هو
آنچه ما بسوی آن دعوت شدیم و خلاصه همه ادیان الهی به یک کلمه بر میگردد و آن کلمه توحید است
در همه ادیان الهی غیر از دعوت به همین یک کلمه دعوت دیگری نیست و ما بقی همه تفصیل همین کلمه است چیزی در عرض توحید نداریم یعنی این طور نیست که ما را هم به توحید دعوت کردند و هم به چیز دیگری در عرض توحید همه دعوت ها دعوت به توحید است ما را از شرک و از آنچه مناسب با توحید نیست و از هر چه غیر توحید است منع کردند همه آن چیزی که ما به آن دعوت شدیم توحید است و همه آن چیزی که ما از آن منع شدیم شرک و الحاد است
در دین در عرض این دو چیز دیگری وجود ندارد
خلاصه دین همه اش مناسک توحید است و غیر از این چیزی در دین وجود ندارد
به تعبیر دیگر اول و آخر دعوت انبیا همین است:
قولو لا اله الا الله تفلحوا
یا
التوحید ثمن الجنه
کتاب التوحید مرحوم صدوق و کتاب های دیگری این روایات را مفصل نقل کرده اند
روایات ما را دعوت کرده اند تا در حصن منیع و رفیع توحید وارد شویم :
کلمه لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی
هدایت شده از کانال اختصاصی قاسم کاکایی
📣 انجمن علمی - دانشجویی دانشکده الهیات دانشگاه شیراز برگزار می کند:📣
💠 دوره شرح مثنوی معنوی💠
✅ با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی
جلسهٔ ۹۹
⏳زمان برگزاری :
سهشنبه، ۸ خرداد ۱۴۰۳ _ساعت ۱۶
🖇️لینک شرکت آنلاین در دوره :
https://vroom.shirazu.ac.ir/elmi23
📌(شرکت برای عموم آزاد است )
✅ @ghkakaie
هدایت شده از علامه حسن زاده آملی
اسباب و علل!
✏️حضرت استاد علامه حسن زاده آملی
📚رساله من عرف نفسه فقد عرف ربه
@alamehasanzadeamoli
هو
اگر خواهی ز معنای تصوف
یکی بشنو ز صوفی بیتکلف
تخلق آن باخلاق الهی است
شدن مرآت وجه الله کماهی است
«حضرت صفی علیشاه در بحرالحقایق میفرمایند :
صوفی کسی است که متخلق میشود به اخلاق الهی و همچون آینه منعکس میکند جمال حق را چنان که هست »
هو
تصوف باشد از امکان گذشتن
دو عالم را بزیر پای هشتن
تصوف را خدا داند که آن چیست
خدا داند که صوفی در جهان کیست
مکن در معنی صوفی توقف
که حق داناست بر سر تصوف
تصوف بی ز چند و بی ز چونست
ز هر وصفی که پنداری برون است
اگر خواهی تصوف با صفی باش
چو عنقا از نظرها مختفی باش
تصوف ترک نام و ترک ننگ است
بتحقیقش مجال لفظ تنگ است
تصوف نیست آن کزوی نشانی
توان دادن به تعریف و بیانی
یکی ز آثار او ترک دعاویست
دگر کتمان اسرار و معانیست
«صفی علیشاه روحی فداه»
هو
یا علی مدد
در قدیم بعضی از مشایخ برای پذیرش یک مرید در ابتدا امر میکردند که برود و هر چه ازمال دنیا اندوخته دارد انفاق کند و هیچ چیز نگه ندارد ، آنگاه بیاید
هو
عالم آینه است:
نقش خود را در او میبینی.
همهٔ اخلاق بد
- از ظلم و کین و حسد و حرص و بیرحمی و کبر -
چون در توست نمیرنجی،
چون آن را در دیگری میبینی، میرمی و میرنجی. پس بدان که از خود میرنجی و میرمی.
مقالات مولانا [فیه مافیه]
#فیه_ما_فیه
#مولانا