شهید محسن حججی
#سربازان_حیدرے✌
شیعه مرد نبرد و پیکار است
صبر دارد… و خویشتن دار است
«خشن و سخت» میشود وقتی
پای ناموس شیعه در کار است
مثل پروانهها به گرد حرم
در طوافیم ما قدم به قدم
کشور کفر فتح خواهد شد
زیر پای «مدافعان حرم»
شیعهایم و نماد احساسیم
روی این خانواده حساسیم
تحت امر حسین هستیم و
همه سربازهای #عباسیم
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸کپی فقط با #ذکر_منبع مجاز است:
http://eitaa.com/joinchat/659619840C8aef531e35
خاطرات_یڪ_مَـرد_سرافراز◾
بعد از شهادت محسن با خودم فکرکردم که چقدر شوهر من پیش اهل بیت عزیز بود که از هرکدام یک نشانه گرفت و شهید شد. دیدم دشمن برای امام علی(ع) خنجر کشید، برای همسر من هم خنجر کشید، سر شوهر من را مثل امام حسین(ع) از تن جدا کردند، محسن مثل علی اکبر جوان بود، مثل حضرت زینب(س) اسارت کشید... دیدم ارادت شوهر من به اهل بیت آنقدر زیاد بود که از هرکدام یک نشانه گرفت و شهید شد.
▪به نقل از : همسر شهید حججی
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸کپی فقط با #ذکر_منبع مجاز است:
http://eitaa.com/joinchat/659619840C8aef531e35
شهید محسن حججی
#شهید_آسمانے💚
شھید شدن اتفاقے نیست
اینطور نیست ڪہ بگویے:گلولہ اے خورد و مُرد..
شهــــید...
رضایت نامہ دارد...
و رضایت نامہ اش را اول حسین(ع)
و علمدارش امضا میڪنند...
بعد مُھر
حضرت زهـــــرا(س)میخورد...
شهـــید...
قبل از همہ چیز دنیایش را بہ قربانگاه برده...
او
زیر نگاه مستقیم خدا زندگے ڪرده...
شھادت اتفاقے نیست...
سعادتے ست ڪہ نصیب هرڪسے نمیشود..
باید شهیدانہ زندگے ڪنے
تا شهیدانہ بمیرے...
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸کپی فقط با #ذکر_منبع مجاز است:
http://eitaa.com/joinchat/659619840C8aef531e35
شهید محسن حججی
▪خاطره ای از شهید محسن حججی در مراسم سال گذشته شیرخوارگان▪
در حین عکس گرفتن از بچه های شیرخوار ناگهان عکس گرفتن را رها کرد و گوشه ای مشغول گریه کردن شد
زمانی که این حال محسن را جویا شدیم متوجه شدیم محسن وقتی عکس یکی از بچه های مدافع حرم را میگرفت .
گریه اش گرفت و گفت من چطور از ایشان عکس بگیرم من شرمنده ام توی روی این بچه من با پدر اون باهم بودیم اون شهید شد و من هم هنوز اینجا
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸کپی فقط با #ذکر_منبع مجاز است:
http://eitaa.com/joinchat/659619840C8aef531e35
خاطرات_یـڪ_مـَرد_سرافراز⚫
یک ساعت قبل از اینکه محسن اعزام بشود، مادرم با من تماس گرفت و گفت که محسن دارد به سوریه می رود، همان لحظه اشک از چشمانم جاری شد و فوراً خودم را به منزل پدرم رساندم. تا با محسن خداحافظی کنم، ما خیلی گریه و زاری میکردیم؛ اما محسن واقعاً صبور بود و عاشقانه بهسوی شهادت رفت.
▪به نقل از : مریم حججی (خواهر شهید)
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸کپی فقط با #ذکر_منبع مجاز است:
http://eitaa.com/joinchat/659619840C8aef531e35