eitaa logo
کانال تبلیغی حجت الاسلام حبیبی
258 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
10.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥توصيۀ امام حسن مجتبی(علیه السلام) هنگام شهادت 👤حضرت آیت الله العظمی مظاهری (مد ظله) 📌کانال اطلاع رسانی @esfhozeh 📌
چه تبلیغ پرمحتوا وکوتاه وزیبائی راجع به حجاب
🌺صلوات خاصه امام حسن مجتبی🌺 اَللَّهُمَّ صَلَّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سَیَّدَ النَّبِیَینَ وَوَصِیَّ اَمیرِالْمؤمِنینَ السَّلام ُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیَّدِ الْوَصَیّینَ اَشْهَدُ اَنَّکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمْؤمِنینَ اَمینُ اللّهِ وَابْنُ اَمیِنِه عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیْتَ شَهیداً واَشْهَدُ اَنَّکَ الْأِمامُ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمهْدِیَّ اَللّهُمَّ صَلَّ عَلَیْهِ وَبَلَّغْ رُوحَهُ وَجَسَدَهُ عَنّی فی هذهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ الْتَّحِیَّة 🤲🌹🏴🖤
🩸 اگر سرَم را پوشانده بودم دیگر با من سخنی مگو ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 امام رضا علیه‌السلام قبل از اینکه وارد کاخ مأمون ملعون شود، رو به اباصلت نمود و فرمود: 📋 فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مَکْشُوفَ الرَّأْسِ فَتَکَلَّمْ أُکَلِّمْکَ وَ إِنْ خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّی الرَّأْسِ فَلَا تُکَلِّمْنِی ▪️وقتی خارج شدم اگر سرم پوشیده نبود، با من حرف بزن، جواب می‌دهم. چنان چه سرم پوشیده بود، با من صحبت مکن. 🥀 وقتی که آن حضرت وارد کاخ مأمون شدند، مأمون ملعون بسیار اصرار کرد تا إمام علیه‌السلام از آن انگور مسموم بخورد، حضرت فرمود: مرا معاف دار! گفت: ممکن نیست! شاید به من اطمینان نداری! مأمون خوشه را گرفت و چند دانه از آن را خورد و برای مرتبه دوم به دست حضرت رضا علیه‌السّلام داد. 📋 فَأَکَلَ مِنْهُ الرِّضَا علیه‌السلام ثَلَاثَ حَبَّاتٍ ثُمَّ رَمَی بِهِ وَ قَامَ ▪️آن حضرت سه دانه از انگور را خورد و آن را به گوشه‌ای انداخت و از جای حرکت نمود. 📋 فَقَالَ الْمَأْمُونُ إِلَی أَیْنَ فَقَالَ إِلَی حَیْثُ وَجَّهْتَنِی وَ خَرَجَ مُغَطَّی الرَّأْسِ ▪️مأمون گفت: کجا می‌روی؟ امام فرمود: به جایی که مرا فرستادی! سپس آن حضرت عبا را بر سر کشید و خارج شد. 🥀 اباصلت گوید: چون که دیدم آن حضرت‌ عبا بر سر کشیده است، چیزی عرض نکردم تا داخل خانه شد و دستور داد درها را ببندم و در رختخواب خوابید... 📚الامالی شیخ صدوق ص۶۶۱ 📚عیون اخبارالرضا ج۲ ص۲۴۲ ✍مانند مادرت شده ای، قد خمیده‌ای! آقا چرا عبا به سر خود کشیده‌ای !؟ با درد کهنه ای به نظر راه می روی!؟ مانند مادرت چقدر راه می روی! خونِ جگر به سینه به اجبار می‌دهی راهی نرفته! تکیه به دیوار می‌دهی داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند خواهر نداشتی که برایت به سر زند این جا مدینه نیست، چرا دل خوری شما!؟ در کوچه های طوس زمین می خوری چرا؟ با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده خاک لباس های خودت را تکان بده مقداری از عبای شما پاره شد، ولی... نیزه نزد کسی به تو از کینه‌ی علی این جا کسی به پیرهن تو نظر نداشت فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت این جا کسی به غارت انگشترت نرفت چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت @booyegolenarjes
