#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
ای مادر حسین و حسن! دیده باز کن
حال علی بپرس و سپس خواب ناز کن
در کار من ز مرگ تو افتاده مشکلی
لطفی کن و ز کار علی، عقده باز کن
من آمدم که باز برم سوی خانهات
بازآ به سوی خانه، مرا سرفراز کن
اطفال تو، بهانۀ مادر گرفتهاند
دستی پیِ نوازش ایشان دراز کن
سجّادۀ نماز تو افکنده زینبت
با پهلوی شکسته بیا و نماز کن
همسایگان، دعای تو را آرزو کنند
برخیز و رو به جانب محراب راز کن
از پای تا به فرق «مؤید» بود نیاز
لطفی بر این حقیر سرا پا نیاز کن
#سید_رضا_موید
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
ای باخبر ز درد و غم بیشمار من!
برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من
رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمیروی
حس میکنم همیشه تویی در کنار من
شیرینی حیات من، ای بَضعَةُ الرّسول!
تلخست با غمت همه لیل و نهار من
خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من
گریَم از اینکه طول کشد روزگار من
مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک
افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من
خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن
اما غمت ربوده ز کف اختیار من
این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر
کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من
#سید_رضا_موید
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
زهرا گذشت و خاطرههایش هنوز هست
در مسجد مدینه صدایش هنوز هست
شهری که بود شاهد غمهای فاطمه
پر از صدای گریه فضایش هنوز هست
از گلشن امید به تاراج حادثات
گل رفته است و عطر وفایش هنوز هست
یاد مصیبتش نشد از سینهها برون
آن داغ، بر دلِ همه، جایش هنوز هست
در هر دلی که داشت تجلّی، به جای ماند
در هر سری که بود هوایش، هنوز هست
در آستانهٔ درِ آن روضۀ بهشت
بانگ و نوای «وا ابتا»یش هنوز هست
چون آرزوی خفته در آغوشِ سردِ خاک
محسن به جا نماند و عزایش هنوز هست
گر سر زند به کلبۀ احزان او کسی
پی میبرد که شور و نوایش هنوز هست
سودی نخواست از فدک اما به یادگار
آن خطبهٔ بلیغ و رسایش هنوز هست
تا انتقام مادر خود را کِشد ز خصم
مهدی، که باد جان به فدایش، هنوز هست
#محمدجواد_غفورزاده #شفق
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
ای باخبر ز درد و غم بیشمار من!
برخیز و باش، فاطمه جان! غمگسار من
رفتی ز دیده ی من و از دل نمیروی
حس میکنم همیشه تویی در کنار من
شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول!
تلخست با غمت همه لیل و نهار من
خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و من
گِریَم از اینکه طول کشد روزگار من
مردم ز گریه، غصّه ی خود حل کنند، لیک
افتد ز گریه، غصّه ی دیگر به کار من
خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن
اما غمت ربوده ز کف اختیار من
این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر
کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من
#سیدرضا_مؤید
@raziolhossein