چرا به خدا تضرع ننمایی؟ نیمشب بیدار شوی، برخیز و دوگانه بگزار. نیاز، نیاز، نیاز! و روی بر خاک نِه، دو قطره ببار که خداوندا، اگر انبیا و اولیا را تو نخواهی، چو حلقهای بر در مانند. اکنون فلان بزرگ را به من نمودی؛ چشم مرا به او بینا گردان.
#مقالات_شمس
تو را مقام استماع است , تو سخن میگویی از مقصود دور تر می مانی , و دور تر می رانی خود را از مقصود.
#مقالات_شمس
هو
هر که را خُلق و خوی فراخ دیدی،
و سخن گشاده و فراخ حوصله،
که دعای خیرِ همه عالَم کند،
که از سخنِ او تو را گشادِ دل حاصل میشود،
و این عالَم و تنگیِ او، بر تو فراموش میشود...
[آن فرشته است و بهشتی]،
و آن که اندر او
و اندر سخن او
قَبضی میبینی و تنگی و سردی...
آن شیطان است و دوزخی!
📕 #مقالات_شمس
تصحیح محمدعلی موحد
ص۷۱۳
@sarire_kelk
هو
و غم نخوری و نومید نشوی از دراز شدن ظلمت، که چون تاریکی دراز آید، بعد از آن روشنی دراز آید.
#مقالات_شمس
از عالم توحید، تورا چه؟
از آن که او واحد است، تورا چه؟
چون تو صد هزار بیشی:
هر جزوت به طرفی،
هر جزوت به عالمی-
تا تو این اجزا را در واحد نبازی
و خرج نکنی
. تا او تورا از واحدیِ خود همرنگ کند،
سرت بماند و سرَّت!
#مقالات_شمس
هو
اگر به عرش رَوى
هیچ سود نباشد،
و اگر بالای عرش رَوى،و اگر زیرِ هفت طبقهء زمین،
هیچ سود نباشد.
درِ دل می باید که باز شود.
جان کندنِِ همه انبیا و اولیا و اصفیا
برای این بود
این می جُستند.
همه عالم در یک کس است
چون خود را دانست،
همه را دانست.
#مقالات_شمس
هو
یکی صد زاری میکند بر در، که در خانه لحظهای راه دهند، میگویند: البته راه نیست.
و یکی میزارد که ساعتی رها کنید تا بیرون بروم؛ میگویند: نی ، آن کی شود؟ ای خواجه هر کسی حال خود میگویند، و میگویند که کلام خدای را معنی میگوییم!!
#مقالات_شمس
هو
«گفت: با ما بیا تا شب زنده داریم به هم.
گفتم: میروم امشب بَرِ آن نصرانی که وعده کردهام شب بیایم.
گفتند: ما مسلمانیم و او کافر! بَرِ ما بیا.
گفتم: نی او به سِرّ مسلمان است؛ زیرا او تسلیم است، و شما تسلیم نیستید! مسلمانی تسلیم است.»
📕 #مقالات_شمس
تصحیح محمدعلی موحد
ص۲۲۶
@sarire_kelk
هو
به حضرت حق تضرع میکردم که مرا به اولیای خود اختلاط ده و هم صحبت کن.
به خواب دیدم که مرا گفتند که تو را با یک ولی هم صحبت کنیم.
گفتم :کجاست آن ولی؟
شب دیگر دیدم که گفتند :در روم است .
چون بعد چندین مدت بدیدم ، گفتند که وقت نیست هنوز .
آلامور مرهونه باوقاتها.
#مقالات_شمس
هو
«گفت: با ما بیا تا شب زنده داریم به هم.
گفتم: میروم امشب بَرِ آن نصرانی که وعده کردهام شب بیایم.
گفتند: ما مسلمانیم و او کافر! بَرِ ما بیا.
گفتم: نی او به سِرّ مسلمان است؛ زیرا او تسلیم است، و شما تسلیم نیستید! مسلمانی تسلیم است.»
📕 #مقالات_شمس
هو
خاک را اعتبار نباشد ،
حب الوطن من الایمان ، آن وطن حضرت خداست که محبوب و مطلوب مومن است .
#مقالات_شمس ، ص ۶۴۱