🩸آمدن حضرت‌ جواد الأئمه علیه‌السلام بر بالین پدر ... اباصلت گوید: 🥀 وقتی که امام رضا علیه‌السلام وارد خانه شدند و به من فرمودند تا درب خانه را ببندم؛ و من همین کار را کردم. 📋 و مَکَثْتُ وَاقِفاً فِی صَحْنِ الدَّارِ مَهْمُوماً مَحْزُوناً ▪️ سپس با حزن و اندوه داخل حیاط ایستاده بودم. 📋 فَبَیْنَا أَنَا کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ عَلَیَّ شَابٌّ حَسَنُ الْوَجْهِ قَطَطُ الشَّعْرِ أَشْبَهُ النَّاسِ بِالرِّضَا علیه‌السلام ▪️در همین موقع مشاهده کردم جوانی خوش روی با زلف‌های تاب‌دار شبیه به حضرت رضا علیه السّلام وارد شد. 📋 فَبَادَرْتُ إِلَیْهِ وَ قُلْتُ لَهُ مِنْ أَیْنَ دَخَلْتَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ ▪️پیش رفتم و عرض کردم: از کجا آمدی؟ درها که بسته بود!! 📋 فَقَالَ الَّذِی جَاءَ بِی مِنَ الْمَدِینَةِ فِی هَذَا الْوَقْتِ هُوَ الَّذِی أَدْخَلَنِی الدَّارَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ ▪️فرمود: کسی که در این ساعت مرا از مدینه به طوس آورده، از درهای بسته نیز داخلم کرده است. 📋 فَقُلْتُ لَهُ وَ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ لِی أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْکَ یَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ▪️گفتم: شما کیستید؟ فرمود: ای ابا صلت! من حجت خدایم بر تو. من محمّد بن علی هستم، 📋 ثُمَّ مَضَی نَحْوَ أَبِیهِ علیه‌السلام فَدَخَلَ وَ أَمَرَنِی بِالدُّخُولِ مَعَهُ ▪️و به طرف اطاق علی بن موسی الرضا علیهماالسّلام رفت. به من نیز فرمود: وارد شوم. 📋 فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ الرِّضَا علیه‌السلام وَثَبَ إِلَیْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ ▪️همین که چشم حضرت رضا علیه‌السّلام به او افتاد، از جای خود تکانی خوردند و فرزندش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید و پیشانی‌اش را بوسید. 📋 ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً فِی فِرَاشِهِ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام یُقَبِّلُهُ وَ یُسَارُّهُ بِشَیْ ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ ▪️سپس او‌ را به جانب خود کشاند. امام جواد علیه السّلامُ پیوسته پدر را می‌بوسید و آرام با او سخنانی می‌گفت که من نفهمیدم. 📚عیون اخبارالرضا علیه‌السلام ج۲ ص۲۴۳ @booyegolenarjes
🩸 طوری بر من گریه کنید که من صدای‌تان را بشنوم... در روایتی امام رضا علیه‌السلام فرمودند: 📋 إِنِّی حَیْثُ أَرَادُوا بِیَ الْخُرُوجَ جَمَعْتُ عِیَالِی فَأَمَرْتُهُمْ أَنْ یَبْکُوا عَلَیَّ حَتَّی أَسْمَعَ ▪️وقتی خواستند مرا از مدینه خارج کنند، اهل و عیالم را جمع کردم و به آنها گفتم برایم گریه کنند تا صدای گریه آنها را بشنوم. بعد دوازده هزار دینار به آنها دادم؛ ( گویا به امام علیه‌السلام عرضه داشتند که گریه بر پشت سر مسافر، میمنت ندارد) که حضرت به آنها فرمودند: 📋 أَمَا إِنِّی لَا أَرْجِعُ إِلَی عِیَالِی أَبَداً ▪️من مسافری هستم که دیگر از این سفر به نزد اهل و عیالم بر نمی‌گردم. 📚المناقب،ج۱۲، ص۱۶۷ 🖇 در زیارت‌نامه «جوادیه» نیز اینگونه به امام رضا علیه‌السلام، «سلام» می‌دهیم: 📜 السَّلَامُ عَلَی مَنْ أَمَرَ أَوْلَادَهُ وَ عِیَالَهُ بِالنِّیَاحَةِ عَلَیْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْقَتْلِ إِلَیْهِ ▪️سلام و درود بر آن آقایی که فرزندان و خانواده خود را امر فرمود در گریه کردن بر او، پیش از رسیدن شهادتش. 📚 بحارالانوار، ج۹۸ ص۵۳
