهایی که انسان ها با خدای متعال اختلاف دارند، همین جاست. خدا می گوید: «زندگی دنیا آن طور که شما برای آن می میرید، نیست.» ما انسان ها هم می گوییم: «نه! همان طور است.» خدا می گوید: «این زندگی، اسباب لهو و لعب و بازیچه است.» بچه ها چگونه بازی می کنند؟ با چه بازی می کنند؟ بزرگترها هم بازی می کنند با پول، با خریدن و فروختن زمین، با آسمان را به زمین دوختن و پول درآوردن و از این حرف ها. این هم نوعی از بازی است؛ منتهی بازی بزرگترها است. بچه ها در این وادی نیستند. یا بازی است و یا سرگرمی است. لهو یعنی سرگرمی و وقت گذراندن. ناگهان انسان می بیند جوانی رفت و پیر شده و از کار افتاده است؛ لذا خدا می گوید: «این زندگی، اسباب فریب و گول خوردن انسان است.» انسان ها به این دنیا واکس می زنند. روی آن برق می افتد و برق آن، چشم انسان ها را خیره می کند و به دنبالش می روند. یک سال و ده سال هم نیست. جوانی که از دست می رود، انسان در گوشه ای می افتد و آه و ناله می کند. بعد وقتی گذشته ها را مطالعه می کند، می بیند خیلی سرش کلاه رفته و گول خورده است. این مقدار دوندگی لازم نبود. انسان همه را که مصرف نمی کند. بیشتر آن می ماند. این را ما قبول نداریم که زندگی دنیا اسباب فریب و گول خوردن است. آن را جدی فرض می کنیم و دنبالش می رویم. حتی انسان در راه کسب این مسائل، مبتلا به گناه و احیاناً گرفتار کفر هم می شود و اصلاً ناراحت نمی شود؛ لذا یکی از خطرهایی که سر راه زندگی ما انسان ها قرار گرفته، همین است که ما اضافه بر وظیفه ای که پروردگار متعال در زندگی دنیا برای ما معین کرده، باید حواسمان جمع باشد بقیه را در دنیا خرج نکنیم که پشیمان می شویم. این را خدا گفته است، اما انسان ها قبول ندارند. کسانی که جوانی را خرج کردند و پیر شدند و از کار افتادند، مردند و نسل بعدی کم کم جای این ها را می گیرند و آن ها هم می گویند: «ساختمان خوب، ماشین خوب، پست خوب، پول خوب!» این هم دوباره جوانی را خرج می کند تا در آن حالت، پیری اش می رسد و بعد می میرد و از بین می رود. باز هم نسل دیگر می آیند؛ اما این ها نوعاً گرفتار فریب و غرور دنیا می شوند و گول می خورند. سلامت بدن را می دهند؛ جوانی را می دهند؛ گناه می کنند؛ خدا را از خود غضبناک می کنند و بعد هم پشیمان می شوند. می بینند خدا راست گفته، ولی دیگر فایده ندارد. دیگر انسان کارهایی را که نباید انجام می داد، انجام داده و حالا دیگر پشیمانی به درد نمی خورد. 📚 آثار بندگی، آیت الله خوشوقت
🌷عارف توحیدی مرحوم علّامه تهرانی (ره) : 👌 در بوسیدن دست پدر و مادر برکتی است مخصوص خود آن و در جای دیگری پیدا نمی شود. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔹آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی ره : ♻️مرحوم پدرم، به من گفت: من به امام‌زاده ابوالحسن می‌رفتم و از شب تا به صبح ذکر می‌گفتم و مناجات می‌کردم و گریه می‌کردم. مادرم هم خبر نداشت. من چهل روز ترک حیوانی کردم. نان و سیب‌زمینی می‌خوردم. نان و سرکه‌شیره می‌خوردم. نگذاشتم مادرم متوجه شود. ما در منزل خدمتکاری که به ما کمک کند نداشتیم و من خودم از مادرم پذیرایی می‌کردم. ♻️در آن چهل روز، شب‌ها هم تا به صبح ریاضت و دعا و تضرع و التماس و مناجات داشتم و از خدا فهم می‌خواستم. ➰چهل روز من تمام شد. متوجه شدم که رنگ مادرم پریده است. به بازار رفتم و یک مقداری گوشت خریدم. گوشت را شُستم و سیخ کردم و روی ذغال، کباب کردم و آن کباب چنجه را جلوی مادرم گذاشتم. به مادر گفتم که من متوجه ضعف شما شدم. این کباب را بخورید تا ضعف شما برطرف شود. ♻️مادر نگاه کرد و گفت خودت هم بخور. حالا روز چهلم است و من تا غروب باید صبر کنم تا از ترک حیوانی، با آن همه کارهایی که در طی چهل شب تا صبح کرده‌ام نتیجه بگیرم. ♻️باطنم یک تکانی خورد که خدایا چه کنم؟ تمام زحماتم از بین می‌رود. ابتدا سعی کردم مادر را قانع کنم که من بعداً می‌خورم. پیش خودم گفتم که مثلاً من هم شب کباب درست می‌کنم و برای شام یا افطار می‌خورم. ماه رمضان هم نبود که روزهٔ واجب باشد. ♻️مادر قبول نکرد و لقمه‌ای از گوشت برداشت و گفت: تا تو این را نخوری من هم نمی‌خورم. ♻️یک لحظه خدا نهیبی به دل من زد که عبدالعلی، تو نورانیت و عبودیت و سعادت را از غیر‌خدا می‌خواهی یا از خدا؟ از اربعینیات می‌خواهی یا از خدای اربعینیات؟ اگر خدا نخواهد، صدتا اربعین هم که بگیری به تو نورانیت نمی‌دهند. اگر از خدا اطاعت کنی، او بدون اربعینیات به تو نورانیت می‌دهد.. ♻️ایشان گفت: همین که گوشت را در دهان گذاشتم، چشم دلم باز شد. همه چیز را می‌بینم؛ همه چیز را می‌گویم؛ نه فقط حرف‌های مردم را، بلکه روایات و آیات و فرمایشات معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین را بیان می‌کنم. ♻️این قدرت، نتیجه همان است که خدا با شکستن اربعین و خوردن گوشت در روز آخر به او داده است. چرا؟ چون اطاعت از مادر کرده است. «اَلْجَنَّهُ تَحْتَ اَقْدامِ الْاُمَّهات». . 📚 برگرفته از کتاب سفر چهارم، صفحات ۱۹۹ تا ۲۰۳. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✍استاد فاطمی نيا ره : مساله ي والدين شوخي نيست! ممكن است يك پرخاش به مادر، انسان را صد سال عقب بيندازد و بركات را ببرد! اگر كوتاهي كرده ايد ، تا دير نشده است جبران كنيد. اگر در قيد حيات هستند دلشان را به دست اوريد و به ايشان خدمت كنيد و اگر هم به رحمت خدا رفته اند ، براي آنها استغفار کنید ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
📌دستور ده هزار توحید 👌شیخ جعفر ناصری حفظه الله توصیه آقای قاضی (ره) ☘ماه رجب؛ ماه تخلیه هست. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 با هر کیفیتی که شده نماز شب را بخوان! 🎙 آیت‌الله ناصری ره ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔴 💠 آیت الله شاه آبادی (ره) استاد عرفان حضرت امام خمینی (ره) توصیه می‌کرد که اگر به عنوان مثال، فرزند شما نیاز به کفش دارد، گرچه شما دیر یا زود آن را تهیه خواهید کرد، به فرزند خود بگویید: عزیزم، بابا باید پول داشته باشد. مگر نمی‌دانی خدا روزی رسان است؟ پس از خدا بخواه زودتر به پدر پول بدهد تا برایت کفش بخرد. این کودک قطعاً دعا خواهد کرد و پدر نیز قطعاً پولی به دست خواهد آورد. پس کفش را از خدا می‌داند و عاشق خدا می‌شود؛ یعنی از همان کوچکی می‌آموزد که پدر فقط واسطه رزق و روزی است. در این صورت، پدر دست فرزندش را در دست خدا گذاشته است. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✍گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای اذان اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره اما گوش نداد و رفت ... مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه... همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد ... شهید احمدعلی نیری🕊🌹 برای شادی روحش صلوات💞 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 علی مَرده.. 🔺داستان حاجی الماسی که مورد عنایت امیر المومنین علی علیه السلام قرار گرفت
امیر المومنین علیه السلام : از همنشینی با دوست بد ، دوری کن که همدمش را تباه و همراهش را خوار می کند!!!! ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
👌طلبه فقیری که به لوسترهای حرم حضرت امیر المؤمنین عليه السلام در نجف اعتراض کرد و ثروت او از حد گذشت!! 🔰فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى نقل کرده: یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه مىدارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب میبیند که آن حضرت به او مى فرماید: اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو: *به آسمان رود و کار آفتاب کند* پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید!! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید: "سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند!" پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد. مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى کنند!!  وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید: "این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید." مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود پرسید: چه خبر است؟ پاسخ شنید: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است! پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید! چون صیغه محرمیت جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پیش خود گفتم: حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند" طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: *به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند* *به آسمان رود و کار آفتاب کند* 📕 منبع: کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان
هدایت شده از یا موسی بن جعفر( ع)
مداحی_آنلاین_مرگ_ناگهانی_فرا_می.mp3
1.34M
🎬مرگ ناگهانی فرا می رسد 🎙حجت الاسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ماجرای خرید کاهو پلاسیده توسط آیت الله سیدعلی قاضی! 🔹 ۸ بهمن سالروز درگذشت مجتهد، فقیه، حکیم و عارف بالله، سید علی قاضی طباطبایی
. ❌حق ندارید قضاوت کنید هیچ‌ کس را شماتت نکنید! 🔹آیت الله مجتهدی تهرانی (ره): هیچ وقت کسی را شماتت نکنید، هرکس گرفتاری پیدا کرد، حق ندارید قضاوت کنید. نگویید که «فلانی که این پیشامد برایش اتفاق افتاد به خاطر این است که فلان کار را کرده است» ما چه می دانیم؟ ما حق نداریم چیزی بگوییم. در قیامت از ما سوال می کنند و می گویند: چنین چیزی نبوده و شما اشتباه کردی، و ما او را به خاطر اینکه بنده ی خوبی بود گرفتار کردیم(امتحان الهی) شما چه حقی داشتی که چنین حرفی زدی؟ باید جواب بدهی. حتی به دلمان هم نباید خطور بدهیم که فلانی چون آن کار را کرد این پیشامد برایش شد. برخی خطورات قلبی هم نوشته می‌شود ولو به کسی هم چیزی نگفتی، اما همین که در قلبت خطور دادی ، آن را می نویسند.‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستخدمی که از یاران امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) شد. 📚سخنران حجت‌الاسلام عالی حفظه الله https://eitaa.com/hodanlenaas کانال هدی للناس ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای شنیدنی شیخ جعفر مجتهدی و شفای بیمار آلمانی به واسطه امام زمان عج 🔹حجت الاسلام عالی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓آیا ما چیزی به نام قسمت داریم؟ میگن قسمتش بود که..؟ 🎙 استاد محمدی شاهرودی
🔸️حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری حفظه الله : زلال و خلاصه ی شب، در سحر است. سحر، زمان و فصل نجات است. سحر، مایه خیر و برکت است. نگذاریم از دستمان برود؛ حتی به حداقل هایش. اگر یک ساعت می شود، خدا بدهد برکت؛ اگر نشد، نیم ساعت؛ نشد، بیست دقیقه. کسی که می ‏خواهد یک حرکتی به سمت خدای متعال شروع کند، بدون سحر و بیداری شب نمی‏ شود، بدون انس با قرآن نمی ‏شود. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه: 🔹 با کسی نشست و برخاست بکنید که همین که او را دیدید به یاد خدا بیفتید، به یاد طاعت خدا بیفتید. 🔸 با کسانی که در فکر معاصی هستند و انسان را از یاد خدا باز می دارند، معاشرت نکنید ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔹گاهی با یک ، بن‌بست ها باز می شود! عالم ربانی شیخ جعفر ناصری (حفظه الله) دربـاره اثـرات عبـادت در سحـر می فرمایند: گـاهـی بـرای یـک بنبستـی کـه در زندگـی پیـش آمـده، مـدت هـای طولانـی بـایـد انسـان صدمـه بـخـورد، تـا بـرطـــرف شـود؛ امـا بـا یـک ، قضیـه اش حـل مـی شود ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
عـــــلامه تهرانی (ره) : 🌺اگــر خـــیر دنیا و آخرت و رشد علمی و معنوی می‌خواهید باید پدر و ماردرتان را تکریم کنِید ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶️ ماجرای دستور حضرت زهرا (سلام الله علیها) به در میدان جنگ 🎙حجت الاسلام عالی حفظه الله ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹خدا را نباید فراموش کرد.🔹 💠فیلم کمتر دیده شده از مرحوم حضرت علّامه آیت الله حاج سیّد محمد حسین طباطبايي قدّس اللّه نفسهُ الزَکیّه