هو
مصطفی را (صلى الله عليه و سلّم) اول بكلى مشغول خود کرد بعد از آن امر کرد که خلق را دعوت کن و نصیحت ده و اصلاح کن
مصطفی (صلوات الله علیه )در فغان و زاری آمد که آه یا رب چه گناه کردم مرا از حضرتت چرا میرانی من خلق را نخواهم
حق تعالی گفت ای محمد هیچ غم مخور که تو را نگذارم که بخلق مشغول شوی در عین آن مشغولی با من باشی و یک سر موی از آنچه این ساعة با منی چون بخلق مشغول شوی هیچ ازان از تو کم نگردد در هر کاری که ورزی در عین وصل باشی.
این قطعه
در بیان این آیت الهی است که فرمود: رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله (سوره نور آیه (۳۷)
بزرگانی هستند در عالم معرفت که هیچ بیع و تجارتی (هیچ گونه اشتغالی) ایشان را از یاد خدا باز نمی دارد.
البته مقصود این نیست که آنها در میانه اشتغالات زیر لب یا در دل ذکر خدا را میگویند مقصود آن است که ایشان در همه احوال خدا را حاضر و بر اعمال خود ناظر میبینند و کارها به وفق رضای او میکنند.
365روز در صحبت مولانا صفحه 84
هو
خدای را به خدا شناختم و جز خدای را به نور خدای عزّوجل.»
(طبقات الصوفیه - سلّمی)
هو
شمس تبریزی
در این دنیا که همه می کوشند چیزی شوند؛
تو «هیچ» شو!
در انسان نه ظن منیت بلکه معرفت هیچ بودن مهم است
هو
"حسین ابن منصور حلّاج" به "ابراهیم خواص" گفت: ای ابراهیم در چه مَقامی؟
ابراهیم پاسخ داد: در مقامِ توکّل.
منصور گفت: خود را گم کن که توکّل نخواهی.
هو
"مرید" چیزی جز خواسته و ارادهء خداوند نمیخواهد و "مراد" از دو جهان هیچ جز خداوند نمیخواد.
شیخ ابوعلی رودباری
هو
"مرید" کسی است که همه چیز جز 《الله》 را از یاد برده و تنها 《الله》 و قربِ 《او》 را میخواهد. چنان به 《او》 مشتاق است که این اشتیاق، جایی برای چیز دیگری در دلش باقی نگذاشته و شوق 《پروردگار》 همه شهوات دنیا را از دلش بیرون رانده است.
شیخ ابوعثمان سعید حیّری
هو
یوسف مصری را دوستی از سفر رسید. گفت: جهت من چه ارمغان آوردی؟ گفت: چیست که تو را نیست و تو بدان محتاجی؟ الا آنکه از تو خوبتر هیچ نیست، آینه آوردهام تا هر لحظه روی خود را در وی بنگری. چیست که حق تعالی را نیست و او را بدان احتیاج است؟ پیش حق تعالی دل روشنی میباید بردن تا در وی خود را ببیند....
#فیه_ما_فیه
هو
در توبه مرا گفت که برگیر شرابی
ساقی تو که خود بیشتر از خلق خرابی !
این ماهی دلمرده در این برکه ی دلگیر
جز دوری آن ماه ندیده ست عذابی
من عارف دلتنگم ، یا زاهد دلسنگ؟
هر روز نقابی زده ام روی نقابی …
یک عمر ملائک همه گشتند و ندیدند
در نامه ی اعمال منِ مست صوابی
ساقی! همه بخشوده ی یک گوشه چشمیم
آنجا که تو باشی چه حسابی؟ چه کتابی؟
فاضل نظری
هو
ابایزید را پدرش در عهد طفلی به مدرسه برد که فقه آموزد. چون پیش مدرّسش برد گفت: هذا فِقهُ الله؟ [=این فقه خداست؟] گفتند: هذا فِقهُ اَبی حَنیفَة [=نه، این فقه ابو حنیفه است]. گفت: اَنَا اُریدُ فِقهُ الله [=من فقه خدا را خواستارم]. چون بر نَحوییَش برد، گفت: هذا نَحوُ الله؟ [=این نحوِ خداست؟] گفت: هذا نَحوُ سیبَوَیه [=نه این نحو سیبویه است]. گفت: ما اُریدُ. همچنین هرجاش که می برد چنین گفت. پدر از او عاجز شد، او را بگذاشت. بعد از آن در این طلب به بغداد آمد، حالی جُنَید را بدید نعرهای بزد گفت: هذا فِقهُ الله [= این است فقه خدا]. و چون باشد که برّه مادر خود نشناسد چون رضیعِ آن لِبان است و او از عقل و تمیز زاده است؟ صورت را رها کن.
• فیه ما فیه
• مولانا جلال الدین رومی
@zonnoun
#شبهات
آیا میشود به نامحرم نگاه کرد و هیچگونه حسی به او نداشت؟
آیا باعث گناه میشوند؟
خیلیها میگویند به نامحرم نگاه میکنیم، ولی حسی خواهرانه یا برادرانه نسبت به آنها داریم.
خصوصا در خصوص بستگان میگویند ما وقتی با نامحرمان برخورد میکنیم هیچ حسی نداریم و نگاه ما شهوت آلود نمیشود و مانند خواهر و برادر ما هستند و با هم بزرگ شدیم و...
تازه به کسانی که امر به معروف میکنند نیز تهمت میزنند که چقدر دلهای شما مریض است که نسبت به دیگران نگاه آلوده دارید و...
در خصوص سایر خانم هایی هم که در اجتماع میبینند الحمدالله دلشان پاک است!!!
