هو
⭕️ در بیان نصیحت
ای درویش! به یقین بدان که درین عالَم خوشی نیست. طلب خوشی مکن که نیابی، از جهت آن که درین عالَم، امن نیست. کسی که نمیداند که ساعتی دیگر چه باشد، و چون باشد، و کجا باشد، او را امن چون بُوَد؟ و چون امن نیابد، خوشی از کجا باشد؟ پندار خوشی باشد و پندار خوشی هم بجائی باشد که عقل نبُوَد.
ای درویش! به یقین بدان که هر که را عقل باشد، به یقین داند که درین عالم خوشی نباشد. در عالمی که ممکن است که نبیّ معصوم را در موضعی کنند و آتش در ایشان زنند تا جمله بسوزند، و اینچنین کردند، و ممکن است که صد ولیّ بیگناه را بر دار کنند تا هلاک شوند و اینچنین هم کردند، و ممکن است که صد پادشاهِ نیک محضر، نیک اخلاقِ عادل در اول جوانی با آن که چندین حکیم و طبیب حاذق بر سر ایشان باشند و محافظت ایشان کنند، به یک تب هلاک شوند، و اینچنین هم شدند، امن یا خوشی بُوَد؟ هر که را ذرهای عقل بُوَد، داند که درین عالَم امنی و خوشی نیست.
بیت:
هزار نقش برآرد زمانه و نبُوَد
یکی چنان که در آیینه تصور ماست
ای درویش! میباید ساخت، و سازگاری میباید کرد. باشد که به سلامت بگذری.
📕 #انسان_کامل
✍ #عزیزالدین_نسفی
رساله چهاردهم
@sarire_kelk
هو
ای درویش! آنکس که گوید:
جامەی نو میخواهم و کهنه نمیخواهم
دربند اسـت.
و آن کـس کـه گویـد:
جامـەی کهنه میخواهم و نو نمیخواهم
هم در بند است
و بندی از آن روی که بند است تفاوتی نکند. اگـر زرّیـن بُـوَد یا آهنين، هر دو بند باشد.
آزاد آن است که او را به هیچ گونه
و هیچ نوع بند نَبُوَد،
که بند بُـت باشـد!
آزاد؛ جملـه بتـان را شکسته بُود
و از همه گذشته باشد؛
و دل را که خانەی خدای است،
از بتان پاک کرده بود
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
هو
در بند آن مباش که علم و حکمتِ بسیار خوانی
و خود را عالم و حکیم نام نهی،
و در بند آن مباش که طاعت و عبادت بسیارکنی
و خود را عابد و شیخ نام کنی.
در بندِ آن باش که بعد از شناخت خدا طهارتِ نَفْس حاصل کنی.
و بیآزار و راحترسانْ شوی،
که نجات آدمی در این است.
#عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
@sufianehh
هو
ای درویش!
بیست رساله تمام شد، و درین بیست رساله سخن بسیار گفته آمد. و این گمان مبر که این سخنان من گفتهام، و به غير از من کسی دیگر نگفته است؛ و این مپندار که اینها من دانستهام، و به غیر از من کسی دیگر ندانسته است، که هیچ سخنی از تو، و هیچ علمی از تو، و هیچ عملی از تو به جهان نیاید، از جهت آن که هیچ سخن نگفته نمانده است، گفتهاند و میگویند؛ و هیچ علم نادانسته نمانده است، دانستهاند و میدانند. و هیچ عملی ناکرده نمانده است، جمله کردهاند و میکنند.
و از اینجا گفتهاند که هرچه هست، بوده است و خواهد بود؛ و هرچه نیست، نبوده است و نخواهد بود.
📕 #انسان_کامل
✍ #عزیزالدین_نسفی
@sarire_kelk
ای درویش !یک بت بزرگ است و باقیِ بتان کوچک اند . و این بت کوچک از آن بت بزرگ است ، و آن بت بزرگ بعضی را مال است . و بعضی را جاه است . و بعضی را قبولِ خلق است . باز ازین بتان بزرگ قبولِ خلق از همه بزرگتر است ، و جاه بزرگ تر از مال است.
#عزیز_الدین_نسفی
#انسان_کامل
ای درویش ! بزرگو کوچک را عزیز دار ، تا بزرگ و کوچک تو را عزیز دارند . و دوست و دشمن را تواضع کن . تا دوست دوست تر گردد . و دشمن دشمن تر نگردد. بلکه دوست شود.
#انسان_کامل
#عزیز_الذین_نسفی
در بیان آنکه نیت سالک در سلوک چیست
ای درویش!
