هدایت شده از افق مبین (نظام اجتهادی امام خمینی ره)
💢امتداد حکمت و چالشهای سه گانه تفکر اسلامی و غربی
💠بیانات حضرت استاد آیت الله فرحانی
❇️اختتامیه دوره تابستانه مدارس علم دینی 21 تیر 97، مشهد مقدس
🔅🔅🔅🔅🔅🔅
🌐برخی از موضوعات مهم این سخنرانی
👈امتداد حکمت و فرق آن با فلسفه مضاف
👈تفاوت امتداد حکمت صدرایی و امتداد حکمت امام و علامه طباطبایی
👈چالش های سه گانه تفکر اسلامی و تفکر غربی
👈مطالبات رهبری از حوزه و دانشگاه
👈وحدت حوزه و دانشگاه و نقش هر کدام در تولید علوم انسانی
👈 حوزه و دانشگاه انقلابی و معنای هر کدام
👈نقش اهل بیت در رشد فلسفه و معارف اسلامی و چالش اول تفکر اسلام و غرب
👈نقش علامه در چالش دوم تفکر اسلام و غرب
👈لزوم دو عنصر احتهاد و شناخت نیاز زمان در تولید علوم انسانی
جایگاه و ارزش کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران شهید مطهری
👈نقد دیدگاه آیت الله مصباح در مباحث معرفت شناسی
🔅🔅🔅🔅🔅🔅
📚ارجاعات و استنادات بیانات استاد در ادامه در کانال قرار خواهد گرفت.
🔅🔅🔅🔅🔅🔅
@valasr_103
🔰دانلود صوت کامل بیانات 👇👇👇
هدایت شده از افق مبین (نظام اجتهادی امام خمینی ره)
@valasr_103چالش های سه گانه تفکر غرب و اسلام.mp3
16.9M
#بشنوید
✅بیانات بسیار مهم و ارزشمند حضرت استاد آیت الله فرحانی در اختتامیه دوره مدارس علم دینی
☢پیرامون امتداد حکمت و چالشهای تفکر اسلامی و غربی
@valasa_103
هدایت شده از افق مبین (نظام اجتهادی امام خمینی ره)
#ارجاعات
✅من با ورود علوم انسانی به حوزهی علمیه اصلا مخالفتی ندارم. من میگویم حوزهی علمیه باید پایه های علوم انسانی مبتنی بر تفکر اسلامی و جهان بینی اسلام را مستحکم بریزد؛
🔰 آیت الله العظمی امام خامنه ای
🔻یک نکته هم در مورد علوم انسانی که برادر عزیزمان آقای فتحعلیخانی بیان کردند، عرض کنم.
🔻ببینید، ما نمیگوییم علوم انسانی غیر مفید است؛ ما میگوییم علوم انسانی به شکل کنونی مضر است؛ بحث سر این است. محل کلام بین آنچه که ما میگوییم و آنچه که ایشان فرمودند، دو تاست. اصلا مرکز اثبات و نفی، یک چیز نیست.
🔻بحث سر این نیست که ما جامعهشناسی یا روانشناسی یا علم مدیریت یا تعلیم و تربیت نمیخواهیم یا چیز خوبی نیست یا فایدهای ندارد. چرا؛ قطعا خوب است؛ قطعا لازم است. من یکی از حرفهایی که دارم، همین رشتهی تعلیم و تربیت در حوزه است.
🔻بحث در این نیست که این علوم مفید نیست؛ بحث در این است که اینی که امروز در اختیار ما قرار دادند، مبتنی بر یک جهانبینی است غیر از جهان بینی ما.
🔻علوم انسانی مثل پزشکی نیست، مثل مهندسی نیست، مثل فیزیک نیست که جهانبینی و نگرش نسبت به انسان و جهان در آن تأثیر نداشته باشد؛ چرا، تأثیر دارد. شما مادی باشید، یک جور علوم انسانی تنظیم می کنید.
