eitaa logo
پیر طریقت
1.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
790 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو ✨ سالک جوشش انوار را از صورت خود احساس میکند و جوشش نور ، از میان دو چشم و دو ابروست @eshghnirooyebidariii
هو ☀️ ▫️اي سالك… بدان كه طي طريق به سوي حضرت حق، آدابي دارد متعلق به ظاهر و آدابي ديگر كه خاص باطن است. ▪️اولين ادب ظاهر آن است كه سالك دست از اسباب و اموال و اشتغالات دنيوي فرو شويد و او را هيچ شغلي جز بندگي مولاي خويش و طاعت و ذكر او نباشد… مقصود آن نيست كه سالك به هيچ كار اجتماعي نپردازد بلكه بايد چنان باشد كه هرچه كند براي خدا كند و هر شغل و خدمت كه اختيار نمايد در سبيل تقرب به حضرت حق باشد… ▪️ادب دوم، عزلت و گوشه نشيني از خلقي است كه او را از حضرت حق باز دارد كه خداوند به پيامبرش فرمود: و از آنها دوري گزين و از هرچه غير از حق ميخوانند اجتناب كن. ▪️ادب سوم، اينست كه سالك خود را از آنچه موردِ كراهت مولاست، محفوظ دارد به اين ترتيب كه: چشم از ناديدني ها فرو بندد گوش از استماع غيبت و سخن چيني و امثال آن باز دارد زبانش را از اينگونه لغزش ها حفظ كند لب از هر چه گفتن آن سودي ندارد، بر دوزد كلامش ياد حق باشد و سكوتش، انديشه و نگاهش، عبرت باشد و بطنش را از مال حرام و شبهه ناك حفظ كند… @Analhaghhoo
هو ذکر قلب مانند صدای زنبور عسل است نه بلند و مشوّش و نه کوتاه و پنهان استغراق نخست، استغراق وجود در ذکر است و آن زمانی است که اجزای ناپاک بسوزد و همه آلودگیها از کینه و حرص و بخل ... از دل پاک شود. و اجزای  "پاک باقی"  بماند. در این وقت ذکر وجود را، از همه ی اجزاء خود می شنوی و صدایی مانند صدای زنبور عسل به گوش می رسد. @FEshragh
هو ✨﷽✨ ای جان من... ! عاشق و معشوق هر دو یک ذاتند، اگر چه دو می نمایند. هر که دو می بیند در خروش است و آن که یک می بیند خاموش است و آن که هیچ نمی بیند بیهوش است. این همه رنگهای اوست؛ این جا کیست که در میان آید و زبان به مدحش گشاید؟ هموست که در بی نهایتی خویش حيران است؛ هیهات، هیهات! از آن گاه که بادِ عشق دریای وحدت را در جنبش آورد، موجها زدن گرفت و ظهور به بطون رود و قیامت قائم شود...                         https://t.me/donyaye_darvishi        ✾࿐༅🍃🌹  🤲   🌹🍃༅࿐✾‌‌‌‌‎ 🤍 در پناه نور و عشق الهی 🤍
هو هر چند که فضل از علم است؛ عاقلان را شرع، تکلیف آمده بیدلان را عشق، تشریف آمده آری! هر چندکه فضل از علم است اما وصل از عشق است؛ از این معنا تشریف جانبازی و سراندازی نصیب بیدلان آمد که مشتاقان لقا و مدهوشانِ محبت، از یاد خود فراموشند و مستان دیوانه، در یاد او پروانه وار در شمع تابناک ذات پر و بال خود سوزند هیهات، هیهات! عاشقان از پایۀ عبودیت به مقام اعلا تا به سایۀ عرش عروج میکنند به حکمِ «الصلوة معراج المؤمنين» آری... در دایره احدیت، بی سر و پایِ خویش رفتن طریق عاشقان است.
هو راه‌ سلوک و  عرفان ، سفر از مکانی به مکانی نیست، نه از جانب سالک و نه از جانب مقصود، زیرا که حق جلَّ و علا از رگ گردن به بنده نزدیک تر است. بلکه  مقصود از سیر و سلوک، رفع حجاب از بینایی قلب است و تجلی صفات پروردگار در قلب سالک و این همان سفری است که انسان به خاطر آن خلق شده است. ‌‌ ‌
هو ‌ اي سالك… بدان كه طي طريق به سوي حضرت حق، آدابي دارد متعلق به ظاهر و آدابي ديگر كه خاص باطن است. 💟اولين ادب ظاهر آن است كه سالك دست از اسباب و اموال و اشتغالات دنيوي فرو شويد و او را هيچ شغلي جز بندگي مولاي خويش و طاعت و ذكر او نباشد… مقصود آن نيست كه سالك به هيچ كار اجتماعي نپردازد بلكه بايد چنان باشد كه هرچه كند براي خدا كند و هر شغل و خدمت كه اختيار نمايد در سبيل تقرب به حضرت حق باشد… 💟ادب دوم، عزلت و گوشه نشيني از خلقي است كه او را از حضرت حق باز دارد كه خداوند به پيامبرش فرمود: و از آنها دوري گزين و از هرچه غير از حق ميخوانند اجتناب كن. 💟ادب سوم، اينست كه سالك خود را از آنچه موردِ كراهت مولاست، محفوظ دارد به اين ترتيب كه: چشم از ناديدني ها فرو بندد گوش از استماع غيبت و سخن چيني و امثال آن باز دارد زبانش را از اينگونه لغزش ها حفظ كند لب از هر چه گفتن آن سودي ندارد، بر دوزد كلامش ياد حق باشد و سكوتش، انديشه و نگاهش، عبرت باشد و بطنش را از مال حرام و شبهه ناك حفظ كند…
هو ای جان من! خواه دانی و خواه نه، دم که هست همیشه در ذکرِ «هو» می‌باشد یعنی در «هو» می‌آید و در «هو» می‌رود و عطایِ محض‌ِحق‌تعالى‌ست همه‌کس را. وای بر ما که قدر این عطا نمی‌دانیم و شکر این نعمت نمی‌گذاریم! پس فهم بایدکرد که دم که می‌آید ومی‌رود، در کدام حرف وکدام صوت است؛ پس هرکه دانست، خود را در این معنا رفیق کرده و فهم را در این عمیق غریق؛ تا به حدی‌که خود را باخت و معشوق را یافت.
‍ ﷽ ذکر قلب مانند صدای زنبور عسل است نه بلند و مشوّش و نه کوتاه و پنهان استغراق نخست، استغراق وجود در ذکر است و آن زمانی است که اجزای ناپاک بسوزد و همه آلودگیها از کینه و حرص و بخل ... از دل پاک شود. و اجزای  "پاک باقی"  بماند. در این وقت ذکر وجود را، از همه ی اجزاء خود می شنوی و صدایی مانند صدای زنبور عسل به گوش می رسد. @khaksarx