فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هو
چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی
بر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستی
.
آواز: زنده یاد استاد شجریان
شعر: فروغی بسطامی
هو
من خویی دارم که همه را دعا کنم. گویم:
خداش هدایت کناد آن را که مرا دشنام می دهد!
دعا گویم که خدایا او را از این دشنام دادن ، بهتر و خوشتر کاری ده تا این عوض ،تسبیحی گوید و تهلیلی و مشغول عالم حق گردد.
خط_سوم
شمس _تبریزی
هو
"چون قضا آید شود تنگ این جهان
از قضا حلوا شود رنج دهان
چشم بسته می شود وقت قضا
تا نبیند چشم کحل چشم را"
مثنوی_مولانادفترسوم
هو
حقیقت این است که عرفان از نهاد بشر برخاسته و از خاور و باختر و ترک و تازی وپارسی بیرون است.
#حسین_الهی_قمشه ای
هو
ما چو واقِف گشتهایم از چون و چند
مُهْر بر لبهایِ ما بِنْهادهاند
مثنوی دفتر ششم
#حضرت_مـــولانا
هو
باغْبانا رَعدْ مُطرب
ابرْ ساقی گشت و شُد
باغْ مَست و راغْ مَست و
غُنچه مَست و خارْ مَست
#حضرت_عشق_مولانا
هو
لقمهی حلال از نظر مولانا ...
آنچه ما میخوریم، در روحیات ما تأثیر دارد ... این که روزی ما و لقمهی ما چه باشد، بیارتباط نیست با این که "حال ما" چگونه باشد ...
لقمهی انسان باید حلال باشد ...
اما لقمه، تنها آن خوراکی نیست که از راه دهان میبلعیم ،،،
لقمههایی هست که ذهن ما و جان ما را تغذیه میکند ...
ما روزانه از سفرههای مختلفی برای جسم و روحمان روزی بر میداریم ،،، مهم است که بدانیم روزی که به جسم و جانمان میرسانیم، حلال است یا حرام؟
مولانا یک معیار برای سنجش حلال یا حرامبودن روزی، به ما میدهد:
نشانه لقمهی حلال، چه لقمهی غذای جسم باشد و چه خوراک روح و جان ما، آن است که نتیجهاش گرمی و روشنایی و کمال و امید و عشق و محبت نسبت به خودمان و مردم است ...
در مقابل، اگر در دل ما حسد، نفرت، خشم و غفلت از معنویات موج بزند و به طور مستمر در دلمان احساس گرفتگی و تاریکی داریم، جایی همسفرهی شیطان شدهایم، اگرچه بیخبر ...
و باید ریشه را در لقمه پیدا کنیم ... یک جایی، لقمهی حرامی خوردهایم یا روزی ناپاکی به روح و جان خود دادهایم ...
آنچه ما میخوریم،
آنچه مینوشیم،
آنچه میبینیم ؛ آنچه میخوانیم،
موسیقی که گوش میدهیم،
برنامهای که تماشا میکنیم و ...
همه برای ما "لقمه" هستند ...
لقمههایی که فکر ما و نوع نگاه ما به هستی و نوع رفتار ما را، شکل میدهند ...
لقمه، تخم است و برش، اندیشهها
لقمه، بحر و گوهرش اندیشهها
حلالترین قوتی که به ما میرسد، آن است که نتیجهاش عشق به انسانها و هستی و میل خدمت به خلق و البته میل پر کشیدن به سوی جهان معناست ...
زاید از لقمه حلال اندر دهان
میل خدمت، عزم رفتن آن جهان
مثنوی: دفتر اول
هو
پیوسته باید که از اندامِ مومن یکی به خداوند مشغول باشد؛
یا به دل او را یاد کند
یا به زبان، ذکر او هَمیگوید
یا به چشم، دیدارِ وی میبیند
یا به دست، سخاوت میکند
یا به قدم، زیارت مردان همیرَود
یا به تَن، خدمت مؤمنان همیکند
یا از ایمان، یقینی همیوَرزد
یا از خِرد، معرفت همیدارد
یا از کار، اخلاص هَمیورزد
یا از قیامت حَذر میکند.
این چنین کس، من کفیلم که چون سر از گور بَرکند، کَفنکِشان میرود تا به بهشت.
#شیخ_ابوالحسن_خرقانی
@Analhaghhoo
هو
ذکر از بدیهیترین نشانِ
عاشقی و دلبُردگی است.
چنانکه امامعلی(ع) فرماید:
«انتَ معَ مَنِ اَحْبَبْتَ: تو با کسی هستی
که دوستشداری».
مقصود اصلی جمیع عبادات این است که آدمی یاد خدا باشد. عرفا و صوفیه نیز در باب ذکر سخنانی دامنگستر گفتهاند.
از آنجمله باباطاهر میگوید:«الذِکرُ حیاةالقلب: ذکر، قلب را زنده میکند».
امام محمد غزالی گوید:«بدانکه مقصود و لباب همهٔ عبادتها یادکردنِ خدایتعالی است که عماد مسلمانی، نماز است که ذکر حقتعالی است».
امام قشیری نیز گوید:«ذکر رکنی قوی است اندر طریق حق سبحانهوتعالی و هیچکس
به خدایتعالی نرسد مگر به دوامِ ذکر».
نجمالدین کبری گوید:«ذکر یعنی
بیرونآمدن از آنچه غیرِ خداست».
حضرتمولانا ذکرِخدا را ضدِغفلت میداند:
اُذْکُروا الله، شاهِ ما دستور داد
اندر آتش دید ما را نور داد
#کریم_زمانی
@Analhaghhoo