هو
من خراباتیم و باده پرست
در خرابات مغان ، عاشق و مست
گوش ، بر زمزمه قول بلی
هوش، غارت زده جام الست
میکشندم چون سبو ، دوش به دوش
میدهندم چو قدح ، دست به دست
دیدی آن توبه سنگین مرا ؟
که به یک شیشه می چون بشکست؟
رندی و عاشقی و قلاشی
هیچ شک نیست که در ما همه هست
ما همان خاک در مصطبهایم
معنی و صورت ما عالی و پست
آن زمان نیز که گردیم غبار
بر در میکده خواهیم نشست
همه ذرات جهان میبینیم
به هوایت شده خورشید پرست
بود در بند تعلق ، سلمان
به کمند تو در افتاد و برست
ذرهای بود و به خورشید رسید
قطرهای بود و به دریا پیوست
#سلمان_ساوجی
#طریقت
#عشق
#جام
#می
@zonnoun
هو
ای دل! به ره دیده، کردی سفر از پیشم
رفتی و که میداند، حال سفر دریا؟
#سلمان_ساوجی
هو
یک شب خیال چشم تو دیدیم ما به خواب
زان شب دگر به چشم ندیدیم خواب را
#سلمان_ساوجی
هو
کشتهی عشقِ بُتانیم ،
زهی عشرت و عیش! ،
مفلسِ کویِ مغانیم ،
زهی نعمت و ناز! ،
#سلمان_ساوجی
هو
در مسجد چه زنی؟ ،،
اینک ، درِ میکده ، باز ،
خیز ، مردانه قدم در نِه و ،
خود را ، در باز ،
#سلمان_ساوجی
هو
مست ،، رو ، بر در میخانه ،
که مستانِ خراب ،
نکنند از پیِ هشیار ،
درِ میکده ، باز ،
#سلمان_ساوجی
هو
مست ،، رو ، بر در میخانه ،
که مستانِ خراب ،
نکنند از پیِ هشیار ،
درِ میکده ، باز ،
#سلمان_ساوجی