باید که نیت سالک در ریاضات و مجاهدات آن نباشد که طلب خدا می کنم، از جهت آنکه خدای را حاجت بطلب کردن نیست... و دیگر باید آن نباشد که طلب طهارت و اخلاق نیک می کنم، و آن نباشد که طلب علم و معرفت می کنم و آن نباشد که طلب کشف اسرار و ظهور اَنوار می کنم که این ها هر یک بمرتبه ئی از مراتب انسانی مخصوص اند، و سالک چون به آن مرتبه نرسد، امکان ندارد که چیزی که به آن مرتبه مخصوص است خود ظاهر نشود، و اگر به آن مرتبه برسد، امکان ندارد که اگر خواهد و اگر نخواهد، و اگر کسی گوید و اگر کسی نگوید، چیزی که به آن مرتبه مخصوص است، خود ظاهر شود. اگر جمله عالم با طفل بگویند که لذت شهوت راندن چیست، درنیابد؛ و چون به آن مرتبه برسد، اگر گویند و اگر نگویند خود دریابد.
ای درویش!
انسان مراتب دارد چنانکه درخت مراتب دارد. و پیدا است که در هر مرتبه ئی از مراتب درخت چه پیدا آید. پس کار باغبان آن است که زمين را نرم و موافق می دارد و از خار و خاشاک پاک میکند، و آب بوقت می دهد و محافظت میکند تا آفتی بدرخت نرسد تا مراتب درخت تمام پیدا آیند و هر یک بوقت خود تمام ظاهر شوند. کار سالکان نیز هم چنين است باید که نیت سالک در ریاضات و مجاهدات آن باشد که تا آدمی شوند و
مراتب انسانی در ایشان تمام ظاهر شود، که چون مراتب انسانی تمام ظاهر شود، سالک اگر خواهد و اگر نخواهد، طهارت و اخلاق نیک و علم و معرفت و کشف اسرار و ظهور انوار، هر یک بوقت خود ظاهر شوند و چیز ها ظاهر شود که سالک نام آن هرگز نشنوده بود و بر خاطر سالک هرگز نگذشته باشد؛
و کسی که نه درین کار بُود این سخنان را هرگز فهم نکند. تا سخن دراز نشود، و از مقصود باز نمانیم، سالک باید که بلندهمتّ باشد، و تا زنده است در کار باشد، و بسعی و کوشش مشغول بُود، که علم و حکمت خدا نهایت ندارد.
#انسان_کامل
#شیخ_عزیزالدین_نسفی
@FEshragh
ای درویش!
بدان که آدمیان چون بی اختیار خود به این عالم آمدند از صد هزار کس که بیامدند و برفتند،
یکی چنان بود که خود را به حقیقت دانست
و این عالم را چنان که هست بشناخت و بدانست که از کجا می آید و به کجا میرود.
باقی جمله نابینا آمدند و نابینا رفتند.
هر يك در مرتبه ای از مراتب حیوانی فرو رفتند و به مرتبه انسانی نرسیدند.
#انسان_کامل
#عزیزالدین_نسفی
@sufianehh
هو
ای درویش!
بیست رساله تمام شد، و درین بیست رساله سخن بسیار گفته آمد. و این گمان مبر که این سخنان من گفتهام، و به غير از من کسی دیگر نگفته است؛ و این مپندار که اینها من دانستهام، و به غیر از من کسی دیگر ندانسته است، که هیچ سخنی از تو، و هیچ علمی از تو، و هیچ عملی از تو به جهان نیاید، از جهت آن که هیچ سخن نگفته نمانده است، گفتهاند و میگویند؛ و هیچ علم نادانسته نمانده است، دانستهاند و میدانند. و هیچ عملی ناکرده نمانده است، جمله کردهاند و میکنند.
و از اینجا گفتهاند که هرچه هست، بوده است و خواهد بود؛ و هرچه نیست، نبوده است و نخواهد بود.
📕 #انسان_کامل
#عزیزالدین_نسفی
هو
افراد موجودات هر یک آنچه ما لابد ایشان است تا به کمال خود رسند ، با خود و از خود دارند .
#انسان_کامل
مالابد : آنچه ضروریست
هو
ای درویش!
کرامت صوفی، «نیستی» است. ادّعای کرامت اظهار هستی در طریقت ما کفر است.
پیر طریقت، بت شکن است نه بت ساز.
یکی را مال و یکی را جاه و یکی را نمازِ بسیار و یکی را روزۀ بسیار بت باشد.
یکی خواهد که همیشه بر سجاده نشیند، سجاده، او را بت باشد.
یکی خواهد که همیشه پیش کسی برنخیزد، آن نا برخاستن، بت باشد
هیچ کس بت خود را نشناسد و هیچ کسی نداند که وی بت پرست است، همه کس خود را فارغ و آزاد گمان برند و موحّد و بت شکن شناسند!
#عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
@sufianehh
هو
ای درویش ! حیات خود را به غنیمت دار و یاران و دوستان نیک را غنیمت دار که هر یک نعمتی عظیم اند و مردم ازین نعمت ها غافل اند و هر که نعمت نشناسد از آن نعمت بر خورداری نیابد. و این نعمت ها هیچ بقا و دوام ندارند ، اگر در نیابی خواهند گذشت هر کاری که امروز می توانی کردن از نیکی و جمعیت دوستان به فردا مینداز ، که معلوم نیست که فردا چون باشد .
هزار نقش بر آرد زمآنه و نبود
یکی چنان که در آیینه تصور ماست
#انسان_کامل
#عزیزالدین_نسفی