eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
721 ویدیو
47 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا به خدا تضرع ننمایی؟ نیم‌شب بیدار شوی، برخیز و دوگانه بگزار. نیاز، نیاز، نیاز! و روی بر خاک نِه، دو قطره ببار که خداوندا، اگر انبیا و اولیا را تو نخواهی، چو حلقه‌ای بر در مانند. اکنون فلان بزرگ را به من نمودی؛ چشم مرا به او بینا گردان.
تو را مقام استماع است , تو سخن میگویی از مقصود دور تر می مانی , و دور تر می رانی خود را از مقصود.
هو هر که را خُلق و خوی فراخ دیدی، و سخن گشاده و فراخ حوصله، که دعای خیرِ همه عالَم کند، که از سخنِ او تو را گشادِ دل حاصل می‌شود، و این عالَم و تنگیِ او، بر تو فراموش می‌شود... [آن فرشته است و بهشتی]، و آن که اندر او و اندر سخن او قَبضی می‌بینی و تنگی و سردی... آن شیطان است و دوزخی! 📕 تصحیح محمدعلی موحد ص۷۱۳ @sarire_kelk
هو و غم نخوری و نومید نشوی از دراز شدن ظلمت، که چون تاریکی دراز آید، بعد از آن روشنی دراز آید.
از عالم توحید، تورا چه؟ از آن که او واحد است، تورا چه؟ چون تو صد هزار بیشی: هر جزوت به طرفی، هر جزوت به عالمی- تا تو این اجزا را در واحد نبازی و خرج نکنی . تا او تورا از واحدیِ خود همرنگ کند، سرت بماند و سرَّت!
هو اگر به عرش رَوى هیچ سود نباشد، و اگر بالای عرش رَوى،و اگر زیرِ هفت طبقهء زمین، هیچ سود نباشد. درِ دل می باید که باز شود. جان کندنِِ همه انبیا و اولیا و اصفیا برای این بود این می جُستند. همه عالم در یک کس است چون خود را دانست، همه را دانست.
هو یکی صد زاری می‌کند بر در، که در خانه لحظه‌ای راه دهند، می‌گویند: البته راه نیست.  و یکی می‌زارد که ساعتی رها کنید تا بیرون بروم؛ می‌گویند: نی ، آن کی شود؟ ای خواجه هر کسی حال خود می‌گویند، و می‌گویند که کلام خدای را معنی می‌گوییم!!
هو مرد آن است که چنان که باطنش بوٓد ، ظاهر چنان نماید
هو «گفت: با ما بیا تا شب زنده‌ داریم به هم. گفتم: می‌روم امشب بَرِ آن نصرانی که وعده کرده‌ام شب بیایم. گفتند: ما مسلمانیم و او کافر! بَرِ ما بیا. گفتم: نی او به سِرّ مسلمان است؛ زیرا او تسلیم است، و شما تسلیم نیستید! مسلمانی تسلیم است.» 📕 تصحیح محمدعلی موحد ص۲۲۶ @sarire_kelk
هو به حضرت حق تضرع میکردم که مرا به اولیای خود اختلاط ده و هم صحبت کن. به خواب دیدم که مرا گفتند که تو را با یک ولی هم صحبت کنیم. گفتم :کجاست آن ولی؟ شب دیگر دیدم که گفتند :در روم است . چون بعد چندین مدت بدیدم ، گفتند که وقت نیست هنوز . آلامور مرهونه باوقاتها.
هو «گفت: با ما بیا تا شب زنده‌ داریم به هم. گفتم: می‌روم امشب بَرِ آن نصرانی که وعده کرده‌ام شب بیایم. گفتند: ما مسلمانیم و او کافر! بَرِ ما بیا. گفتم: نی او به سِرّ مسلمان است؛ زیرا او تسلیم است، و شما تسلیم نیستید! مسلمانی تسلیم است.» 📕
هو خاک را اعتبار نباشد ،  حب الوطن من الایمان ، آن وطن حضرت خداست که محبوب و مطلوب مومن است . ، ص ۶۴۱