🔻علوم انسانی ما برخاستهی از تفکرات پوزیتیویستی قرن پانزده و شانزده اروپاست. قبلا که علوم انسانیای وجود نداشته است؛ آنها آمدهاند همین اقتصاد را، همین جامعهشناسی را در قرن هجدهم و نوزدهم و یک خرده قبل، یک خرده بعد تدوین کردند و ارائه دادند؛ خب، این به درد ما نمیخورد.
🔻این علوم انسانی، تربیتشده و دانشآموختهی خود را آنچنان بار میآورد که نگاهش به مسائل مبتلابه آن علم و مورد توجه آن علم - چه حالا اقتصاد باشد، چه مدیریت باشد، چه تعلیم و تربیت باشد - نگاه غیر اسلامی است.
🔻میبینیم همان شخص متدین در داخل دانشگاه که فرض کنید مدیریت یا اقتصاد خوانده، هرچه با او دربارهی مبانی دینی این مسائل حرف میزنیم، به خرجش نمیرود. نه اینکه رد میکند، نه؛ اما آنچه که شما در باب اقتصاد اسلامی با او حرف میزنید، با یافتههای علمی او، با آن دو دو تا چهار تاهائی که او در این علم تحصیل کرده، جور در نمیآید.
🔻من با ورود علوم انسانی به حوزهی علمیه اصلا مخالفتی ندارم. من میگویم حوزهی علمیه باید پایه های علوم انسانی مبتنی بر تفکر اسلامی و جهان بینی اسلام را مستحکم بریزد؛ همان کاری که در اول انقلاب جناب آقای مصباح و تشکیلات ایشان شروع کردند؛ که اگر تا امروز ادامه پیدا می کرد، به یک جاهایی میرسید.
🔻باید این پایه ها ریخته شود؛ و این ممکن نخواهد شد، مگر اینکه با علوم انسانی آشنا باشیم؛ شکی در این نیست.
🔻بنابراین در حوزه علمیه علوم انسانی را بخوانند، اینها را یاد بگیرند، صورتبندی مسائل و عناوین را در این علوم فرا بگیرند؛ بعد برگردند به مبانی اسلامی، ببینند مسائل متناظر آنها با تفکر اسلامی چگونه است و چگونه شکل میگیرد.
🔻بنابراین من نمیگویم علوم انسانی نافع نیست، می گویم اینی که هست مضر است؛ آنی که باید باشد، لازم است.
📚بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبهی حوزه علمیه قم 1389/08/03
@valasa_103
هدایت شده از افق مبین (نظام اجتهادی امام خمینی ره)
#ارجاعات
💢امتداد حکمت
💠 امام خامنه ای
🔅دو سه نکته درخصوص آموزش فلسفه و پژوهش فلسفی عرض میکنم، که خوشبختانه دیدم در ذهن بعضی دوستان هم هست.
🔅یکی مسألهی امتداد سیاسی - اجتماعی فلسفه است که من مکرّر به دوستان گفتهام و الان هم در تأیید فرمایش بعضی از آقایان عرض میکنم؛ منتها نه با تعبیر رنسانس فلسفی؛ نباید به این معنا مطرح شود. ما به رنسانس فلسفی یا واژگون کردن اساس فلسفهمان احتیاج نداریم.
🔅نقص فلسفهی ما این نیست که ذهنی است - فلسفه طبعاً با ذهن و عقل سروکار دارد - نقص فلسفهی ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد.
🔅فلسفههای غربی برای همهی مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن میکند: سیستم اجتماعی را معیّن میکند، سیستم سیاسی را معیّن میکند، وضع حکومت را معیّن میکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن میکند؛ اما فلسفهی ما بهطور کلّی در زمینهی ذهنیّاتِ مجرّد باقی میماند و امتداد پیدا نمیکند.
🔅شما بیایید این امتداد را تأمین کنید، و این ممکن است؛ کمااینکه خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد. «لاالهالا ّاللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمیماند؛ وارد جامعه میشود و تکلیف حاکم را معیّن میکند، تکلیف محکوم را معیّن میکند، تکلیف مردم را معیّن میکند.
🔅میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت بهوجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند.
