eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
722 ویدیو
47 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو و فرمود : می باید که دل خویش، چون موج دریایی بینی که آتش از میان آن موج برآید و تن را در آتش بسوزاند. درخت وفا  از میان آن سوخته برآید، میوه بقای ظاهر حاصل شود ، و چون میوه بخوردی ، آب آن میوه به گذر دل فرو شود و فانی شود در یگانگی او
هو آدمی باشد که قیمت او لقمه ای بُوَد و آدمی باشد که قیمت او دیناری بود و آدمی باشد که قیمت او یک دنیا بُوَد و آدمی باشد که قیمت او هر دو جهان باشد؛ زیرا مردمان را به همّت قیمت کنند، نه به هیات. @FEshragh
هو بنده‌ی من... اگر به اندوه پیش من آیی شادت کنم و اگر با نیاز آیی توانگرت کنم و چون ز آن خویش دست بداری آب و هوا را مُسخّر تو کنم.
هو مشاهده آن است که او باشد، تو نباشی
هو و گفت: نماز و روزه بزرگ است، لیک کبر و حسد و حرص از دل بیرون کردن نیکوتر است. تذکرة الأولیاء - عطار نیشابوری
هو ‍ الهی از بندگانِ تو بعضی نماز و روزه دوست دارند و بعضی حج و غزا و بعضی علم و سجاده؛ مرا از آن باز کن که زندگانیم و دوستیَم «جز از برای تو» نبُود        
هو خداوند_جل جلاله_بر دل من ندا کرد که : بنده من، مهمان مرا حق بگزار گفتم :الهی ، من ندانم که حقِ مهمانان تو چگونه گزارم؟ فرمود: کسانی که به سلامی به مهمانی تو آیند ، باید که علیکم السلام بیابند پس خداوند تعالی مرا گفت که : هر چه بینی که من با تو کردم ، با خلق من ، آن کن گفتم : الهی ! من با خلق تو آن نتوانم کرد ! خداوند فرمود :«از من یاری خواه».
هو و گفت :  از کسانی باش که اندوه از دل برگیری ، و از کسانی مباش که اندوه به دلی نهی . و از کسانی باش که مشغول دلی را فارغ کنی ، از کسانی مباش که فارغ دلی را مشغول کنی .
‍ ﷽          من نه عابدم و نه زاهد،           نه عالم و نه صوفی،                     الهی... تو یکی‌ای، من از آنِ یکیِ تو یکی‌ام     @khaksarx
الهی از بندگان تو بعضی نماز و روزه دوست دارند و بعضی حج و بعضی علم و سجاده... مرا از آن باز کن (رها کن) که زندگانی ام و دوستی ام جز از برای «تو» نبود! ذکر @sufianehh
هو حق فرمود: بنده‌ی من، چون به راهی نشینی همراهت مَنم و چون به منزلِ شور آیی، میزبانت منم و چون سخن‌گویی، شنونده‌ی سخن منم و چون اندیشه کنی، داننده‌ی اندیشه‌ات منم و چون به من دَرگُریزی، دستگیرت منم و چون از من ترسی، ایمن کننده‌ات منم و چون به من امید داری، وفا کننده‌ات منم. من با توام، تو نیز با من باش که به آبادانی با توام و به ویرانی با توام. پس طریقِ یقین گیر تا راه بر تو کوتاه گردد. https://t.me/Analhaghhoo
هو حکایتی از شیخ ابوالحسن خرقانی نقلست که شیخ بوسعید و شیخ ابوالحسن خواستند که بسط آن یک بدین درآید و قبض این یک بدان شود یکدیگر را در برگرفتند هر دو صفت نقل افتاد شیخ بوسعید آن شب تا روز سر بزانو نهاده بود و می‌گفت و می‌گریست و شیخ ابوالحسن همه شب نعره همی زد و رقص همی کرد چون روز شد شیخ ابوالحسن بازآمد و گفت: ای شیخ اندوه به من باز ده که مارا با آن اندوه خود خوشتر است «تذکرة الاولياء حضرت عطار نیشابوری»