هو
اندوه، پادشاهی ست که چون جایی قرار گرفت
رضا ندهد که هیچ چیز با او قرار گیرد.
تذکرة الاولیاء
ذکر بشر حافی "رحمة الله علیه"
@Tazkerat_alawliya
هو
قال علیٌ علیهالسلام:
خوشا بحال کسی که زندگیش چون زندگی سگ باشد؛ در این حیوان ده خصلت است که مؤمن به داشتن آنها سزاوار است:
۱- آنکه سگ را در میان مردمان قدری نیست و این حال مسکینان است.
۲- آنکه مالی و ملکی ندارد و این همان صفت مجردین است.
۳- آنکه او را خانه و لانهای معین نیست و همه زمین بساط اوست و این علامت متوکلان است.
۴- آنکه اغلب اوقات گرسنه است و این عادت صالحان است.
۵- آنکه اگر صد تازیانه از صاحب خود بخورد در خانه او را رها نمی کند و این صفت مریدان است.
۶- آنکه شب هنگام بجز اندکی نمیخوابد و این از اوصاف محبین است.
۷- آنکه رانده میشود و جفا می بیند لکن چون بخوانندش بدون دلگیری باز میگردد و این از علامات خاشعین است.
۸- آنکه به اضافهیِ طعام صاحبش راضی است و این حال قانعین است.
۹- آنکه بیشتر اوقاتش خاموش است و این از علامات خائفین است.
۱۰- آنکه چون بمیرد میراثی بجای نگذارد و این حال زاهدان است.
@zonnoun
هو
با تو گفتهام
که شوق از رؤیت و حضور خیزد
نه از غیبت و هجران.
#تمهيدات
#عينالقضاتهمدانی
هو
دل بنه بر هوسی که دل از آن برنکنی
شیرمردا دل خود را سگ هر کوی مکن
هم بدان سو که گه درد دوا می خواهی
وقف کن دیده و دل روی به هر سوی مکن
#مولانایجان
هو
قامت عشق صلا زد
که سماع ابدی است
جز پی قامت او
رقص و هیاهوی مکن
#مولانای_جان
هو
چون نیست نماز من آلوده نمازی
در میکده زان کم نشود سوز و گدازم
(حافظ)
نقل است که گفت: «در همهی عمر خویش میبایدم که یک نماز کنم که حضرت او را بشاید، و نکردم. و شبی از نماز خفتن تا صبح چهار رکعت نماز میگزاردم. هر باری که فارغ شدمی، گفتمی: بِهْ ازین میباید. نزدیک بود که صبح بدمد و برنیاوردم و گفتم: الهی! من جهد کردم که در خور تو بُوَد، اما نبْوَد، در خور بایزید است. اکنون تو را بی نمازان بسیارند. بایزید را یکی از ایشان گیر»
(تذکرةالاولیاء، ذکر بایزید بسطامی)
وضو ز اشک بساز و نماز کن به نیاز
خراب و مست شو ای جان ز بادهی ازلی
(مولانا)
و گفت: «هر که در نماز خاشع نَبُوَد، نماز او درست نَبُوَد».
(تذکرةالاولیاء، ذکر سفیان ثوری)
حفظ صورت میتوان کردن به ظاهر در نماز
رویِ دل را جانب محراب کردن مشکل است
(صائب تبریزی)
جهد کن ای عزیز تا در پنج نماز، دل حاضر داری. و اگر نه کردن و ناکردن، یکی بُوَد در راه دین و آخرت.
(عینالقضات همدانی)
کو ره پیغامبری و اصحاب او؟!
کو نماز و سبحه و آداب او؟!
(مولانا)
زاهدی گفته است نماز سی سالی را که در صف اول نمازگزاران بجا آورده بودم، ناگزیر به قضا اعاده کردم؛ چرا که روزی، به سببی دیر کردم و جایی در صف اول نیافتم، و هنگامی که در صف دوم ایستادم، دیدم که از مردمان از این بابت که به صف اول نرسیدهام شرمسارم و دوباره به صف اول پیشی گرفتم؛ و دانستم که تمام نمازهایم بدین ریا آلوده بوده است که خود را به مردم بنمایانم و از این که ایشان ببینند در کار خیر بر دیگران پیشام، لذت بَرم!
(کشکول، شیخ بهایی)
ای اوحدی چو روی کنی در نماز، تو
بی رویِ او مکن، که نمازیست بیحضور
(اوحدی مراغهای)
و گفت: سالهاست که تا نماز میکنم و اعتقادم در نفْسِ خود به هر نماز آن بوده است که: گَبرم و زنّار بخواهم برید.
(تذکرة الأولیاء، ذکر بایزید بسطامی)
نماز مست، شریعت روا نمیدارد
نماز من که پذیرد؟ که روز و شب مستم
(سعدی)
گفت: «هر نمازی که دل در او حاضر نبْوَد، به عقوبت نزدیک بُوَد».
(تذکرة الأولیاء، ذکر حسن بصری)
@sarire_kelk