🔅دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آنگاه یک دستگاه فلسفی درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی ملاّ صدرا، اگر نگوییم از همهی اینها، از بسیاری از اینها - میشود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛ 🔅فضلاً از آن فلسفههای مضاف که آقایان فرمودند: فلسفهی اخلاق، فلسفهی اقتصاد و... و. این، یکی از کارهای اساسی است. این کار را هم هیچکس غیر از شما نمیتواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید.
📔بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی۱۳۸۲/۱۰/۲۹
@valasa_103
هدایت شده از افق مبین (نظام اجتهادی امام خمینی ره)
#ارجاعات
✳️ روشنفکری بیمار و ارتجاع روشنفکری
💠 امام خامنه ای
🔅و اما مسأله مورد نظر من در مقوله روشنفکری. این مسأله، مسألهای است که اگر من بخواهم روی آن اسم بگذارم، مثلاً خواهم گفت: ارتجاع روشنفکران، یا ارتجاع روشنفکری.
🔅میدانید که مقوله روشنفکری، اساساً ضدّ ارتجاع است. روشنفکری مقولهای است که رو به جلو دارد و به آینده نگاه میکند؛ ... این هویّت پیشرو و آیندهنگر، رو به مستقبل دارد و نمیتواند با رجعت و عقبگرد خو کند؛ اما من پدیدهای را مشاهده کردم و مشاهده میکنم که جز اسم گفته شده برای آن، عنوانی پیدا نمیکنم: ارتجاع روشنفکری، رجعت روشنفکری.
🔅من بارها گفتهام که روشنفکری در ایران، بیمار متولّد شد. مقوله روشنفکری، با خصوصیّاتی که در عالمِ تحقّق و واقعیّت دارد - که در آن، فکر علمی، نگاه به آینده، فرزانگی، هوشمندی، احساس درد در مسائل اجتماعی و بخصوص آنچه که مربوط به فرهنگ است، مستتر است - در کشور ما بیمار و ناسالم و معیوب متولّد شد. چرا؟ چون کسانی که روشنفکران اوّلِ تاریخ ما هستند، آدمهایی ناسالمند.
🔅اکنون من سه نفر از این شخصیتها و پیشروان روشنفکری در ایران را اسم میآورم: میرزا ملکم خان ارمنی، میرزا فتحعلی آخوندزاده، حاج سیّاح محلّاتی. این کسانی که اوّلین نشانهها و پیامهای روشنفکرىِ قرن نوزدهمی اروپا را وارد ایران کردند، بهشدّت نامطمئن بودند. مثلاً میرزا ملکم خان که داعیه روشنفکری داشت و میخواست علیه دستگاه استبداد ناصرالدّینشاهی روشنگری کند، خود دلّال معامله بسیار استعماری و زیانبار «رویتر» بود!
🔅اما این بیماری چه بود؛ یعنی کجا بروز میکرد؟ این را از زبان آل احمد برای شما ذکر میکنم. آل احمد در مشخصات روشنفکر میگوید: یک مشخصات، مشخصات عوامانه روشنفکر است. او میگوید معنای «عوامانه» این نیست که عوام، روشنفکر را اینگونه تصوّر میکنند؛ بلکه خود روشنفکر هم گاهی همینطور فکر میکند. این خصوصیات سه تاست: اوّل، مخالفت با مذهب و دین - یعنی روشنفکر لزوماً بایستی با دین مخالف باشد! - دوم، علاقهمندی به سنن غربی و اروپارفتگی و اینطور چیزها؛ سوم هم درسخواندگی. این دیگر برداشتهای عامیانه از روشنفکری است؛ ممیّزات روشنفکر این است. یعنی اگر کسی متدیّن شد، چنانچه علّامه دهر باشد، اوّلْ هنرمند باشد، بزرگترین فیلسوف باشد؛ روشنفکر نیست! بعد میگوید این سه خصوصیتی که برداشت عامیانه و خصوصیات عامیانه روشنفکری است، در حقیقت سادهشده دو خصوصیت دیگری است که با زبان عالمانه یا زبان روشنفکری میشود آنها را بیان کرد. یکی از آن دو خصوصیت، عبارت است از بیاعتنایی به سنّتهای بومی و فرهنگ خودی - که این دیگر بحث عوامانه نیست؛ این حتمی است - دیگری، اعتقاد به جهانبینی علمی، رابطه علمی، دانش و قضا و قدری نبودن اینها؛ مثالهایی هم میزند.