‌✅ آثار زیارت حضرت رضا علیه‌السلام در کلام خاتم الانبیاء صلّی‌الله‌علیه‌وآله جابر جُعفی از علیه‌السلام نقل می‌کند که آن حضرت به واسطۀ پدران بزرگوارشان از صلّی‌الله‌علیه‌وآله روایت فرمودند: 🌿 «به زودی قطعه‌ای از وجود من در سرزمین خراسان دفن خواهد شد؛ هیچ غمگینی او را زیارت نمی‌کند، مگر آن‌ که خداوند غمش را از بین می‌برد و هیچ گناهکاری به زیارتش نمی‌رود، جز این که خدای تعالی گناهانش را می‌آمرزد.» 💠 «قال رسول الله صلّى الله عليه و آله: ستدفن بضعة مني بأرض خراسان ما زارها مكروب إلّا نفس الله كربته و لا مذنب إلّا غفر الله ذنوبه.» 📚 عیون أخبار الرّضا علیه‌السلام (شیخ‌صدوق)، ج۲، ص۲۵۸ وسائل الشیعة (شیخ‌حرعاملی)، ج۱۰، ص۴۳۷ @booyegolenarjes
امام رضا علیه السلام با گریزی به روضه فاطمه زهرا سلام الله علیها و روضه اباعبدالله الحسین علیه السلام تلاش کرد نَیُفتَد ولی ز پا افتاد شبیهِ مادر خود بین کوچه ها افتاد چه خوب شد که مسیرِ عبور ،خلوت بود کسی ندید که آقایِ ما کجا افتاد شبیهِ چادرِ خاکی،عبا شده خاکی به پایِ خویش نیفتاد،  بی هوا افتاد عبایِ رویِ سرش دورِ زانویش پیچید براش روضه ی کوچه چه خوب جا افتاد میانِ حجره ی در بسته دست و پا می زد چه آتشی به دلِ حضرتِ رضا افتاد کسی مزاحمِ جان دادنِ امام نشد به یادِ چکمه و گودالِ کربلا افتاد میانِ آن همه قاتل ، یکی جلو آمد به ضربِ نیزه ی او شاه ،از صدا افتاد کنارِ گودیِ گودال مادرش می دید محاسنِ پسرش دستِ بی حیا افتاد به اسب ها همگی نعل تازه کوبیدند به این دلیل بدن بین ِ بوریا افتاد میانِ کوچه و بازار بسکه رقصیدند سرِ بریده ی آقا ز نیزه ها افتاد ایتا eitaa.com/basir_v
🏴🏴عيون أخبار الرِّضا عن إبراهيمَ بنِ العبّاسِ 🏴ما رَأيتُ أبا الحَسَنِ الرّضا عليه السلام جَفا أحَدا بِكَلِمَةٍ قَطُّ 🏴وَ لا رَأيتُهُ قَطَعَ عَلى أحَدٍ كَلامَهُ حَتَّى يَفرُغَ مِنهُ ، وَ ما رَدَّ أحَدا عَن حاجَةٍ يَقدِرُ عَلَيها 🏴وَ لا حَدَّ رِجلَهُ بَينَ يَدَي جَليسٍ لَهُ قَطُّ وَ لا اتَّكى بَينَ يَدَي جَليسٍ لَهُ قَطُّ ، 🏴وَ لا رَأيتُهُ شَتَمَ أحَدا مِن مَواليهِ وَ مَماليكِهِ قَطُّ ، وَ لا رَأيتُهُ تَفَلَ 🏴وَ لا رَأيتُهُ يُقَهقِهُ في ضِحكِهِ قَطُّ ، بَل كانَ ضِحكُهُ التَّبَسُّمُ ، 🏴وَ كانَ إذا خَلا وَ نَصَبَ مائِدَتَهُ أجلَسَ مَعَهُ عَلى مائِدَتِهِ مَماليكَهُ وَ مَواليهِ حَتَّى البَوّابَ السّائِسَ . 🏴🏴عيون أخبار الرضا ـ به نقل از ابراهيم بن العباس ـ 🏴هرگز نديدم كه امام رضا عليه السلام به كسى سخن تندى بگويد ، 🏴و يا پيش از آن كه كسى سخنش تمام شود سخن او را قطع كند . 🏴اگر مى توانست حاجت كسى را برآورد ، هرگز او را دست خالى برنمى گرداند ؛ 🏴هيچ گاه در برابر كسى پاى خود را دراز نمى كرد ، 🏴و چنانچه كسى در حضور او نشسته بود ، تكيه نمى كرد . 🏴هرگز نديدم كه به يكى از غلامان و خدمتكارانش ناسزا بگويد ؛ 🏴هرگز نديدم كه آب دهان بيندازد ، 🏴و يا هنگام خنديدن قهقهه سر دهد ، بلكه خنده اش تبسّم بود . 🏴هرگاه سفره اش را پهن مى كرد غلامان و خدمتكاران خود و حتى دربان [و] مِهتر اسبان را با خود سر سفره مى نشاند . عيون أخبار الرضا : 2 / 184 / 7 . 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