ممکن است انسان ساعتها با چندین نامحرم مواجه شود و با هر کدام نیز دقایق یا ساعتی صحبت کند، اما هیچ احساس خاصی نسبت به آنان نداشته باشد؛
و ممکن است که انسان یک لحظه و به اندازهی یک پلک بر هم زدن، به نامحرمی نگاه کند و انواع و اقسام احساسها (کشش، گرایش، شهوت و ...) در او ایجاد گردد.
غیر از این است؟؟؟
شما چطور به خودتان مطمئن شدید؟!
از خدا هم بهتر خودتان را شناختید؟!
دوستی میگفت من وقتی به شخص، عکس یا فیلم نامحرم (حتی مُحَرک) نگاه میکنم، هیچ احساس خاصی به آنها ندارم.
به او گفتند احتمالاً خواسته یا ناخواسته دروغ میگویی،
اما اگر واقعاً راست میگویی و چنین است، حتماً باید به پزشک مراجعه نمایی.
مگر میشود که انسان سالم (زن یا مرد) به نامحرم و صحنههای محرک نگاه کند و هیچ احساسی در او ایجاد نشود؟!
شاید آدمی گمان مینماید که در یک لحظه یا دقایقی، چیزهایی را میبیند و تمام میشود؛
اما از آنجا که چشم و گوش، دو ابزار دریافتی و ادراکی انسان از بیرونِ خود (محیط) میباشند، هر آن چه از خوب یا بد ببیند، آثار آنیِ خوب یا بد خود را مترتب میسازد و بر ذهن، روح، قلب، اخلاق، روان، اعصاب و ساختار شخصیتی انسان اثر میگذارد.
چنان که امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام فرمودند:
«العَينُ جاسُوسُ القَلبِ و بَريدُ العَقلِ» (بحار الأنوار: 104 / 41 / 52)
چشم، جاسوس دل و قاصد خرد است.
نگاه کردن به عکس یا فیلم بدنهای برهنه (زن و مرد)، فقط محرک هوس و شهوت جنسی خیالی نمیباشند، بلکه آثار نامطلوب دیگری چون تنوع طلبیِ سیری ناپذیر و نارضایتی از همسر و ... را نیز دارند!
اولین اثر مطلوب یا نامطلوب نگاه کردن به هر کسی یا هر چیزی، مستقیم به بیننده برمی گردد.
فرق است بین حالات کسی که به سبزهزار و گلستان، یا طبیعت زیبا نگاه میکند، با کسی که به خانههای تخریب شده از زلزله، یا محل انباشت زباله نگاه میکند؛ چنان که فرق است بین کسی که به جنایات امریکا، انگلیس و اسرائیل غاصب نگاه میکند، با کسی که به امدادرسانی مردم به یکدیگر نگاه میکند.
بنابراین، اولین آثار منفی نگاه عمدی و شهوتآلود به نامحرم، چه توسط مرد باشد یا زن، به بیینده میرسد
اگر با نگاه کردن و یا مورد نگاه واقع شدن، احتمال گناه را میدهد، باید از آن اجتناب کند.
به مرد و زن، یکسان تأکید شده است که چشم از نگاه به نامحرم فرو بندند و خود را از "زنا" و مسببات و عوامل آن [که مهمترینش نگاه هوسآلود به یک دیگر است]، محافظت کنند. منتهی چون "زن" جاذبههای خاص و بیشتری دارد، در ادامه به زنان مؤمنه توصیه و تأکید شده است که این جاذبهها را در دید همگان و نامحرمان قرار ندهند
بحث از «دیدن و مورد دیدن واقع شدن است»،
نه بحث از حضور در جامعه و تعاملات اجتماعی در تحصیل علم، انجام امور و کارهایی که میبایست برای رشد خود و جامعه انجام دهند. پس منافاتی با حضور اجتماعی زنان، به گونهای که نگاهها فقط به جنسیت و جاذبههای جنسی او جلب نشود، ندارد.
این یعنی حفظ حجاب.
حالا "زن" وقتی در جامعه حضور مییابد، چگونه خود را معرفی کند و چگونه به او نگاه شود و چگونه شناخته شود بهتر است؟
مؤمنه، عفیفه، باحیا، با عقل و فضیلت و ادب و ...
یا خوشگل، خوش هیکل، جذاب، شهوت انگیز و ...؟!
فرض کنید که خانم جوانی برای تعاملات اجتماعی، مانند: تحصیل، اشتغال در یک مجموعه، خرید، تفریح و ...،
در اجتماع حاضر شده است و با مردان نیز تعامل دارد.
این خانم، دارای مدرک دکترا در رشتهای،
تبحر در مدیریت،
تخصص در کار و ... نیز هست،
اما در ضمن آرایشی متناسب با مجالس عروسی دیگران یا حتی خودش کرده،
از نظر پوشش و حجاب،
بوی عطر،
نوع راه رفتن و صحبت کردن و...
نیز وضعیت مناسبی ندارد
خب، حالا جناب استاد،
فروشندهی سیبزمینی،
راننده آژانس، تاکسی و اتوبوس، جناب مدیر کل و همکاران،
رهگذران در خیابان،
آنانی که دید زدن را تفریح ارزان قلمداد میکنند و ...،
به چه چشمی باید به او نگاه کنند
و چه چیزی در او ببینند،
مدرک تحصیلی و مهارت کاریاش را،
یا همین جاذبهها را؟!
چگونه شناخته شود بهتر است؟
#در_حرم_یار
Eitaa.com/darharameyar
https://t.me/AyatollahShojaee1389