متن کامل سخنرانی رهبری را پیرامون ارتجاع روشنفکری ار آدرس زیر بخوانید 👇👇👇👇👇
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2888
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
@valasr_103
هدایت شده از افق مبین (نظام اجتهادی امام خمینی ره)
#ارجاعات
✳️علامه طباطبایی و راسل و نظریه اعتبار
💠 آیت الله شهید مطهری
🔺موضوع ديگري که در اينجا هست و به حرف ايشان اهميت بيشتري ميدهد اين است که کساني مثل راسل که يک فلسفه نوي (به اصطلاح خودشان) در دنياي امروز آوردهاند، تمام حرفشان به همين يک حرف برميگردد و بدون شک آقاي طباطبائي از حرف آنها اطلاع نداشتهاند، و حتي خود من هم وقتي اصول فلسفهرا مينوشتم توجه نداشتم که حرفي که ايشان درباره علوم عملي و علوم اخلاقي دارند، يک فلسفه بسيار جديدي است و آخرين نظريهاي که امروزه درباره اخلاق ميدهند همين حرف آقاي طباطبائي است
🔺و شايد تکوّن اين فکر براي ايشان در حدود چهل سال پيش در نجف، مقارن با به وجود آمدن اين فکر براي اروپاييان بوده و در هر صورت قطعا ايشان از نظريه آنها مطلع نبودهاند.
🔺در ميان متجددين، اين راسل است که آمده و اين حرف را شکافته است و اگر انسان تاريخ فلسفهراسل را مطالعه کند، مخصوصاً آنجا که راجع به نظريه افلاطون بحث ميکند، [نظر او روشن ميشود].
🔺اينها به نظر خودشان يک حرف بسيار بسيار جديدي پيدا کردند، که الآن در فلسفه اروپا اين حرف به شدت مطرح است و مورد قبول واقع شده و نزد آنها همه نظريات اخلاقي، نظريه افلاطون و ارسطو و کانت و اينها منسوخ شده و آخرش رسيدهاند به همين نظريه، و گفتيم که کم و بيش در کلمات حکماي اسلامي خودمان هم اين قضيه مطرح است و نقص کار آقاي طباطبائي اين است که اين را به حرف قدماي خود ما مربوط نکردهاند.
📔 نقدی بر مارکسیسم ص 233
@valasr_103
هدایت شده از افق مبین (نظام اجتهادی امام خمینی ره)
#ارجاعات
💢عرفایی که داخل در سلاسل نبودند
💠آیت الله شهید مطهری
🔹 تاريخچه مختصر عرفان از آغاز تا پايان قرن نهم. از اين به بعد به نظر ما عرفان شکل و وضع ديگري پيدا ميکند.
🔹 تا اين تاريخ شخصيتهاي علمي و فرهنگي عرفاني، همه جزء سلاسل رسمي تصوفاند و اقطاب صوفيه شخصيتهاي بزرگ فرهنگي عرفان محسوب ميشوند و آثار بزرگ عرفاني از آنهاست.
🔹از اين به بعد شکل و وضع ديگري پيدا ميشود:
🔻اولًا ديگر اقطاب متصوفه، همه يا غالباً آن برجستگي علمي و فرهنگي که پيشينيان داشتهاند ندارند. شايد بشود گفت که تصوف رسمي از اين به بعد بيشتر غرق آداب و ظواهر و احياناً بدعتهايي که ايجاد کرده است ميشود.
🔻ثانياًعدهاي که داخل در هيچيک از سلاسل تصوف نيستند، در عرفان نظري محيي الديني متخصص ميشوند، که در ميان متصوفه رسمي نظير آنها پيدا نميشود.
🔺مثلًا صدرالمتألهين شيرازي متوفّي در سال 1050 و شاگردش فيض کاشاني متوفّي در 1091 و شاگرد شاگردش قاضي سعيد قمي متوفّي در 1103 آگاهيشان از عرفان نظري محيي الديني بيش از اقطاب زمان خودشان بوده است، با اينکه جزء هيچيک از سلاسل تصوف نبودهاند.
🔺اين جريان تا زمان ما ادامه داشته است، مثلًا مرحوم آقامحمدرضا حکيم قمشهاي و مرحوم آقاميرزاهاشم رشتي از علما و حکماي صد ساله اخير، متخصص در عرفان نظرياند بدون آنکه خود عملًا جزء سلاسل متصوفه باشند.
🔺بهطور کلي از زمان محيي الدين و صدرالدين قونوي- که عرفان نظري پايه گذاري شد و عرفان شکل فلسفي به خود گرفت- بذر اين جريان پاشيده شد.مثلًا محمدبن حمزه فناري سابق الذکر شايد از اين گروه باشد.
🔺ولي از قرن دهم به بعد اين وضع يعني پديدآمدن قشري متخصص در عرفان نظري که يا اصلًا اهل عرفان عملي و سير و سلوک نبودهاند و يا اگر بودهاند- و غالباً کم و بيش بودهاند- از سلاسل صوفيه رسمي برکنار بودهاند، کاملًا مشخص است.
🔻ثالثاًاز قرن دهم به بعد ما در جهان شيعه به افراد و گروههايي برميخوريم که اهل سير و سلوک و عرفان عملي بودهاند و مقامات عرفاني را به بهترين وجه طي کردهاند بدون آنکه در يکي از سلاسل رسمي عرفان و تصوف وارد باشند و بلکه اعتنايي به آنها نداشته و آنها را کلًا يا بعضاً تخطئه ميکردهاند.
🔺از خصوصيات اين گروه که ضمناً اهل فقاهت هم بودهاند، وفاق و انطباق کامل ميان آداب سلوک و آداب فقه است. اين جريان نيز تاريخچهاي دارد که فعلًا مجال آن نيست.
📔 خدمات متقابل ص 573
@valasr_103
💐بسمه تعالی 💐
🔴 دیدار با خانواده شهید مدافع حرم *جواد اللهکرم*
به مناسبت دهه ولایت
وعده دیدار ما :
یکشنبه مورخ97/4/31
ساعت 16
مترو آزادی
ثبت نام : ارسال نام و شماره تماس به شماره 09019933079
🌹یازهرا🌹
هدایت شده از افق مبین (نظام اجتهادی امام خمینی ره)
📃 #چکیده (2)
🔷نقش حوزه و دانشگاه در علوم انسانی🔷
🔶آیت الله عبدالکریم فرحانی 🔶
◀️ چگونگی اسلامی سازی علوم انسانی ضمن بازخوانی مطالبات رهبری :
#مقام_معظم_رهبری فرمودند میشود فکر اسلامی تولید کرد ایشان در تولید فکر دو الزام دارند که همان دو الزام در #علوم_انسانی هم مطرح میشود؛ اینکه باید صورت بندی، عناوین کلی و کلیات را یاد بگیریم اما به واسطه اجتهادی که داریم علوم انسانی را اصلاح کنیم.
🔺راه و روش تولید #فکر_اسلامی چیست؟
❓آیا تقدمش این است من اول جامعه شناسی غربی بخوانم؟ یااول این طرف را تقویت کنم؟ بعد وارد کلیات و عناوینی که آقا گفتند بشوم؟
⬅️بحث های زیرساختی در کتاب "#آشنایی_با_علوم_اسلامی" مرحوم #مطهری مقدمه ای وجود دارد که در واقع زیربنای علمی فرمایش حضرت اقاست.
◀️ایشان در ابتدا یک سوال مطرح میکند؛ که #علوم_اسلامی یعنی چه؟
چهار احتمال وجود دارد :
1️⃣ احتمال دارد علوم اسلامی که می گوییم ، یعنی علومی که موضوع و مسائل آن علوم #اصول یا #فروع اسلام باشد. اگر این باشدعلوم انسانی هیچ وقت اسلامی نمیشود.
باید چیزهایی که اصول و فروع اسلام به استناد آنها اثبات میشوند مشخص کنیم ،یعنی #مبادی_تصدیقی آنها. #قرآن، #سنت، علم #قرائت، علم #تفسیر، علم #حدیث ، #کلام نقلی، #اخلاق نقلی.
2️⃣علوم مذکور در فوق به علاوه علومی که مقدمه آن علوم است؛ مثل ادبیات عرب، صرف و نحو و لغت و بیان و بدیع، کلام عقلی، اخلاق عقلی، حکمت الهی، منطق، اصول فقه، رجال و درایه چیزی که در حوزه هست.
✅3️⃣ علومی که به نحوی جزء واجبات اسلامی است، یعنی علومی ولو به نحو واجب کفایی بر مسلمین واجب است یعنی واجبی است که وقتی نیاز جامعه اسلامی برطرف شد، ازبقیه ساقط است.
4️⃣ علومی که درحوزه فرهنگ اسلامی رشدونمو یافته است؛ اعم ازآنکه آن علوم ازنظر اسلام واجب، یا اصلاً ممنوع بوده است.🔺در این فرض التقاط از بطن آن در میآید.
✅مقصود از علوم اسلامی همان است که درشماره 3️⃣ تعریف کردیم.
⬅️ #علوم_انسانی با فرض اول و دوم اسلامی نیست، بافرض سوم بایک قید اسلامی است قیدش این است آیا میشود واقعاً هر علمی که طلبش برما واجب باشد ، ولو واجب کفایی اسلامی کرد، یعنی جامعه حقیقی وجود دارد که همه اینها را بشود اسلامی کرد یا نه؟
◀️ #اسلام چهار قید درباره علم برداشته، علم از نظر اسلام نه محصلش قید دارد، نه استادش قید دارد نه زمانش قید دارد، نه مکانش. لذا تحول علمی در تمدن اسلامی به این دلیل درست شد.
⬅️ #فرهنگ_اسلامی مانند یک سلول زنده رشد کرد،به ایران آمد، یونان، هند، آفریقا و اروپا رفت. این سلول مانندهر سلول دیگر در آغاز کوچک و نامحسوس است در شهر مدینه به وسیله شخص پیامبر اکرم پایه گذاری شد، از علوم اسلامی نوع اول آغاز کرد به علوم اسلامی نوع سوم رسید.
@valasr_103
هدایت شده از افق مبین (نظام اجتهادی امام خمینی ره)
#ارجاعات
🌐دو لازمه برای تولید فکر اسلامی
💠 امام خامنه ای
🔺برای ایجاد یک تمدّن اسلامی - مانند هر تمدّن دیگر - دو عنصر اساسی لازم است: یکی تولید فکر، یکی پرورش انسان.
🔺فکر اسلامی مثل یک دریای عمیق است؛ یک اقیانوس است. هر کس که لب اقیانوس رفت، نمیتواند ادّعا کند که اقیانوس را شناخته است. هر کس هم که نزدیک ساحل پیش رفت و یا چند متری در آب در یک نقطهای فرو رفت، نمیتواند بگوید اقیانوس را شناخته است. سیْر در این اقیانوس عظیم و رسیدن به اعماق آن و کشف آن - که از کتاب و سنّت همهی اینها استفاده میشود - کاری است که همگان باید بکنند؛ کاری است که در طول زمان باید انجام گیرد.
🔺تولید فکر در هر زمانی متناسب با نیاز آن زمان از این اقیانوس عظیم معارف ممکن است. یک روزی حرفهای مرحوم شهید مطهّری که مطرح میشد، به گوش بعضی ناآشنا می آمد. حرفهای شهید مطهّری، حرفهای دین بود؛ حرفهای قرآن بود؛ حرفهای اسلامی بود؛ اما بسیاری از کسانی که با دین و قرآن و اسلام هم سر و کار داشتند، با آن حرفها آشنایی نداشتند!
🔺در همهی زمانها این امکان برای متفکّران آگاه، قرآنشناسان، حدیثشناسان، آشنایان با شیوهی استنباط از قرآن و حدیث، آشنایان با معارف اسلامی و مطالبی که در قرآن و در حدیث اسلامی و در سنّت اسلامی هست، وجود دارد که اگر به نیاز زمانه آشنا باشند، سؤال زمانه را بدانند، درخواست بشریّت را بدانند، میتوانند سخن روز را از معارف اسلامی بیرون بیاورند. حرف نو همیشه وجود دارد؛ تولید فکر، تولید اندیشهی راهنما و راهگشا برای بشریّت.
📔 بیانات 79/07/14
@valasr_103
هدایت شده از افق مبین (نظام اجتهادی امام خمینی ره)
#ارجاعات
✳️ فرهنگ زنده و پویای اسلامی
💠 آیت الله شهید مطهری
🔅فرهنگ اسلامي خود يک فرهنگ ويژه و خاصي است در ميان فرهنگهاي جهان، با يک روح خاص و يک سلسله مشخصات مخصوص به خود.
🔅براي اين که يک فرهنگ را بشناسيم که آيا اصالت و شخصيت مستقل دارد و از روح و حيات ويژهاي برخوردار است و يا صرفاً التقاطي است از فرهنگهاي ديگر و احياناً ادامه و استمرار فرهنگهاي پيشين است، لازم است انگيزههاي حاکم بر آن فرهنگ، جهت و حرکت، آهنگ رشد و همچنين عناصر برجسته آن را زير نظر بگيريم. 🔅اگر فرهنگي از انگيزههايي ويژه برخوردار باشد، جهت و حرکت مخصوص به خود داشته باشد، آهنگ حرکتش با آهنگ حرکت ساير فرهنگها متفاوت باشد، عناصر ويژهاي وارد کند و آن عناصر برجستگي خاصي داشته باشد، دليل بر اين است که آن فرهنگ اصالت و شخصيت دارد.
🔅بديهي است که براي اثبات اصالت يک فرهنگ و يک تمدن، ضرورتي ندارد که آن فرهنگ از فرهنگها و تمدنهاي ديگر بهره نگرفته باشد، بلکه چنين چيزي ممکن نيست. هيچ فرهنگي در جهان نداريم که از فرهنگها و تمدنهاي ديگر بهره نگرفته باشد، ولي سخن در کيفيت بهرهگيري و استفاده است.
🔅يک نوع بهرهگيري آن است که فرهنگ و تمدن ديگر را بدون هيچ تصرفي در قلمرو خودش قرار دهد.
🔅اما نوع ديگر اين است که از فرهنگ و تمدن ديگر تغذي کند؛ يعني مانند يک موجود زنده آنها را در خود جذب و هضم کند و موجودي تازه به وجود آورد.
🔅فرهنگ اسلامي از نوع دوم است، مانند يک سلّول زنده رشد کرد و فرهنگهاي ديگر را از يوناني و هندي و ايراني و غيره در خود جذب کرد و به صورت موجودي جديد با چهره و سيمايي مخصوص به خود ظهور و بروز کرد و به اعتراف محققان تاريخ فرهنگ و تمدن، تمدن اسلامي در رديف بزرگترين فرهنگها و تمدنهاي بشري است.
🔅اين سلّول حياتي فرهنگي در چه محلي و به دست چه کسي و از چه نقطهاي [رشد خود را] آغاز کرد؟
🔅اين سلول مانند هر سلول ديگر که در آغاز کوچک و نامحسوس است، در شهر مدينه به وسيله شخص پيامبر گرامي پايه گذاري شد و از علوم اسلامي نوع اول آغاز به کار کرد. براي آگاهي بيشتر بايد به کتب مربوطه مراجعه کنيد.
📚 منطق ص 17
@valasr_103